اسفند ماه 1389 برای جامعه رسانه ایران یک ماه بد خبری بود. از این روزها متاسفانه در تاریخ پر فراز و نشیب رسانه ایران کم نیستند.
اما چرا بد؟ ضرب المثل قدیمی جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت را شنیدهاید؟
هر چند این ضرب المثل عامیانه در فضای رسانه طور دیگری صدق میکند، جز راست نباید گفت (دروغ نباید گفت) و اتفاقا هر راستی را شایسته است که بگوییم!
بسیار خب، پس گویا تکلیف روشن است، دروغ نگفتن و هر راستی را گفتن، چرا که رسانه و خبرنگار، نماینده مردم و پل ارتباط جامعه با «واقعیت» و «حقیقت» است.
اما در اسفند 1389 «رسانه» برای اهالی فین تک، فناوری نوین، بازاریابی و مدیریت، اقتصاد و جوانان فعال و تلاشگر و خلاق ایران، هرگز پل مطمئنی بین آنها و «حقیقت» نبود.
نوشتند: شرکت هرمي "FSR" پلمپ شد! ، همین و دو پاراگراف که نشان از سادگی و آرامش نویسنده از به دست گرفتن قلمی داشت که در متن مقدس بر قداست آن قسم خوردهاند.
خبرگیرها و خبرنویسها مدتی است جای مقدس خبرنگارها را گرفتهاند و امیدواریم به زودی به روزگاری ملحق شویم که رسانه، محلی برای فعالیت خبرنگارها باشد.
نوشتند: شرکت انتشارات فکر روز معروف به FSRتوسط مأموران پلمپ شد، اين شرکت بيش از 30 ميليارد تومان جذب سرمايه داشته است.
این را و هر چه را که به نام «خبر» به آنها رسیده بود، نوشتند اما یک سوال مهم و آن این که جامعه رسانه زیر بار مسئولیت سوالی که میپرسد، میرود؟
این عزیزان بدیهی ترین اصول رسانهگری یعنی نگارش با سند و مدرک و صداقت را رعایت میکنند؟
پس از مشخص شدن بی اساس بودن این اتهامات و صدور حکم رسمی برائت از اتهام و تحمل مدتی محکومیت در عین بیگناهی افراد، همین عزیزان رسانهای آیا باز هم برایشان مهم بود که از خبرهای رسیده بنویسند؟
اگر هر راست نشاید گفت، دستکم جز راست که نباید گفت!
اخبار جعلی و اصطلاحا زرد و بدون سند و مدرک از سوی منابع مغرض و شکست خورده و عقب مانده از میدان رقابت سالم و حرفهای در جهان بازاریابی و اقتصاد، برای مردم خواندنی و جذاب بود و روشنگریها و مسئولیت پذیری در قبال عذرخواهی بابت نشر اکاذیب و بیان واقعیت غیر جذاب؟!
همه میدانیم که در جوامع در حال پیشرفت و توسعه، همیشه بخشی از جامعه به یک دلیل تاریخی، در معرض آن هستند که قربانی حسادت، جهل و تعصبات بخش دیگری از جامعه باشند و ویژگی مشترک این فرایندها، معمولا تازگی و ناب بودن یک پدیده است.
نوشتند: اين شرکت با کپي برداري از ساير شرکتهاي هرمي، نسخه جديد کلاهبرداري هرمي را تحت عنوان خريد محصولات فرهنگي و کتب شاعران و اديبان ارائه کرده بود.
اما پس از ارائه اسناد و مدارک و صدور حکم برائت و مشخص شدن واقعیت، دیگر ننوشتند که این شرکت، یک انتشارات رو به ورشکستگی را در قالب یک الگوی تاریخی مقابل چشم صنعت نشر و چاپ ایران به مرز بالندگی رساند و نقشه راه شفاف و آرامش بخش پیشرفت و رونق اقتصادی در صنعت چاپ و نشر را بدون چشم داشت زیر آفتاب تفکر و نقد سالم پهن کرد.
طنز تلخی که از سوی جامعه رسانه برای اذهان عمومی تعریف میشود آنکه این عزیزان که امیدواریم در اقلیت جامعه فرهیخته رسانه باشند، نه تنها پس از این مدت برای عذرخواهی، نشر قانونی اصلاحیه و تصحیح اشتباه خود اقدامی نمیکنند بلکه شوربختانه همچنان بر اشتباه قدیمی خود مصر بوده و همان اکاذیب را به مثابه سند و مدرک برای نشر مطالب تازه مورد بهره برداری قرار میدهند.
