اکثر ما در طول زمانی که به عنوان مدیر یا کارشناس شبکههای اجتماعی یا دیجیتال مارکتینگ در شرکت ها مشغول بوده ایم چند مرتبهای با تقاضاهای عجیب و سوالاتی مواجه شدهایم که شاید تنها یک سطل آب یخ می توانست در آن لحظه، آراممان کند و چارهی عصبانیت باشد. اینروزها تمرکز کسب و کارها روی شبکه های اجتماعی از استخدام یک کارشناس یا راه اندازی یک صفحه در اینستاگرام گذشته و تبدیل به یک وابستگی عمیق شده است. و همین توجهات، باعث می شود گاهی در مواجهه با سوالات پیش از هر پاسخی به سوال یا درخواست مطرح شده، لازم میشود یک نفس عمیق بکشید! رفتاری که احتمالا مدیرانی که شما را خوب می شناسند با آن آشنا خواهند بود.
این پرسش ها و تقاضاها به ندرت از سر بدخواهی و به نیت اذیت کردن شماست، بلکه بیشتر از نبود درک صحیح یا شناخت درست است، چیزی که به مرور زمان می تواند در هر فردی یا تیمی پیشرفت کند و یاد گرفته شود. در اینجا چهار سوال هست که شما باید در پرسیدنش از مدیران شبکه های اجتماعی تان پرهیز کنید، و البته راهکارهایی هم گفته می شود که کمک کند خواسته تان را در همکاری بهتری با او مطرح کنید و نتیجه بگیرید.
1. "این مطلب رو همین الان می تونی پست کنی؟ لطفن!؛"
مدیر شبکههای اجتماعی شما (اگر درست تصور کنیم) در شرکت ننشسته است تا تمامی افکاری که در اتاقها، افکار کارمندان و مغز همکارانش می گذرد را پست کند! اینکه چه چیزی را برای پست انتخاب کند، چطور با مخاطبان تعامل کند، چه چیزی را ریتوییت یا دوباره به اشتراک بگذارد، تعداد پست هایی که هر روز برای شبکه های اجتماعی آماده و ارسال می شود، همگی از دل و درون یک برنامه ی راهبردی (استراتژیک) از پیش تعیین شده میآید.
هرچیزی انجام می شود به شرط آنکه در راستای هدفی از پیش تعیین شده باشد. یا ساده تر بگوییم، اقدامی بدون برنامه و دلیل صورت نمیگیرد. تقاضای فورا پست کردن و ارسال هر محتوایی که به ذهن می رسد، این را به ذهن می اورد که درک کاملی از برنامه ریزی راهبردی و مهارتی که مدیر شبکه های اجتماعی برایش استخدام شده است وجود ندارد.
راهکار- چه باید کرد:
برای مدیران شبکه های اجتماعی: اجازه بدهید که افراد در تیم و سازمان بدانند شما چه کاری را دارید انجام می دهید و چرا آن کار را می کنید. (آگاهی آنها به معنای گرفتن تایید، اجازه دادن یا ارایه گزارش کار نباید تلقی شود) تا جایی که می توانید اجازه دهید و بخواهید همگی در سازمان یا دپارتمان شما بدانند برنامه ر یزی و راهبرد شما در شبکه های اجتماعی چه چیزی هست و تلاش هایتان را هم برای این کسب و کار بفهمند.؛
برای سایر افراد: خودتان را در فعالیت های افراد شبکه های اجتماعی قرار دهید و دنبال کنید. قبل از شروع شدن کمپین یا پروژه ای با آنها همراه باشید تا آنها افکار و نظرات شما را هم بشنوند و نظرات منتخب را در برنامه ریزی و استراتژی شبکه ها به کار بگیرند و بتوانند متناسب با آن در مدت زمان کافی محتوای درجه یک آماده کنند. مطمئن باشید در این راهکار شما محصول و گندم بیشتری درو می کنید تا اینکه بالای میز آنها ظاهر شوید و با لبخندی ملیح درخواست پست کردن در همان لحظه را داشته باشید.
