Hooman Torki
Hooman Torki
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

یکم از افکار درون من

سلام رفقای ویرگولی

خوبید خوشید؟ من این مطلب رو داخل بلاگفا نوشتم و امید وارم که لذت ببرید

اگه دیدید که من با ویرگولی ها صحبت نمیکنم و با بلاگفایی ها صحب میکنم به این دلیله

من یه ادمیم که قبلا خیلی توی بلاگفا مینوشتم من همون ادمیم که وقتی که دغدغش این بود که گوشی براش نمیخرن توی بلاگفا میومدم و با گوشی مادر بزرگم مطلب مینوشتم من همون ادمیم که عاشق تولید محتواست و عاشق ترپ و هیپ هاپ و اخرش هم راهمو به این صنعت بزرگ موسیقی باز میکنم و اخرش من توی این صنعت معروف و موفق میشم

میدونی الان چرا اومدم بلاگفا؟ اومدم یکم دلم بگیره اومدم همون وبلاگ هایی که از سال نود و دو دیگه اپدیت نشدن و دیگه هیچکی نیموده بخونتشونو ببینم میدونی چیشد؟ دلم گرفت?دلم از این گرفت که اون دوران چقدر زندگی هاتون سخت ولی قشنگ بوده الان سخت تره میدونم الان سطح دغذغه ها بالاتره میدونم تهیه ی یه لقمه نون حلال خیلی سخت تره من همشو میدونم!!!

میدونی چیه؟ دوست داشتم که ای کاش منم توی اون زمان داخل بلاگفا بودم دوست داشتم که اونایی که الان دارن وبلاگ های بروز شده و قدیمی رو میخونن ببینم باهاشون کلی وبلاگ بخونم و وقتس که از این حجم از نوستالژی یعنی همون حس غم و اندوهی که توی دلامون هست گریمون گرفت با هم دیگه گریه کنیم

میدونی چیه؟ سال دیگه کنکور دارم اصلا چرا راه دور؟ من همین فردا امتحان فیزیک دارم و اصلا عین خیالمم نیست

فقط با خودم گفتم که پاشم و بیام اینجا وبلاگو اپدیت کنم

گرچه بقیه ی نوشته هامو پاک کردم ولی خوب دوست داشتم برای کسایی که میان اینجا یه مطلبی بنویسم!!!!

اینجا قبلا یه وبلاگ رمان بود

بله همین وبلاگی که الان دارید میخونیدش و رمان های چه نویسنده ای رو میذاشت؟ رمان های خودم که به صورت تایپ پیام هایی در یک کانال تلگرامی متروک مثل همین وبلاگ های بلاگفا و مثل همین پیج های اینستاگرام این چند روز مثل چنل همین یوتیوبر های قدیمی و تازه کار اون کانال تلگرامی مثل همینا خلوت بود مثل همینا بی روح بود مثل همینا حس غم و درد و بغض میداد مثل همین الان که حالمون خیلی بده

حالمون از همه جا بده

ولی باز هم با اینکه بلاگفا ناشناسه ولی تخم ندارم که داخلش بخوام سیاسی بنویسم!!!!!

جونمو دوست دارم

چیکار کنم!!!!! جونه بالاخره عزیزه دیگه

داشتم میگفتم که فردا امتحان فیزیک دارم و سال دیگه کنکور تجربی دارم و اثلا عین خیالمم نیست و اینجا دارم مطلب تایپ میکنم!!!! راستش من درس رو خوب نمیفهمم و وقتی که یه مبحثو میفهمم خیلی حال میکنم ولی اکثر اوثات نمیفهمم و برای همین از درس خوندن خیلی بدم میاد ولی به هر خال به دلیل علاقه ای که بع شغل های بیمارستانی غیر از سرایداری دارن رفتم تحربی و باید تلاش کنم ولی خوب فقط به خودم یاد اور میشم و نمیدونم چرا این خودم به حرفم گوش نمیده و پا نمیشه یه شروع بکنه

حتی از تولید محتوا هم خوشم میاد ولی اصلا حال و حوصله ندارم که بخوام ویدیو بگیرم و بعدش ادیت کنم و بعدش حجم کم کنم و بعدش بخوام توی یوتیوب با هزار و صد تا بد بختی اپلود کنم رو ندارم

گرچه میدونم تهش من به اون چیزی که میخوام خواهم رسید یعنی یه ادم فیمس بودن

اون موقع میتونم بدون این که تاکسیک بودنم کسیو اذیت کنه و من بخوام این ویژگی سایم یا همون موهبت درونیمو بکشم

(به قول دبی فورد) میتونم ازادانه پرورشش بدم و بقیه بجای این که ازم رنجیده بشن باهام بیشتر هم حال کنن

حدودا یک ساعته که دارم این چرت و پرت هایی که در لحظه میومدن توی ذهنم رو تایپ کردم

ببخشید اگه خیلی یجوری نوشتم


im fametblogfaافکار مننویسندگی
https://im-famet.yek.link یه دانش آموز رشته ی تجربی که نویسندست و علاقه به موزیک داره و عکاسی رو به صورت حرفه ای انجام میده:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید