در ادامه سری نوشتههای آموزش سئو که فهرست و توضیح کلیش رو میتونید توی پست «آموزش سئو (1): شروع» ببینید،اول از همه باید بگم که اگر شما با سئو آشنا هستید و میدونید که تعریف سئو چیه و چرا مهمه، میتونید از این قسمت عبور کنید و قسمتهای بعدی آموزش سئو رو دنبال کنید.
برای بقیه مخاطبینی هم که این پست رو قصد دارن بخونن باید بگم که هدف از این نوشته اینه که شما با مبانی و تعریف سئو آشنا بشید تا بتونید با اعتماد به نفس بیشتری در مورد سئو صحبت کنید و نیازی نیست که محتوای همه تیترها رو حتما بخونید و میتونید به صورت جداگونه سراغ هر موضوعی که خواستید در نوشته برید.
توی فارسی ما به SEO میگیم سئو که البته درستتره که بگیم «اِس ای اُ» ولی خب این یه غلط مصطلحه و همه پذیرفتن که بگن سِئو.
کلمه SEO که با حروف بزرگ انگلیسی نوشته میشه، مخفف عبارت «Search Engine Optimization» به معنی «بهینه سازی برای موتورهای جستجو» است و به معنی انجام کارهاییه که با هدف بهبود کیفیت و افزایش ترافیک ورودی از موتورهای جستجو به خصوص گوگل انجام میشه.
پس:
سئو به معنی انجام کارهاییه که با هدف بهبود کیفیت و افزایش ترافیک ورودی از موتورهای جستجو به خصوص گوگل انجام میشه.
در کنار تعریف، از اونجایی که گوگل به دنبال بهبود کیفیت خودشه و کیفیت خودش به این معنیه که کاربران رو برسونه به محتوای با کیفیتی که دنبالش هستن، پس بهبود در سئو به معنی بهبود برای کاربران هم هست.
میشه اینطور گفت که شناخت نیاز کاربر یک روی سکه سئو و روی دیگه اون، ارائه محتوا به موتورهای جستجو به شکلی که برای موتورهای جستجو در دسترس و قابل فهم باشه، است.
به ترافیکی که از طریق کلیک کاربران بر روی نتایج جستجو ایجاد میشه ترافیک طبیعی یا «Organic» گفته میشه.
توجه کنید که در نتایج جستجو فقط نتایج طبیعی نمایش داده نمیشن و سایتها و کسب و کارها با تبلیغات گوگل ادز میتونن با پرداخت هزینه صفحه مد نظر خودشون رو در هرجای نتایج جستجو مثل رتبه یک نمایش بدن که البته گوگل اونها رو با یک علامت Ad نسبت به نتایج طبیعی متمایز میکنه. (اگر علاقه دارین که با گوگل ادز و نحوه استفاده و راه اندازیش آشنا بشین، پیشنهاد می کنم نوشته «آموزش جامع شروع کار با گوگل ادز یا همان گوگل ادوردز سابق» رو ببینید و مطالعه کنید).
علاوه بر نتایج جستجوی طبیعی و تبلیغات در صفحات نتایج جستجو، این روزها گوگل شکلهای مختلفی از نتایج رو به نمایش میذاره که بهشون Featured Snippets گفته میشه که شامل خیلی چیزها میشن مثل آخرین اخبار، نتایج تصویری جستجو، درخت دانش گوگل و خیلی چیزهای دیگه مثل اینها.
روند نمایش اطلاعات و ساختار دادن به اطلاعات دقیق در گوگل هر روز داره جدیتر از قبل میشه و هر ساله گوگل با تعریف ساختارهای جدید سعی میکنه کاربران رو سریعتر به پاسخ سوالاتشون برسونه که البته این موضوع باعث شده در کل ترافیک طبیعی سایتها از نتایج جستجو کمتر و کمتر بشه، مثلا الان جواب خیلی از سوالها رو گوگل میده و نیازی به رجوع به سایت یا نتیجه خاصی نیست.
در مورد Featured Snippet ها میشه گفت که درسته که دارن هر روز از ترافیک ارگانیک سایتها کم و کمتر میکنند، اما در خیلی از موارد هم خودشون فرصتی برای SEO هستند (همه انواع اونها قابل تغییر و تاثیر پذیر از SEO نیستن) و از طریق بهینه سازیهایی که میشه انجام داد و ساختاری محتوایی که برای گوگل تعریف میشه، میشه ازشون به عنوان یه فرصت جذب ترافیک بیشتر استفاده کرد مثل حضور در Top Stories که در مثال تصویری بالا آوردم که با حضور در اون قسمت میشه متمایزتر حضور داشت و احتمالا کاربران بیشتری رو جذب کرد.
با وجود شبکههای اجتماعی، تبلیغات و خیلی از راههای دیگهای که برای جذب کاربر وجود دارند، هنوز گوگل و نتایج جست و جو یکی از بهترین و ارزانترین راهها برای جذب کاربر است.
