آیا تا به حال به این فکر کرده اید که مسیر دست یابی به هدف تان درست نیست؟
خیلی وقتها کارها آن طوری که میخواهیم پیش نمیروند.
برای یک امتحان یا مصاحبه استخدامی تلاش زیادی میکنید ولی با اختلاف کم از داوطلبی دیگر شما را مردود اعلام میکنند.
یک رابطه عاشقانه همراه با توجه میخواهید.
همسرتان فردی فراموشکار است که حتی سالگردهای مهم زندگیتان را به خاطر نمیسپارد.
مواردی که در دست یابی به هدف دچار مشکل می شویم، زیاد است.
چطور میتوانیم با این احساس ناکامی کنار بیاییم و مهمتر از آن رویاهایتان را محقق کنیم؟
در این مطلب قصد داریم راه دستیابی به اهداف تان آن هم به صورت تضمینی را معرفی کنیم.
با ما همراه باشید.
تا وقتی از خودتان سوالی نپرسید و با شرایط کنار بیایید، هیچ چیز جدیدی به دست نمیآورید.
زمانی که از خودتان میپرسید: «چرا دست یابی به هدف … هنوز اتفاق نیفتاده»؛ یعنی اولین گام.
اولین گام دستیابی به هدف تان را برداشتهاید.
75 درصد آدمها به خواستههایشان نمیرسند چون
دوستان، خانواده، آموزشهای جامعه و.. تا حد زیادی روی میانهروی افراد تایید میکنند.
این تفکر باعث میشود تا زمانی که به خواستههایتان نمیرسید؛ تقصیر را به گردن خودتان بیاندازید.
«من لیاقت داشتنش را ندارم». «به اندازه کافی باهوش و خلاق نیستم». «من باید از زندگی متوسطم راضی باشم».
اینها برخی از جملاتی هستند که بیشتر افراد موقع نرسیدن به خواستههایشان با خود تکرار میکنند.
حقیقت این است که داشتن ثروت، توجه، شرایط زندگی خوب و.. فقط برای افراد خاصی نیست.
از یکجا نشینی و به دنبال مقصر گشتن هم خواستههایتان عملی نمیشود.
پس این افکار بیهوده را یک بار و برای همیشه کنار بگذارید.
مثبت اندیشی مسیر رسیدن به هدفتان را هموار میکنند، حتی اگر هدفتان خیلی دور دست و رویایی باشد.
«من نمیتوانم»، «من مجبورم» و همه هم خانوادههایش عبارات بازنده هستند.
وقتی در فکر و زبانتان یک بازنده باشید هیچ وقت در واقعیت برنده نمیشوید.
تکرار این عبارتها شما را ضعیف میکند و قدرتی که باید صرف رسیدن به هدفتان شود را از دست میدهید.
«من نمیتوانم» را با «من میتوانم» و «مجبورم» را با «من این کار را انجام میدهم چون…» جایگزین کنید.
به این ترتیب ذهنتان به دنبال راه جدیدی برای رسیدن به هدف میگردد.
برایتان دلیل پیدا میکند و با این دلایل میتوانید مسیر رسیدن به خواستهتان را ارزیابی و مدیریت کنید.
همه آدمها وقتی چیزی را میخواهند که از نداشتن آن در زندگیشان آگاه هستند.
اگر پول بیشتری میخواهید صحبت کردن درباره فقر و بیپولی در جمع دوستان و خانواده را کنار بگذارید.
در عوض بگویید چه میشود اگر پول بیشتری داشتید؟ با پول بیشتر چکار میکردید؟
شما همان چیزهایی را بدست میآورید که بیشترین زمانتان را برایشان صرف میکنید.
اگر کل روز درباره چاقی، بیماری، بیپولی و هزار چیز ناخوشایند دیگر حرف میزنید و فکر میکنید؛ احتمالا فقط همین چیزها عایدتان میشود.
حسادت یک اتلاف وقت و انرژی بزرگ است.
