
مقدمهی کتاب فرهنگ عامه صادق هدایت را که میخواندم،

تحلیل انتقادی از نگاه هدایت و برداشت شخصی
۱. دفاع هدایت از فرهنگ ایرانی
هدایت در نوشتههایش از میراث و سنتهای ایرانی حمایت میکند، و این جنبه مثبت و قابل توجه است.
۲. نقد به دفاع بیقید و شرط از رسوم خودی
نباید همهی آداب و رسوم ایرانی را صرفاً به دلیل «خودی بودن» ارزشمند دانست.
همچنین نباید هر آنچه از خارج آمده را بهطور کلی «مشکلدار» یا «زهرآلود» تلقی کرد.
۳. احتیاط هدایت در نقد دین
به نظر میرسد هدایت در اینجا با احتیاط سخن گفته است، اما منظور اصلی او نقد مذهبی است که از خارج وارد ایران شده—یعنی قوانین اسلامی.
۴. ارزش مفاهیم وارداتی مثبت
واژگان و مفاهیمی که از یونان باستان یا غرب وارد فرهنگ ما شدهاند، مانند:
- دموکراسی
- آزادی
- حقوق بشر
نهتنها زهرآلود نیستند، بلکه میتوانند به غنای فرهنگی و اخلاقی جامعه کمک کنند.
---وفرهنگ اسلامی که پر از آموزه های زیباست هرگز زهر آلود نیست.
نمیدانم چرا ناخودآگاه یاد این سخنرانی حسن عباسی افتادم که گفت:
«خدا غیر از ما چه کسی را دارد؟ ۳۰۰ میلیون آمریکای عوضی، ۴۵۰ میلیون اروپایی عوضی، یا یک میلیارد چینی موشخور؟»

چرا یادش افتادم؟ چون هدایت ملتهای دیگر را احمق و بیفرهنگ فرض کرده بود؛ انگار همهی جهان فقط ملت ایران در دنیا وجود داشته. عرب، اروپایی، چینی و هندی هرچه از فرهنگ دارند غلط است و ما فرشتهایم.
من این را «خودفرشتهپنداری ما ایرانیان» میدانم:
- یک بار به سبک ملی، که فرهنگی باستانی بیعیبونقص ساخته و همه را غیر از آن، بهخصوص مسلمانان، طرد میکند.
- بار دیگر به سبک دینی، که هر غیرایرانی و غیرمسلمانی را حتی «خلق خدا» نمیداند.
از سوی دیگر، با فرهنگی روبهرو هستیم که خودتحقیر کامل است. من اسم این فرهنگ را «خودزشتپنداری» و «خودحقیرانگاری» گذاشتهام. چنان خود را دستکم گرفته که گویی ملتهای دیگر اعضای بدنشان غیر از اعضای بدن ماست، یا مغزشان کامپیوتروار همهچیز را محاسبه میکند، یا نه، اصلاً از مریخ آمدهاند.
این فرهنگ خود را لایق آفتابهسازی هم نمیداند، در حالی که جزو ده کشور اول موشکی و پهپادی است؛ فناوریهای چندگانه را درهم ادغام کرده و برای نقطهزنی حتی سطح پایینی از هوش مصنوعی را داراست. این موشک ایران از هفت لایه پدافند عبور میکند و به یک ساختمان در ۲۰۰۰ کیلومتر آنطرفتر اصابت میکند؛ کاری که نیاز به محاسبات فراوان دارد و فقط ۱۰ کشور از پسش برآمدهاند. تازه همهی موشکهای دیگر کشورها نقطهزن نیستند.
یا رسیدن به چرخهی غنیسازی هستهای، دانشی که کشورهای معدودی در جهان آن را دارند. این را من فقط یک مسئلهی حکومتی نمیدانم، بلکه حاصل تلاش و هوش ایرانی میدانم. حداقلش این است که ما آفتابهساز نیستیم؛ توان ساختن چیزهایی را داریم، ولی آنقدر شیفتهی مغربزمین شدهایم که تواناییهای بالفعل شده خود راهم باور نمیکنیم.
حقیقت این است: ما ملتی متوسط هستیم؛ چه از نظر علم، چه اقتصاد، و چه قدرت سیاسی. اگر اقتصاد ما خیلی ضعیف بود، در همین ۱۵ سال تحریمهای فلجکننده، با این همه رانت و فساد داخلی و اختلاس، چیزی به اسم ایران باقی نمیماند. چیزی که اقتصاد ایران را متوسط نگه داشته، بیشتر مدیریت ضعیف و وجود فساد داخلی است تا تحریم خارجی. هرچند هرچه جلوتر میرویم، اگر فکری به حال اقتصاد نشود، بیشتر پاشنهی آشیل ایران خواهد شد. تعارفی وجود ندارد؛ نارضایتیها تلنبار شده و خواهد شد.
اینجاست که هر دوی این مسائل دشمن اصلاحاند. همین چند دقیقه پیش مقالهای خواندم که همهی مشکلات کشور را گردن حکومت انداخته بود. تا به اینجا میرسد، عدهای میگویند: «الناس علی دین ملوکهم»؛ یعنی همهی بدبختیها و کژیها را حکومت ایجاد کرده است و ما قربانیان تقدیر زمانه و اسباببازی حکومتیم.
این نگاه، یک نوع خودحقیرانگاری است؛ چون ۸۵ میلیون آدم را چون مجسمهای بیتأثیر میکند. و هم نوعی خودفرشتهپنداری است؛ چون مردم را قدسی میپندارد و تقدسی دروغین به جامعه میدهد. در نتیجه، امکان نقد و اصلاح در جامعه مسدود میشود. واقعاً هر دو طرفش زشت و ناپسند است.
در عین حال، چه مردم خوب باشند یا نباشند، وظیفهی حاکمان و مدیران برقراری عدالت و انصاف است. ولی حقیقت این است که وقتی ما عادل نباشیم،ممکن جامعه به سمت عدالت برود، بعید میدانم.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ﴿۸﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
---