2. "می تونی این رو وایرال کنی؟ ببینم چی کار می کنی، مرسی"
بگذارید کوتاه در این مورد صحبت کنیم که چه محتوایی وایرال می شود. (به اصلاح خودمان: دست به دست شدن) زمانی این اتفاق خواهد افتاد که در یک روز و برای یک محتوای تولیدی شما، تعداد افرادی که آن را خوانده اند، نگاه کرده اند، به اشتراک گذاشته اند، لایک کرده اند به شکل عجیب و غریب (البته دلپذیر) بالا و بالاتر از همیشه می رود که باعث می شود صفحه/محتوای برند شما تقویت شده و به مراتب بیشتر بازدید شود. سپس با گذشت زمن، محتوایی دیگر میآید و گوی رقابت را از محتوای شما میرباید و به ناچار شما از بالای نردبان (بلندای) اینترنت به پایین فرستاده می شوید. (حواستان باشد هرآنچیزی که به دست شما رسیده لزومن وایرال نشده و شاید هزینه های تبلیغاتی و بودجه هایی در رسانه برای حمایت از آن خرج شده است)؛
آیا برنامه ی و هدف شما این است که برای بدست آوردن این توجه زودگذر و کوتاه مدت، بهترین زمان و منابع را به آن اختصاص دهید؟ احتمالا نه! به همین دلیل است که مدیر شبکه اجتماعی شما تمرکزاش روی اهداف است. همان هدف هایی که باعث می شود شما از طریق شبکه های اجتماعی منافع و اهداف بلند مدت و اصیل کسب و کار و بازاریابی خودتان را کسب کنید.
راهکار- چه باید کرد:
برای مدیران شبکههای اجتماعی: گزارش ها و انالیزهای منظمی آماده کنید و به اشتراک بگذارید که واضح نشان می دهد چطور تاثیر مثبت و منظم شبکه های اجتماعی بر روی کسب و کار تاثیر می گذارد، اثری که وایرال نمی تواند آن را تضمین کند و موجب شود. (برای تولید محتواهای که شاید بتواند وایرال شود جداگانه مطالعه و امکان سنجی کنید و پیش نیازهایش را گام به گام آماده کنید و برای مدیران هم روند را شفاف کنید)
برای سایر افراد: در مورد مدل های هدف گذاری در شبکه های اجتماعی مطالعه کنیم. هدف هایی که ارزش بیشتری دارند که تعقیب شان کنیم، تا اینکه همه چیز را در وایرال شدن های اتفاقی و باد آورده ببینیم. (یادمان نرود که وایرال شدن، به معنی باد آورده و شاید گرفت و شد، نیست!) گپ و گفتی با مدیر شبکه های اجتماعی تان بزنید و بپرسید معیارهای اندازه گیری اش برای موفقیت چیست و شبکه ها چطور کمک بیشتری خواهند داشت و آنچه که وایرال می شود، همانا که حقیقتن همان آگاهی و جلب اعتماد برای برند است.
3. " چرا ما تو این شبکه نیستیم؟ (در همان لحظه نام شبکه ی اجتماعی جدیدی می شنوید!)؛"
من کاملن متوجه هستم چقدر هیجان انگیز است که شما به عنوان یکی از اولین برندهایی باشید که در یک شبکه ی اجتماعی نوظهور دیده شوید. بسیاری از کسب و کارهایی که از همان ابتدای فعالیت در فیس بوک و توییتر فعالیتشان را آغاز کردند، توانستند تعداد بیشماری دنبال کننده (فالوئر) را در نتیجه ی این خوش فکری کسب کنند. اما جهان شبکه های اجتماعی در حالی به نوعی به بلوغ و تکامل رسیده است که به ندرت شبکهی جدیدی می تواند خودش را به میدان رقابت با این شبکههای غولپیکر کنونی برساند.
پایهگذاری یک حضور موفق در یک شبکه ی اجتماعی به برنامه ریزی های فراوان و تعیین استراتژی دقیق نیاز دارد که با صرف هزینه و تامین سرمایه ی زمانی و منابع بدست میآید. اینکه شما بلادرنگ منابعتان را به سمت شبکه اجتماعی جدیدی هدایت کنید در حالیکه ممکن است به همان سرعت این شبکه کمرونق و ناپدید شود، می تواند تصمیم گیری هوشمندانه ای برای شرکت شما نباشد.
راهکار- چه باید کرد:
برای مدیران شبکههای اجتماعی: اگر شما یک ترند جدید یا شبکه ی در حال رشدی دیدید، از آن به عنوان فرصتی برای خلق دیالوگ و ارتباطی پیشرو برای آزمودن افکار و برنامه های برند/شرکتتان استفاده کنید. این یک راه فوقالعاده ست که تخصصتان را توسعه دهید و به روز کنید.
برای سایر افراد: اگر اسم جدیدی در بازی های موبایلی یا اطرافتان شنیدید احتمال دارد مدیر شبکه های اجتماعی شما آن را شنیده باشد (یا با این حجم رشد قارچ گونه ی فعالیت ها، احتمال نشنیدن بیشتر هم هست!) پس بهتر است از او در اینباره سوال بپرسید (به جای اینکه با لبخندی زیرکانه یا بخوانید موذیانه، به آنها آنچه را که باید انجام می دادند یادآور شوید!) خیلی ساده می توان گفت :نظرت دراینباره چیه؟ تا حالا دیدی برند یا شرکتی سمتش رفته باشه؟ برای ما فرصت خوبی هست که داشته باشیمش؟" به این شکل، بسیار محترمانه و حرفه ای تری برخورد کرده اید که می تواند گفت و گوی پر باری را برایتان در پی داشته باشد.
