برایان تیل در کتاب «خلق برندهای مردم پسند» مینویسد: كسب و كار ما باید به گونهای باشد كه كمتر كار كنیم ولی سود بیشتری به دست آوریم. رسیدن به این هدف از طریق تمركز روی تعداد محدودی كار و انجام آنها به بهترین شكل ممكن، میسر خواهد بود
بنابراین، باید از یك دام بزرگ فرار كنیم: رشد و توسعه به دلیل علاقه به رشد و توسعه نه به دلیل كسب سود بیشتر
پس باید افسانههایی نظیر این كه «بزرگتر، بهتر است» یا «اندازه مهم است» را کنار بگذاریم برای مثال، هاردیز (یك فست فود زنجیرهای در آمریكا) سالیان سال و بدون هدف مشخصی در بازار به شدت رقابتی فست فود تلاش كرد ولی نتوانست چیز خاصی به دست آورد
دلیل این مساله آن بود كه هاردیز از یك سو رقبای قدرتمندی مثل مكدونالد، برگر كینگ و سابوِی داشت و از سوی دیگر، موضع رقابتیاش را افزایش تعداد شعبههایش تعریف کرده بود
این موضع رقابتی که بر اساس افسانه «بزرگتر، بهتر است» شکل گرفته بود، در نهایت باعث شد تا هاردیز سرمایه كلانی را از دست بدهد
پس از این تلاشهای بیهوده و هزینهزا، مدیر عامل جدیدی در هاردیز مشغول به كار شد و تصمیم گرفت منوی غذایی هاردیز را سادهتر كند و به جای تمركز روی چندین نوع غذا، تعداد غذاهای پیشنهادیاش را كم كند. علاوه بر این، فروشگاههای ضعیف هاردیز را تعطیل كرد
نتیجه چنین تصمیماتی، كاملا مشخص است: حجم فروش كمتر، تعداد فروشگاههای كمتر ولی سودآوری بیشتر