تقریبا هممون مرحله ای توی زندگیمون به اسم کنکور رو گذروندیم یا قراره بگذرونیم حالا یا واسمون مهم بوده و براش تلاش کردیم یا خیلی برامون مهم نبوده و صرفا یک بخشی از مسیر زندگیمون بوده که باید ردش میکردیم یا هم قراره کم کم باهاش رو به رو بشیم.
من جزوه دسته افرادی هستم که کنکورش رو امسال داد و از این جاده خاکی عبور کرد و الان میخوام یکم از تجربیات و نظراتم رو راجع به این مسیر بگم، خیلی خودمونی و تا حد ممکن بی سانسور.
اول از همه که من جزو دسته دانش اموزانی بودم که با شروع کرونا وارد دبیرستان شدم یعنی دهم و یازدهم رو با اجبار انلاین گذروندم که ثمری نداشتند و چیزی یاد نگرفتیم و با تجدید های زیاد و نمره هایی که قابل قبول نبودند این دو سال رو رد کردیم و رسیدیم به سال اخر که مجبور بودیم حضوری درس بخونیم. توی تابستون سال دوازدهم مجبور شدم توی سه ماه دو سال گذشته رو بخونم و تا حدی موفق بودم و توی طول دوازدهم هم سعی میکردم خودم رو به درس ها برسونم تا عقب نیوفتم و در نهایت تونستم خودم رو تا حد خوبی به کنکور برسونم و کنکور رو در حدی که قابل قبول بود دادم و تموم شد و گذشت.
نمیخوام زیاد از درس خوندنم براتون بگم، بیشتر قصدم اینه که از چیز هایی که از کنکور یاد گرفتم و چیز هایی که به خاطر کنکور از دست دادم بگم.
اول از همه که کنکور بیشتر برای من یک ازمون بود برای اینکه بیشتر خودم رو بشناسم و ببینم چقدر میتونم روی یک کار تمرکز کنم و براش تلاش کنم که نتیجه خوب و قابل قبولی برام داشت. از تاثیرات مثبت دیگه کنکور برای شخص من این بود که تونستم با ریاضی آشتی کنم و رابطم با علم بهتر شد و نه تنها ازشون بدم نمیاد بلکه متوجه علاقم بهشون شدم .
ولی خب این نکات مثبت کنکور که گفتم در خوشبینانه ترین حالت ممکن بود و اگه بخوایم یکم منطقی و واقع گرایانه به کنکور نگاه کرد کنکوری که در حال حاضر در کشور هر ساله در حال برگزار شدن هست یکی از بدترین شیوه های ارزیابی دانش اموزان هست، حالا چرا؟
چونکه چیزی که در کتاب ها وجود داره با چیزی که توی کنکور میاد بسیار بسیار فرق داره و برعکس ادعایی که سازمان سنجش میکنه که سوال ها از توی کتاب طرح میشه هر ساله تعداد زیادی سوال بالا تر از سطح کتاب طرح میشود که خب دلیلش هم به نظر مشخص میاد اونم خرید کتاب های کنکور و تست و ثبت نام کردن توی کلاس های کنکور هست که درامد خوبی رو برای خیلیا داره که اگه کسی نخواد توی این کلاس ها شرکت کنه یا این کتاب هارو بخره احتمال قبول شدنش توی یک رشته خوب و دانشگاه متوسط تقریبا نزدیک به صفر است.
مشکل بعدی مهم نبودن دانش اموز توی کنکور هست، به طور مثال کنکوری که امسال برگزار شد درسو عمومی از کنکور حذف شدند، این اتفاق برای بعضی ها مثل خودم یک اتفاق خوب بود ولی به نظر نمیاد که سازمان سنجش هدفش از این کار دانش اموزان بوده باشه و بخواد بهشون کمک کنه.