حضور در نتایج جستجو علاوه بر اینکه میتونه برای سایتها ترافیک ایجاد کنه، در خیلی از موارد حضور در صفحه اول و داشتن رتبه خوب، میتونه نشونه اعتبار سایت باشه و نکته قابل توجه هم این هست که نتایج طبیعی کاربران بیشتری رو نسبت به نتایج گوگل ادز جذب میکنند. (طبق بررسیهای انجام شده نرخ کلیک نتایج گوگل ادز در آمریکا 2.8 درصد بوده که نسبت به نتایج طبیعی عدد پایینی محسوب میشه)
نکته قابل توجه دیگه در مورد سئو این هست که سئو جزو انواعی از اقدامات جذب کاربره که وقتی انجام میشه در طول زمان همواره بازگشت داره و اینطور نیست که با قطعش ترافیک از بین بره مثل انواع دیگه تبلیغات مثل تبلیغات کلیکی و بنری و حتی ممکنه در طول زمان بازگشت و بهره وری بیشتر و بیشتری پیدا کنه.
خیلیها بر این باور هستند که به خاطر هوشمندتر شدن موتورهای جستجو، سئو در حال از بین رفتنه، که برای پاسخ به این گروه باید گفت که اینکه گوگل داره باهوشتر میشه درسته ولی باز هم به کمک ما نیاز داره و این ما هستیم که با بهتر کردن ساختار محتوا و سایتمون میتونیم به بهتر دیده شدن سایتمون و فهم بیشتر گوگل کمک کنیم.
جواب این سوال به خیلی فاکتورها بستگی داره و میشه گفت که شرکت به شرکت و مورد به مورد متفاوته در خیلی از موارد با توجه به تمرکز شرکت و نیاز اون شاید بهتر باشه که شرکت یک یا چند نفر کارشناس سئو داشته باشه و در خیلی از موارد شاید بهتر باشه که شرکت با شرکت بیرونی و یا فرد فریلنسر به عنوان مشاور سئو همکاری داشته باشه که این بستگی به اهمیت ترافیک طبیعی در اون شرکت داره.
همونطور که همکاری با یک تیم یا شرکت خوب در حوزه سئو میتونه به حضور بیشتر و بهتر در نتایج جستجو کمک کنه، اگر شرکتی نتونه به درستی پروژه سئو رو جلو ببره، میتونه آسیبهای جدی به کسب و کار آنلاین بزنه و به همین خاطر انتخاب یک شرکت یا گروه مناسب میتونه خیلی مهم و تاثیر گذار باشه. (اگر خواستین در مورد انتخاب شرکت، تیم یا گروهی تصمیم گیری کنید، میتونیم با هم از طریق راههای ارتباطی آخر این نوشته در ارتباط باشیم و گپی بزنیم.)
حالا که به همکاری با سئوکارها رسیدیم بد نیست به این موضوع قدیمی در زمینه سئو هم اشاره کنم که اقدامات سئو از قدیم در یک طیف از سفید تا سیاه قرار میگیرند.
سئو کلاه سفید به اقداماتی گفته میشه که دنبال رسوندن یه محتوای واقعی و با ارزش به جستجو کنندههای اون محتواست و هیچ دوز و کلکی توی کارش نیست و هر روز سعی میکنه طبق استانداردهایی که موتورهای جستجو تعریف میکنند رابطه سایت و محتوا رو با موتورهای جستجو بهتر کنه.
سئو کلاه سیاه به تکنیکهایی گفته میشه که سعی دارن موتورهای جستجو رو فریب بدن و از این طریق رتبه و اعتبار بهتری رو برای سایت کسب کنن و معمولا با ریسک همراه هستند چون موتورهای جستجو هر روز دارن باهوشتر میشن و فریبها رو راحتتر تشخیص میدن و با تشخیص فریب، جریمهها و آسیبهای زیادی ممکنه گریبانگیر سایت تقلب کننده بشه.
خیلیها تصور میکنند که سئوکارها به دنبال فریب گوگل هستند و گوگل همواره دنبال راهکارهاییه که بتونه دست سئوکارها رو بخونه و این ماجرای دزد و پلیسی همینطور ادامه داره، در حالی که اصلا اینطور نیست و اتفاقا گوگل از جامعه سئو با حضور توی کنفرانسهای جهانی و همچنین با انتشار راهنماها حمایت میکنه.
اگر دوست داشته باشین در این زمینه میتونین راهنماییهای گوگل در انجمن آنلاینی که برای وب مسترها راه اندازی کرده رو ببینید.
گوگل برای سئوکارها و کسانی که به دنبال این هستند که در گوگل دیده بشن یک سری راهنما هم منتشر کرده که میتونید نسخه کاملش رو از این لینک ببینید، که به صورت خلاصه اینها هستند:
گوگل شدیدا توصیه میکنه که از این موارد دوری کنیم:
شاید خلاصه تمام چیزهایی که گوگل از سئوکارها میخواد رو بشه توی این جمله خلاصه کرد:
کاربر رو به خواستهاش برسون
تنها چیزی که گوگل از سئوکارها میخواد تا محتوای اونها رو در رتبه بالاتری قرار بده این هست که خواسته کاربران گوگل رو برآورده کنن.
