سلام، این یک داستان احتمالا نام آشنا برای شماست که شما یا جای کاراکتر "من" در این مطلب بوده اید و هستید و یا هم جای کاراکتر "تو". حالا بیایید ببینیم ماجرا چیست. هم من و هم تو در بازه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال هستند که فکر می کنم پختگی کافی برای تفکر و حتی خلاقیت را داشته باشند.
من می خواهم Ubuntu دانلود کنم. به جای گوگل کردن، از تو می پرسم. از تو می خواهم این وقت و فرصت خودت را برای این سوال پیش پا افتاده برای من بگذاری. من می توانم اوبونتو را گوگل کنم، اما به دلایلی گوگل نمی کنم، در تلگرام یا واتس اپ از تو می پرسم و چند ساعتی منتظر می مانم تا تو آنلاین شوی و جوابم را دهی. اگر هم جواب ندادی چند پیام دیگر هم ارسال می کنم که چت من بالا بیاید. وقتی هم که تو جوابی مثل "واقعا باید به این سوال جواب بدم؟ تاحالا شده از گوگل استفاده کنی؟" مواجه شوم به تو می گویم "چرا خودت رو دست بالا گرفتی؟ فکر کردی کی هستی که این طوری با من صحبت می کنی؟".
من یادگیری برنامه نویسی به یک زبان (مثلا پایتون) را تازه یاد گرفتم. نمی دانم چطوری یک فانکشن یا تابع باید بسازم. به جای گوگل کردن، از تو می پرسم. از تو می خواهم که وقت عزیزت را برای این سوال کاملا پیش پا افتاده و الکی برای من قرار دهی. وقتی هم که تو جوابی مثل "واقعا باید به این سوال جواب بدم؟ تاحالا شده از گوگل استفاده کنی؟" مواجه شوم به تو می گویم "چرا خودت رو دست بالا گرفتی؟ فکر کردی کی هستی که این طوری با من صحبت می کنی؟".
من یادگیری برنامه نویسی به یک زبان (مثلا پایتون) را تازه یاد گرفتم. نمی دانم چطوری یک کلاس باید بسازم. به جای گوگل کردن، از تو می پرسم. از تو می خواهم که وقت عزیزت را برای این سوال کاملا پیش پا افتاده و الکی برای من قرار دهی. وقتی هم که تو جوابی مثل "واقعا باید به این سوال جواب بدم؟ تاحالا شده از گوگل استفاده کنی؟" مواجه شوم به تو می گویم "چرا خودت رو دست بالا گرفتی؟ فکر کردی کی هستی که این طوری با من صحبت می کنی؟".
من قصد دارم رنگ نوشته های یک تگ در HTML (مثلا تگ p) را در CSS تغییر دهم. چرا گوگل نمی کنم را فقط خدا می داند. به جای این که این سوال واقعا مسخره را گوگل کنم، از تو می خواهم که وقت خودت را برای من بگذاری. وقتی هم که تو جوابی مثل "واقعا باید به این سوال جواب بدم؟ تاحالا شده از گوگل استفاده کنی؟" مواجه شوم به تو می گویم "چرا خودت رو دست بالا گرفتی؟ فکر کردی کی هستی که این طوری با من صحبت می کنی؟".
من تفاوت ";" و "&&" "||" را در برنامه نویسی نمی دانم. به جای این که کمی خلاقیت به خرج دهم و چند خط کد ساده با همین ها بنویسم، یا اصلا گوگل کنم که تفاوت های شان چیست، از تو می پرسم. از تو می خواهم همان توضیحاتی که مفصل در اینترنت هست و من همان ها را می توانم بخوانم، از تو می خواهم که برای من توضیح دهی. وقتی هم که تو جوابی مثل "واقعا باید به این سوال جواب بدم؟ تاحالا شده از گوگل استفاده کنی؟" مواجه شوم به تو می گویم "چرا خودت رو دست بالا گرفتی؟ فکر کردی کی هستی که این طوری با من صحبت می کنی؟".
سرور من در resolve ها مشکل دارد. چرا به جای این که همان خطا را گوگل کنم یا چیزی مشابه را گوگل کنم از تو می پرسم را هم مجددا همان خدا فقط می داند. وقتی هم که تو جوابی مثل "واقعا باید به این سوال جواب بدم؟ تاحالا شده از گوگل استفاده کنی؟" مواجه شوم به تو می گویم "چرا خودت رو دست بالا گرفتی؟ فکر کردی کی هستی که این طوری با من صحبت می کنی؟".
خب من اگر زبان انگلیسی بلد نباشم باید چه کنم؟ این که من به زبان انگلیسی گوگل کنم و زبان هم به فرض برایم سخت باشد، باید دید آیا من تا به حال به زبان فارسی هم چیزی را گوگل کردم؟ اصلا ساده تر بپرسم، من اصلا تا به حال از گوگل استفاده کردم؟ اصلا سایت گوگل در هیستوری مرورگر من لاگی دارد؟
اگر من زبان انگلیسی بلد نیستم و می خواهم که در حوزه وب و برنامه نویسی و حوزه های مشابه فعالیت کنم یکی از مواردی که منجر به پیشرفت من می شود زبان انگلیسی هست، چرا که منابع دست اول انگلیسی زبان در این حوزه ها وجود دارد و بدون شک بهترین منابع هم به زبان انگلیسی هستند.
نظر شما در مورد مطلبم چیست؟ شمای خواننده، من هستید یا تو؟ اگر من هستید چرا من هستید؟ اگر من هستید آیا واقعا این سوالات ساده و پیش پا افتاده را بدون گوگل کردن یا حتی فکر کردن به جواب های احتمالی از افراد دیگر پرسیده اید؟