من اخبار گوش نمی کنم، دقیق تر بگویم نه گوش می کنم، نه میبینم، نه می خوانم. اسمم را بگذارید آدم بی تفاوتِ بی خبر! اصلا مهم نیست :)
خب چرا اخبار گوش نمی کنم؟ به چند سرتیتر خبر در زیر دقت کنید:
اگر یک انسان سالم و با انگیزه و توانمند از خواب بیدار شود و همان اول صبح همین چهار تیتر فوق را بشنود چه احساسی در وجودش شکل می گیرد؟ آیا چیزی جز بدبختی، بیچارگی و من اینجا چه می کنم؟ و ... نصیبش می شود؟ آیا شما دوست دارید یک آدم منفی گرایِ استرسیِ افسرده مدام در گوش شما وزوز کند و کل انرژی و انگیزه های شما را بکشد؟ کاری که رسانه های خبری می کنند دقیقا همان اشاعه منفی هاست.
به قول استادی گرانبها حرف یا سرد است یا گرم. آنچه تو را به حرکت وامی دارد حرف گرم است آنچه تو را از حرکت باز می دارد، حرف سرد. بنظر من خبر، سردی محض است.
خب اکنون ممکن است این سوال را از خود بپرسید، بدون خبر چه کار کنم؟ بی خبر نمانم؟
نترسید، اگر خبر مهمی بشود اینقدر انسان پیگیر خبر در اطرافمان هست که سریع ما را در جریان آن بگذارند.
خب ممکن است دوباره سوالی ذهن شما را درگیر کند که اگر خبر گوش نکنم چیکار کنم؟ چه کار جذاب دیگری برای من سراغ دارید؟
فقط کافی است که اراده کنید و بینید در دایره ی علایق تان چه چیزهایی وجود دارد که بتواند با شما به گرمی سخن بگوید. یکی اهل شعر است یکی موسیقی، یکی فیلم و ... اما من کلی بخواهم بگویم کتابِ خوب را ترجیح می دهم. اخباری که در کتاب هاست شما را باخبر (حقیقی) می کند.
الان می خواهم چند تیتر خبری از کتاب های مختلف (بیشتر ادبی) را برای شما بنویسم که می توانید حال خود را پس از خواندن آن با تیترهای به اصطلاح خبری فوق مقایسه نمایید:
حال قضاوت با خودتان. بروید پی اخبار و بی خبر بمانید یا از آن فاصله بگیرید و با خبر شوید:)