ویرگول
ورودثبت نام
ابراهیم شجاعت
ابراهیم شجاعت
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

بودن یا نبودن، مسئله چیست؟

تظاهرات مردمی از دانشگاه تهران تا میدان فلسطین، 14 دی ماه 1398
تظاهرات مردمی از دانشگاه تهران تا میدان فلسطین، 14 دی ماه 1398

بودن یا نبودن، مسئله این است.
زندگی چیست؟

جنون
زندگی چیست؟

خیال باطلی، سایه‌ای، یک پل و شاید یک گره.
و خدا خدا هست، حتی اگر همه‎‌ی سرزمین‌های ما ویرانه بود؛ و حتی گر بودی از ما نبود.
خدایا، من به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود.
خدایا، حتی اگر همه از من فرار ‎کنند، آگاه باش من نیز از همه فراریم، پس آنچه را که همه فراریند را به استقبال ما فرست و ما را از زیر دروازه‌ی قدسی‌ات عبور ده.
به فراق هرچیزی راضی شده‌ایم، که به وصال دوست رسیم؛
.
دیگر مسئله بودن یا نبودن نیست!؛ مسئله این است که ما چه هستیم؟

چطور و چرا هنوز هستیم، و مگر بی‌جان هم می‌توان بود و زیست؟
.
هر هفته که می‌گذرد و هر جمعه که می‌رسد یک لحظه به خود می‌نگرم و لحظه‌ای به جهانی که جانیان در اویند و جانی دگر برایش نمانده است.
قلم احساس عجز هنگامی که قرار است از دوری حاج قاسم بنویسد.
چه باید گفت؛
.
پ.ن1: عکس‌ متعلق به شنبه، 14 دی ماه 1398 هست. اون روز ظهر، هوا ابری و به شدت سرد بود و حتی کمی هم بر این سرها برف بارید. همه از دانشگاه تهران با نوای «ای لشکر حیدر کرار، خجر یمنی را بردار» تا میدان فلسطین بر سر زدیم و ناله کردیم و صد بار مُردیم؛ هر چند که دیگر زنده نشدیم.
.
پ.ن2: همه در آن روزها منتظر فقط و فقط یک فرمان از سید علی بودند که سگ‌های صیهونیست را، با هرچه که داشتیم و نداشتیم از صحنه روزگار محو کنند تا شاید داغ حاج قاسم کمی فرو کشد؛ اما صبر باید پیشه کرد.
خبری در راه است...
.
#اسطوره #قهرمان #عشق

دلنوشتهحاج قاسمدانشگاه تهرانزمستان سردانتقام سخت
اندکی کتاب دوست و کمی هم کتاب خوان. مشتاق سفر به سرزمین‌های دوردست. عکاس خیابانی...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید