طی بیست سال گذشته هیچ یک از کشورهای جهان در شهرنشینی همانند چین، چنین توسعهی چشمگیری را تجربه نکرده است. همسو با رواجِ اقتصاد بازار آزاد در دههی ۱۹۸۰، شهرهای جدید و قدیم هر دو با سرعتی بیسابقه رشد کرده و آسمانخراشهای پرتراکمی در کنار تقاطعهای ترافیکی عظیمالجثه سبز شدهاند. عکاسان خبری فعال در چین طرفدار ثبت تصاویر حماسی از کارخانههای کشتیسازی غولآسا، سیستمهای حملونقل انبوه و نیروی کار فزاینده هستند، اما عکسهای خیابانی یینگ تَنگ و پُلی بِریدن جلوههای صمیمیتری از زندگی معمولی ارائه میدهند.
در سال ۲۰۰۸ بِریدن توسط مجلهی آیکون به منظور مستندنگاری شهر چینیِ تازه تأسیسِ شِنژن استخدام شد. این شهر که تنها سی سال است از چشماندازی کشاورزی به یک موتورخانهی صنعتی تا شهری پساصنعتی تحول پیدا کرده است حالا به جمعیت بیش از سیزده میلیون نفریاش افتخار میکند. شِنژن شهری است انگل مانند و وابسته که درست آن سوی آبهای هنگکنگ واقع شده و از ثروت سرمایهداری همسایهاش تغذیه میکند. همانطور که جاستین مک گورک[۵]، کارشناس و منتقد معماری نوشته است: «شِنژن، کلانشهری است با طول عمر یک انسان، که همگام با شهروندانش به بلوغ میرسد؛ و آن شهروندان همانند خودِ شهر جواناند – میانگین سن، اینجا زیر سی سال است. در منطقهی تجاری دانگمِن، خیابانها مملو از نوجوانان خوشپوشی است که کفشهای کانورس به پا دارند. به یک معنا، شِنژن نوجوانی با هورمون زیاد است، که بیدرنگ در حال تغییر است.»
به عنوان بخشی از قرارداد، بِریدن از پارک تفریحی پنجرهی جهان در غرب شِنژن عکاسی کرد. در اینجا، تورهای گردشگری شهر جدید میتوانند از آنچه که در بروشور آن را «گلچین تمدن جهان» مینامند، لذت ببرند، پرسه زدن از میان برج ایفل تا معبد آنکور، قدم زدن در اطراف خانههایی با تاج هلندی و عکاسی کردن از آنها در مقابل اهرام مصر یا تاج محل. به نظر میرسد ساکنان شِنژن دیگر نیازی به سفر به شهرهای بزرگ دنیا نداشته باشند – چراکه آن شهرها به سویشان سفر کردهاند.
تَنگ توضیح میدهد که چرا در گیر و دار بسیاری از تغییرات شانگهای خود را به خوبی وقف عکاسی خیابانی میکند: «مردم، نگران بایدها و نبایدهای حضور در محیطهای عمومی نیستند. بسیاری از آنها در فضاهای خیلی کوچک زندگی میکنند، آنها زمان زیادی را در خیابان به بازی، مطالعه، خوردن، خوابیدن و فعالیتهای اجتماعی سپری میکنند. زندگی در اینجا مثل یک کتابِ باز است.» پروژهی شانگهای او با عنوان ساختن آینده، ساختوساز مداوم را به عنوان پسزمینهای در رفت و آمدهای روزانه به تصویر میکشد. ساکنان در سایهی ساختوسازهای گستردهی اخیر قدم میزنند، دوچرخهسواری میکنند، صحبت کرده یا به استراحت میپردازند؛ کلاههای ایمنیِ کار، کنار دستههایی از لباسهای شسته شده قرار میگیرند. این عناصر از دو جهان خیلی متفاوتاند که با یکدیگر همزیستی کرده اما به ندرت باهم تعامل دارند.
جایی که جوامع، زمانی خودشان را با حریف آن طرف دره مقایسه میکردند، هم اکنون شهرهای مدرن و عظیم، خویشتن را با کلانشهرهای آن طرف اقیانوس میسنجند. آنها به شکل فزایندهای توسط دوربینهای مداربسته[۱۵] رصد میشوند یا با گوگل استریت ویو قابل پیمایش هستند. در مقابل چنین مناظرِ فاقد شخصیتی از شهرها، چشمانداز زندگی شهریِ ارائه شده توسط عکاسان خیابانی به شکل عمیقی شخصی است، که با امکان غرابت و هیجان، با اطمینان یا ترس زمانی که پا به محیط عمومی میگذارند، با اشتیاق یا خستگی بسته به زمان روز، با حسی از تعلق یا بیگانگی، متأثر از نژاد، جنسیت و ملیت، شکل گرفته است. این روشِ انسانیِ یگانهای است برای نگاه کردن به جهان؛ و ما گاهی نیاز داریم به خودمان یادآوری کنیم که شهرها برای بشر و به منظور زندگی کردن در آن طراحی شدهاند.