4. "نرخ بازگشت سرمایه ی ما در شبکه اجتماعی چقدر میشه؟ چقدر سود می کنیم از این شبکه ها؟
ROI= نرخ بازگشت سرمایه
می دانم که به چه چیزی دارید فکر می کنید. "اگر از ما انتظار دارید که در شبکه های اجتماعی این میزان از زمان و پول را سرمایه گذاری کنیم، آیا نباید ما اجازه داشته باشیم که به فکر برگشت سرمایه مان باشیم؟" قطعن که شما حق دارید. و یک مدیر شبکه های اجتماعی می بایست توانایی به نمایش گذاشتن و گزارش دادن نتیجه ی مثبت و تاثیرات فعالیت های شبکه های اجتماعی را در خودش داشته باشد.( یا می تواند یاد بگیرد) مشکل در این سوال به این برنمیگردد که بازگشت سرمایه در شبکه اجتماعی وجود ندارد- این موضوع به همین سادگی بنظر نمیاید. این سطح از خواسته بدست نمی آید مگر با درنظر گرفتن استراتژی پیش بینی شده شبکه اجتماعی که مهمترین بخش است. در اینجاست که معین شده فعالیت های شبکه اجتماعی در راستای پوشش دادن کدام هدف کسب و کار قرار است باشند. (و نه فقط کسب نتیجه های مرسوم در اینگونه شبکه ها)؛
به عنوان مثال اگر یکی از هدف های اولیه ی شما افزایش ترافیک بروی وبسایت است، پس ارزش شبکه اجتماعی می تواند بر اساس لینک هایی که روی شبکه ها پست شده است و تعداد کلیکی که دریافت کرده اند، اندازه گیری شوند و با آنالیز بازدیدهای رفرال شبکه اجتماعی از طریق ابزاری مثل گوگل آنالتیک این بررسی را دقیق تر کنید. (معیارهای دیگری را هم می توان مدنظر قرار داد)؛
این کار بی فایده نیست که از مدیر شبکه های اجتماعی در مورد نرخ بازگشت سرمایه سوال بپرسید، به شرط آنکه آماده باشید و مشتاق شنیدن جملات طولانی تر و دقیق تر باشید و نه تنها در حد چند کلمه ای که تصورش را داشتید.؛
راهکار- چه باید کرد:
برای مدیران شبکههای اجتماعی: گزارش های منظمی آماده و ارایه کنید از اینکه فعالیت های هر شبکه چه تاثیری برای شرکت داشته است. در طول هر کمپین و یا فعالیت ماهانه مدل هایی از گزارش و تحلیل بسازید و به اشتراک بگذارید. در مورد نحوه ی اندازه گیری و ارتباط برقرار کردن نرخ بازگشت سرمایه و شبکه اجتماعی مطالعه کنید و این دانش را هرزمان که تونستید به اشتراک بگذارید.
برای سایر افراد: به جای سوالات کلی و مبهم در این مورد، از مدیر شبکه های اجتماعی تان درباره ی آخرین اقدامات موفق یا چشمگیر در شبکه ها بپرسید یا بخواهید که برایتان از تاثیرات کمپین اخیر بگوید. نگاهی به گزارش و تحلیل های ماهانه بندازید تا بتوانید تصور بهتر و روشنتری از اهداف و فرآیندها داشته باشید.
آیا سوالهای دیگری به نظر شما وجود دارد که می بایست در این لیست قرار گیرد؟ یا سوالی که برای شما مطرح شده است؟
در نهایت سوالی که به عنوان مدیر شبکه اجتماعی می توانید در ذهن داشته باشید این است که " چرا شما از این سایت/داشبورد/اپلیکیشن برای مدیریت شبکه تان استفاده می کنید؟" که جوابتان در ارتباط با برنامه ریزی راحت تر، انتشار خودکار و آسان پست ها، بررسی و افزایش داده ها در ارتباط با فالوئرها در نتیجه ی مقایسه ی رسانه هاست. (یعنی به زبان ساده، مدیریت شبکه های اجتماعی با ابزارهای مدیریتی و داشبوردهاست که هدفمندتر و راحتتر می تواند در سطح وسیعتری پیش برود و توسعه یابد.) ؛
اگر در این مورد اطلاعات بهروزتر و قویتری دارید یا حتی اگر اشتباهی در ترجمه و برداشت من از موضوع پیدا کردید لطفن با من هم در میان بگذارید و یا اینجا یادداشت کنید.
اگر هم دوست داشتید این مطلب را در جای دیگری استفاده کنید حرفه ای و صحیح آن است که منبع مطلب ذکر گردد.
سهیل اعرابی
بازنشر یادداشتی از صفحه لینکدین ام
نقل و ترجمه از:
https://blog.hootsuite.com