شرکت انتشارات فکر روز از سال 1370 فعالیت تحقیقاتی خود را برای آغاز پروژه ملی کتابخانه ادبیات فارسی آغاز کرد پس از سال 1373 مجموعه فعالیت های خود را با سرعت بیشتری پیگیری نمود تا در سال 1379 پس از 9 سال تحقیق و بررسی ، دیوان حافظ به عنوان اولین محصول از مجموعه کتابخانه ادبیات فارسی منشر شد و شرکت تمام فعالیت های دیگر خود را در تمام زمینه های تولیدی متوقف نمود تا با تمام توان نسبت به تولید پروژه ملی کتابخانه ادبیات فارسی اقدام کند.
از اهداف این پروژه بزرگ و ملی این بود که هر فارسی زبان بالای 14 سال دارای سواد خواندن و نوشتن با هر تخصص و شغلی و هر میزان سوادی و از هر قشری بتواند متون کهن ادبیات فارسی را به درستی بخواند و بفهمد و از این گنجینه بزرگ خرد برای ارتقا بخشیدن به تمام جنبه های زندگی خود بهره لازم و مناسب را بگیرد.
در آن فروش برای بازاریابان این امکان فراهم شد تا در شرکت ها و ارگان ها و نهادها مشغول به بازاریابی شوند و با توجه به تعداد محصول سفارش شده و نوع محصول از تخفیف مخصوص بازاریاب به عنوان دستمزد به صورت موردی بهره مند شوند که این مبلغ بنا به توافق انجام شده و میزان سفارش محاسبه میشد.
جالب این که منتشر کنندگان یا همان عزیزان خبرگیر (نه خبرنگار) یک متن مشترک و کاملا مشابه را منتشر کردند، متنی مملو از اتهامات بی اساس که یک قلم آن را نگاشته بود و صد حیف از برندهای خبری معتبر جامعه که اینگونه و به سادگی اعتبار خود را زیر سوال جامعه میبرند و متنی دیکته شده و مشابه را در بستر آبرو، حیثیت خبری و فضای مقدس کاری خود منتشر میکنند.
با گذشت بیش از یک دهه از این ماجرا هنوز بهره برداری از اکاذیب منتشر شده ادامه دارد، متونی که به نص صریح قانون تکذیب شده و در نادرستی آنها تردیدی نیست، در کمال شگفتی همچنان محل استناد همان اقلیتی در جامعه رسانه قرار میگیرد که به هر حال مسبب بدنامی رسانه است. علی معارفی بنیانگذار این مجموعه حتی در زمانی که به ناحق علیه او اقامه دعوی شده بود، دست از کار نکشید و در سال 1390 مجموعه گسترش طراحان نقش الماس را به ثبت رساند و هر چند دو سال دیگر حکم برائتی که در صدورش از ابتدا تردیدی نداشت، صادر شد اما او و کسانی چون او زندگی فعال و پر بار خود را با این مانع تراشیها متوقف نمیکنند.
پنج سال پس از آن برند بالنده آی نوتی از دل مجوعه نو فناورانه GTNA متولد شد و اکنون همان اقلیت رسانهای شاید به حکم مانع تراشان شکست خورده از دسیسه بی پایه خود، با استناد به همان مطالب کذب، در حال تخریب برندی جهانی و موفق هستند تا بار دیگر عقب ماندگی خود از این کورس ایده پردازی و تولید را جبران کرده باشند.
آب روان حقیقت به رغم روزگار و با وجود سنگ اندازی خرده رقبای بی دانش، مسیر خود را در دل سفری روشن و شفاف و قانونی پیدا میکند و به دریا میرسد. خانوده بزرگ گسترش طراحان نقش الماس در برند بالنده آینوتی صادقانه آرزو دارد به زودی شاهد حرکت رقبای با دانش و حرفهای خود در این عرصه باشد و از حرکت بر مدار تولید و شفافیت اما بدون رقیب وارد فضایی رقابتی و خردمحور شود.
در هر حال، سو استفاده از این به اصطلاح خبرها ادامه دارد و شان «خبر» برای مخاطب حرفهای از سوی اهالی رسانه متاسفانه رعایت نمیشود. به امید روشنگری و ایفای نقش درست از سوی جامعه رسانه و آرزوی افزایش ضریب تعقل و تفکر در بخشی از جامعه که با این پدیده قهر کردهاند و سر آشتی ندارند.