Skyدرخودکار آبی·۴ ماه پیشدایه زریهر وقت میخوام قرصامو بخورم یاد دایه زری میوفتم. ما یه مامان بزرگ داشتیم که چند سال پیش عمرشو داد به شما. صداش میکردیم دایه. دایهی ما یه پ…
Sky·۴ ماه پیشبخش مراقبتهای ویژه کودکاننمیدونستم این که شاهد جون دادن و مردن بچههای کوچیک باشی، چه قدر فشار روانی بالایی داره
Sky·۴ ماه پیشباید که برگردمباید برگردم، به روزهای تلخ نوشتن، به شبهایی که که مغزم دیگر جایی برای افکار مسموم ندارد و ناچارا جملات مسموم را روی کاغذ استفراغ میکند.رن…
Sky·۹ ماه پیشزندگی خیلی عجیبههیچ وقت فکر نمیکردم من و همکلاسیم که از همدیگه متنفر بودیم، باهم ازدواج کنیم...
Sky·۱ سال پیشیادداشتی بر «دمیان» هرمان هسهچطور میشه اعتقاداتی که عامه مردم بهشون ایمان دارن، زیر سوال برد. و چطور میشه آدم با منطق و احساس خودش به سلوک برسه نه با کپی کردن از دیگران…
Skyدرشبنامههایِ زنانه·۲ سال پیشسیر عشقهمه جا حال و هوای بهار گرفته است. توی کافه عطر قهوه پیچیده است.به کافهچی سلام میکنی و میگویی: امیدوارم امروز روزی پر از هدیه باشه.الان د…