مشکل بعدی زمان کم است، زیاد شنیدیم که زمان توی کنکور مهم ترین چیز است و ... و خب اره زمان خیلی مهمه، اخه باید سوال های ریاضی رو توی 1 دقیقه و نیم و سوال های فیزیک و شیمی رو توی 1 دقیقه حل کرد، حالا باید چجوری این کار رو انجام داد؟ با زدن روزی تست های بسیار بسیار زیاد، دادن ازمون های شبیه سازی کنکور که اون ها هم به دنبال بیزنس خودشون هستند، شرکت در کلاس های کنکور، خب این ها هم همه شدند مسائلی که نیاز به پول دارند و خرج همه آنها بسیار بسیار زیاد هست.
مشکل بعدی و اشنا برای خیلیا سهمیه است، سهمیه های منطقه 2، منطقه3، سهمیه جانبازی و ... .سهمیه ها یکی از بهترین راه ها برای فشار اوردن به دانش اموزانی هست که واقعا تلاش کردند برای کنکور، چجوری؟ اینجوری که یک تعداد بسیار زیادی ادم با سهمیه توی کنکور ثبت نام میکنن و بعد از اعلام نتایج رتبه انها به طرز عجیب و زیادی جا به جا میشود(از تقسیم رتبه بر 5 داری تا تقسیم بر 10 و 20) اونم بدون کوچکترین تلاش و درس خوندنی، و بعد همون افراد تا میانگین 10 درصد کنکور میشوند دکتر ها و مهندس های اینده جامعه.
مشکل بعدی، نتیجه تمام 12 سال تحصیل و سه سال درس خوندن سخت و سنگین پشت سر هم در یک روز، یک روزی که ممکن با یک مریضی، با یک استرس و با کوچکترین چیزی نابود بشه و شخص تمام فرصت هایی که براش برنامه ریزی کرده است رو از دست بده.
مورد بعدی ناتوانی برقراری امنیت جلسه است، این داستان شاید در ظاهرا کوچیک به نظر بیاد ولی طبق اماری که خود سازمان سنجش منتشر کرده هزار نفر از متقلب های کنکور سال پیش شناسایی شدند ولی به خاطر اینکه دانشجو شده بودند پیگیری قانونی ای نمیشد کرد ... .
ایناها مواردی بود که من هرروز صبح باهاشون مجبور بودم مقابله کنم برای اینکه بتونم مغزم رو مرتب کنم برای اینکه درس بخونم و بدیهی ترین مشکلاتی بود که توی کنکور هر دانش اموزی میبینه و صددرصد کنکور خوبی ها و بدی های بسیار بیشتری هم داره که الان به ذهنم من نرسید یا من بهشون برخورد نکردم.
و در نهایت کنکور باعث شد که من از رشته مورد علاقم و تخصصیم یک سال دور باشم و خب یک سال دور بودن از هرچیزی تقریبا ادم رو توی اون حوزه صفر میکنه که این هم یک اسیب بسیار بزرگ و بد به من بود.
در کل که وقتی پای سطح علمی یک جامعه وسط است نباید به مسائل مالی فکر کرد و پول رو بالاتر از علم دید چرا که وقتی یکسری اتفاقات در جامعه بیوفتد درست کردن اون دیگه ممکن نیست.
صحبت کوتاهی با کنکوری های اینده: کنکور نه تنها جایی توی زندگی شما نداره بلکه هیچ بخشی از زندگی شما نیست، به خاطر 4 ساعت کنکور دادن کل زندگیتون رو نابود نکنید، ورزش کنید، استراحت کنید، فیلم ببینید، بیرون برید، بازی کنید، و در نهایت هم برای کنکور درس بخونید جوری که سرتون پیش خودتون بلند باشه. کنکور معیار خوبی برای اینکه خودتون رو بسنجین نیست چون کاملا به رقیب هاتون ربط داره و اگر نتیجه کنکورتون اون چیزی نیست که شما دوست دارید احتمالا به خاطر اینه که رقیب های خیلی خوبی نداشتید.
مرسی از اینکه وقت گذاشتید و خوندید، با نظر دادن میتونید من رو خیلی خوشحال کنید و اگه دوست داشتید میتونید من رو توی صفحه های مجازی دیگه هم دنبال کنید❤
از اینجا هم میتونی یک قهوه مهمونم کنی :)