بدتر اینکه شما را از بدست آوردن خواستههایتان هم دور میکند.
اگر پول، هیکلی زیبا، رابطهای عالی و.. میخواهید؛ یعنی کاملا شبیه افرادی میشوید که از آنها متنفرید.
پس بعد از آن میخواهید چکار کنید؟ از خودتان متنفر شوید؟!
به جای اینکه از آنها متنفر باشید، آنها را بررسی کنید.
راههای موفقیتشان را پیدا کنید.
آنها چطور به این موقعیتها رسیدند؟
شما برای رسیدن میتوانید کدام یکی از این راهها را امتحان کنید؟
زمانی که از موفقیت دیگران خوشحال شوید، انگیزه شما برای پیروز شدن بالاتر میرود.
اگر میخواهید یک نویسنده شوید به نظرتان کافی است فقط درباره راههای نویسنده شدن در کتابها بخوانید؟
اشتباه نکنید؛ تصور خواستههایتان، مطالعه و حتی صحبت کردن درباره آن روشهای عالی هستند.
همه این راهها باعث میشوند تا احساس فوق العادهای در شما شکل بگیرد.
این احساس زمینهساز الهامگیری و مولد اصلی شما برای حرکت به سوی موفقیت است.
با این حال تا زمانی که کاری در مسیر دست یابی به هدف تان انجام ندهید و به حرفهایتان عمل نکنید؛ خواستههایتان دست نیافتنی باقی میمانند.
اگر میخواهید برای تحقق رویاهایتان دست به هر کاری بزنید؛ دیر یا زود به همان افراد موفقی تبدیل میشوید که برخی از آنها متنفرند. درست حدس زدید.
این افراد به زودی از شما هم متنفر میشوند.
این افراد میتوانند دوستان، خانواده و افرادی باشند که دوستشان دارید و از آنها مراقبت میکنید.
کمی وقت بگذارید و این مسئله را برای خودتان حل کنید.
ممکن است دلیل نرسیدن به خواستههایتان یک درنگ و مکث طولانی باشد.
عزیزانتان به دنبال آسیب زدن به شما نیستند.
شاید آنها به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه میخواهند شما را در سطح خودشان نگه دارند.
به همین خاطر ممکن است ایدههای پول درآوردنتان را مسخره کنند.
وقتی برای تناسب اندامتان رژیم هستید برایتان نان خامهای بیاورند یا شما را از رفتن به کلاس بدنسازی منصرف کنند.
اگر در این برزخ هستید؛ دو راه پیش رویتان است.
شاید انتخاب برایتان دشواری باشد. آیا میخواهید رویاهایتان را رها کنید؟
پس به خودتان بگویید: «متاسفم» و رویایتان را درون یک جعبه بگذارید و به ته ذهنتان هل دهید.
به این ترتیب همان آدم متوسط همیشگی باقی میمانید.
یا میخواهید برای رسیدن به خواسته خود خطر بیگانگی با برخی از افراد زندگیتان را به جان بخرید؟
ممکن است وسوسه شوید این افراد را به سطح خودتان برسانید.
دقیقا شبیه همان کاری که آنها میکردند. این کار مسیری طولانی و زمانی دراز نیاز دارد.
اما اگر این افراد نخواهند با شما هم مسیر شوند در ادامه نه تنها تلاشتان بیثمر باقی میماند بلکه از رسیدن به خواستههایتان هم خسته میشوید.
خواستههایتان یک جا نشستهاند این شما هستید که باید به سمتشان بروید.
اگر در این مسیر با افراد بازدارنده برخورد کردید ممکن است ناچار شوید بین رویاهایتان و آنها یکی را انتخاب کنید.
اما خبر خوب اینکه؛ هر چه موفقتر شوید میفهمید دوستان واقعیتان چه کسانی هستند.
همینطور دوستان جدیدی پیدا میکنید که واقعا از شما حمایت و پشتیبانی میکنند.