مکتوب مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت. خانه ای دید که داشت در آتش ی سوخت. و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود.مسافر فریاد…
ما را بکُشید! ما را بکشیدچه باک!خون های ما جاری میشوندجویبار به جویبار رود به رود می پیوندندو دریای خونهای ماشما را در خود غرق میکند،نفسهایتان را می…
نیدل استیک Needle Stick ببینم اون یارو یه وقت ایدز یا هپاتیت نداشته باشه و با چی مواجه شدم؟؟ بعله نمونه خون گم شده بود!