خواسته گوگل، جواب سوال، تصویر، راهنما و یا اطلاعاتی هست که جستجو میکنه، مثلا وقتی کاربر سوالی رو جستجو میکنه، دنبال این نیست که با تصاویر اغواکننده روبرو بشه و فقط دنبال یک چیزه، اون هم جواب سوالشه، نه بیشتر و نه کمتر.
خواستههای کاربران گوگل رو میشه این شکلی دسته بندی بشه:
هر کس میتونه دسته بندی خودش از کاربران و مخاطبین خودش داشته باشه که میشه با جستجوی بین رقبا و نتایجی که گوگل نمایش میده بهشون دست پیدا کرد، مثلا یه راه ساده و دم دستی شاید این باشه که کلیدواژههای خودتون رو جستجو کنید و اگر میبینیدکه گوگل داره در اول نتایج تصاویر رو نمایش میده این به این معنی میتونه باشه که کاربران گوگل بیشتر دنبال تصاویر هستند تا مقالههای بلند بالا.
با توجه به خواستههای کاربران، اینکه به کدوم یک از خواستهها با چه نوع محتوایی پاسخ بدین و چه استراتژی داشته باشین به این برمیگرده که استراتژی و اهداف کسب و کار شما چه چیزهایی هستند. مثلا اگر شما دنبال این هستید تا اولین فروشگاه تخصصی آنلاین انواع پیچ باشین و هدفتون فروش هست شاید ارائه عکسهایی از مدلهای معروف همراه با پیچ راه خوبی برای پاسخ به نیاز کاربرانی که دنبال عکس مدلهای معروف هستند نباشه.
شناخت اهداف کسب و کار تاثیر خیلی زیادی توی طراحی استراتژی سئو داره، اصلا میشه فهمید که چه چیزهایی رو باید اندازه گرفت و چه چیزهایی رو نباید اصلا در نظر گرفت، چه شکلی باید حضور داشت و چه شکلی نباید دیده شد و میتونه یکی از اون چیزهایی باشه که میتونه کمک کنه تا یه پروژه سئو رو برای یک مدیر توجیه پذیر کرد و یا اون رو از دستور کار خارج کرد.
اهداف کسب و کار هستند که تعریف میکنند اصلا سرمایه گذاری در سئو برای شرکت توجیه دارد یا نه، و اگر دارد، بین استراتژیهای مختلف با هزینههای مختلف کدام یک برای کسب و کار بهترین گزینه است که پاسخ به این سوال شناخت دقیق اهداف کسب و کار است.
در نهایت بهترین هدف رو شاید بشه اینطور توصیف کرد که تو یه جمله این شکلی بشه بهش اشاره کرد:
برای وب سایت اصغری و شرکا، هدف اصلی از اجرای اقدامات سئو _____ است.
که در جمله بالا به جای جای خالی موارد این شکلی میتونه قرار بگیره:
همونطور که توجه کردین، در اهداف بالا جای خالی عبارتهایی مثل «رتبه بالا در گوگل» و یا «ترافیک بیشتر» به شدت احساس میشه و من تعمدا از این عبارتها استفاده نکردم.
احتمالا از خودت میپرسی که «خب من اینجا اومدم که سئو رو یاد بگیرم تا ترافیک بیشتری از گوگل بگیرم، یا اصلا توی گوگل بیشتر دیده بشم، اونوقت تو به من میگی که اینها نمیتونن هدف باشن؟»
در جواب باید بگم که درسته که سئو کمک میکنه تا ترافیک بیشتری بدست بیاد، یا رتبه بالاتری بدست بیاری، ولی نباید فراموش کنیم که رتبه بهتر و ترافیک بیشتر خودشون هدف نیستن، بلکه وسیلهای هستند تا یه هدف اصلی رو محقق کنند که چیزهایی مثل افزایش فروشه.
شاید بتونم با این مثال این موضوع رو راحت تر توضیح بدم:
فرض کنید شما یک سایت دارید که داخل اون قصد دارید سرنخهای فروش بدست بیاورید، بین دو حالت زیر کدوم حالت رو ترجیح میدین؟
هدف من از این آموزش اینه که شما بتونید با استفاده از ظرفیت واقعی سئو، اهداف واقعی کسب و کار خودتون رو محقق کنید و فقط به افزایش تعداد بازدید کننده بسنده نکنید.
این نوشته قسمت دوم از مجموعه آموزش سئو بود و به مرور ممکنه با بازخوردهایی که از شما دریافت میکنم تغییراتی رو برای بهبودش اعمال کنم.
بجز کامنتها در مورد هر بخشی، اگر سوالی داشتید یا دوست داشتین در مورد سئو با هم گپی بزنیم میتونیم از طریق تلگرام، توییتر یا لینکدین با هم در ارتباط باشیم.