این مطلب فاقد هرگونه ارزش ادبی و محتواییه و فقط به اصرار یک عدد میز تحریر نوشته شده. نامبرده اصرار داشت که : تو که این همه می نویسی یه بارم از ما بنویس. حرفشو قبول کردم چون نمیخواستم دلشو بشکنم.
به نظرم هرکس توی خونه اش یه جایی رو بیشتر از همه دوست داره و باهاش راحته. یکی از قسمت های مورد علاقم توی خونه، میز تحریریه که توی اتاقمه. وقتی پشت میز میشینم کلی ایده و چیزای عجیب غریب توی ذهنم میاد و در عین حال احساس تسلط بیشتری روی مشکلات و موضوعات مختلف دارم. انگار همه چی از پشت میز قابل کنترل تره.
میز من یه میز چوبی ساده و قدیمیه که احتمالا وقتی هنوز من به دنیا نیومده بودم توی خونه مون بوده. دو تا کشوی کوچیک سمت راست داره که داخلش پر از خرت و پرته. از هندزفری و هدفون و شارژر تا کاغذ و بوکمارک های دست سازم
چیزایی که روی میزم هست شاید به نظرتون کمی عجیب غریب به نظر برسه. ولی باور کنید هر وقت خواستم یکیشونو حذف کنم به این نتیجه رسیدم که وجودش لازمه!.
وسایلی که روی میزم زندگی می کنن:
1.یه چراغ مطالعه که کادوی تولد 8 سالگیم بوده. به رنگ آبی و سبز که کلید خاموش روشنش شبیه یه پروانهاس. خب این یکی به جز سنش چیز عجیبی نبود.
2.یه میوه کاج که فلس هاش هنوز کاملا باز نشدن. یادم نمیاد از کجا به میزم کوچ کرده ولی از بوی چوبش و نظم پولک هاش خوشم میاد :)
3.ست خودکار و اتود و روان نویس که توی جعبه خوشکلشون لم دادن. این یکی کادوی دوستمه و خیلی عزیزه
4. دو تا جامدادی شیشه ای لیوانی شکل پر از خودکار و ماژیک هایلایتر و از این جور چیزا. اینم عادیه ولی گفتم اگه نگم ممکنه دلخور بشن.
5. یه شاخه گیاهی که نمیدونم چیه، دونه های مخملی و پشمی داره، محلی ها بهش میگن دم روباهی. اونو گذاشتم توی یکی از همون جامدادی های لیوانی.
6. یه عروسک خرگوش کوچولو که خودم با کاموای صورتی بافتمش. اسمشو تونی گذاشتم.
7. یه شیشه پر از قاصدک. که یه کاغذ کوچیک با تکه ای از نخ وصله و روش نوشته make a wish
پ.ن : توی فروردین قاصدک ها زیاد میشن و منم توی جعبه ی مقوایی کوچیکی کمی قاصدک ذخیره می کنم تا سال بعد. و هر وقت قاصدکای شیشه روی میزم تموم میشه دوباره از جعبه اصلی شارژش می کنم. سال 98 بخاطر اوضاع و اتفاقای بد مصرف قاصدکم زیاد بود. هر وقت که آرزویی دارم، اول توی دلم آرزومو زمزمه می کنم و بعد قاصدکی رو در جهت وزش باد رها می کنم. شاید عجیب باشه ولی برای من یه دلخوشیه یه چیزی که دلمو کمی آروم می کنه و امیدوار. اخیرا یه شیشه کوچولوی قاصدکی برای دوستم درست کردم و قرار بود همراه چند چیز دیگه براش پست کنم ولی هنوز نتونستم برم اداره پست.
8. یه مجسمه عروسکی دختر موفرفری که روپوش پرستاری پوشیده و یه کاردکس توی دستشه :)
9. لپتاپ. جای دیگه ای براش پیدا نکردم و حس میکنم اضافی ترین موجود روی میز همین خودشه.
10. یه جامدادی که مداد رنگی هامو توش میذارم. از زیپ ساخته شده و اگه تمام زیپشو باز کنی از جامدادی چیزی نمی مونه به جز دو سه متر زیپ قرمز. البته بیشتر وقتا توی کشو میذارمش ولی نمیدونم چرا همیشه روی میز می بینمش.
ناگفته نماند که یه باغچه کوچیک هم توی حیاط هست که کلی ازش انرژی مثبت میگیرم.
شما توی کدوم قسمت بیشتر احساس خوبی دارید و انرژی می گیرید؟ خوشحال میشم اگه برام بنویسید :)