چه میلیونها بار در یک مصاحبه شغلی شرکت کرده باشید و چه فقط به تعداد انگشتان یک دست در این زمینه تجربه داشته باشید، حضور در چنین مصاحبهای و فرایند رو در رو شدن با یک کارشناس یا مدیر منابع انسانی همیشه سخت و پر از اضطراب است. در چنین مصاحبههایی نه تنها باید تلاش کنید تا بهترین وجوه خودتان را به نمایش بگذارید، که همزمان باید ذهن مصاحبهکننده را هم خوانده و تا حد امکان در مورد موقعیت شغلی و فرهنگ سازمانی شرکت مربوطه اطلاعات جمع کنید و البته حواستان به مدیریت کردن اوضاع هم باشد.
اگر از یک مصاحبهکننده هم در مورد چگونگی تصمیمگیری در مورد استخدام یا عدم استخدام یک فرد سوال کنید، قطعا او هم چنین فرایندی را بسیار دشوار خواهد دانست. انجام یک انتخاب درست میتواند خیلی مشکل باشد، به خصوص وقتی طرف قرار است گزینه استخدام را از بین چند گزینه واجدشرایط متخصص انتخاب کند.
سوال مهم این است که چگونه میخواهید در جریان این فرایند سخت، معادلات را به نفع خودتان تغییر دهید؟ در کنار توجه به این مهم که کسب آمادگیهای لازم برای انجام یک مصاحبه بسیار ضروری است، نکته حیاتی دیگر این است که بتوانید خودتان را جای مصاحبهکننده بگذارید.
بله، خواندن ذهن دیگران توانایی غیرممکنی است که فقط در فیلمهای علمی-تخیلی میتوان آن را پیدا کرد، ولی وقتی از پنج طرز فکر رایج بین کارشناسان استخدام در حین یک مصاحبه شغلی اطلاع پیدا کنید، مثل این است که دارید ذهن او را میخوانید. در این نوشتار میخواهیم به این طرز فکرها اشاره کنیم.:
یک مدیر یا سرپرست کسی را که نتواند با او کار کند، استخدام نخواهد کرد. مدیران سبکها و شیوههای مدیریتی متفاوتی دارند؛ بعضی از آنها منعطف هستند و از کارمندان انتظار دارند که بدون وجود نظارت روزانه، وظایف محوله را به درستی انجام دهند. دسته دیگر مدیران دوست دارند به صورت روزانه گزارش کار دریافت کنند، برنامهها را به شکلی دقیق چک کنند و برای توجیه اعضای تیم خود جلسات منظم هفتگی داشته باشند. اگر شما به عنوان یک مدیر خواهان دریافت بازخوردهای منظم و ارتباط مداوم با کارمند خود باشید، احتمالا یک فرد بیخیال و ریلکس گزینه مناسبی برای شما نخواهد بود.
در آن طرف ماجرا اگر شما کارمند استقلالطلبی هستید که از کنترل شدن بیش از حد خوشش نمیآید، یک مدیر منعطف برای استایل کاری شما بیشتر مناسب است.
بنابراین وقتی رئیس بالقوه آینده شما مشغول فکر کردن در مورد تناسب شیوه مدیریتی خودش و سبک کارمندی شماست، شما چه باید بکنید؟
در درجه اول باید از طریق تماس چشمی مستمر، برداشتن یادداشت، پرسیدن سوالات مناسب و دادن جوابهای متفکرانه به اون نشان دهید که شنونده خوبی هستید. در عین حال به او خاطرنشان کنید که از مسئولیتپذیری و مشارکت در امور شرکت مفتخرید، از دریافت بازخوردها و انتقادات سازنده استقبال میکنید و نسبت به یادگیری و افزایش مهارتهای خود هیجانزده و مشتاق هستید.
نشان دادن تمایل و اشتیاق برای کار، گوش دادن و یاد گرفتن قطعا باعث ثبت چند امتیاز مثبت در پرونده شما خواهد شد.
از سویی در جریان یک مصاحبه شما باید دنبال فرصتی برای پرسیدن چند سوال باشید. مثلا از کارفرمای آیندهتان بپرسید که سبک مدیریتیاش چگونه است، اگر پاسخی که داد با نوع کاراکتر شما همخوانی داشت به او بگویید: «چقدر عالی! من عاشق کار کردن با مدیرانی هستم که ریزبین هستند و در مورد کارم به من بازخورد میدهند.» یا مثلا بگویید: «سبک شما دقیقا با شیوه کاری من منطبق است. اینکه در کارم استقلال و آزادی عمل داشته باشم به من اجازه میدهد تا بازدهی بسیار بالایی از خود نشان دهم.»
اگر دریافتید که شیوه مدیریتی او با سبک کاری شما سازگار نیست شاید وقت آن باشد که از کار کردن در آن شرکت پرهیز کنید، حتی اگر خود آن موقعیت شغلی مورد علاقهتان باشد.
مصاحبهکننده میخواهد مطمئن شود که شما مختصات نقشی را که قرار است ایفا کنید کاملا درک کردهاید و تمام وظایف را به درستی انجام خواهید داد. بنابراین قبل از رفتن به مصاحبه اطمینان حاصل کنید که شرح وظایف آن شغل را به طور کامل خواندهاید و تلاش کنید تا تجربیات گذشتهتان را به نوعی با وظایفی که قرار است در آینده در آن موقعیت انجام دهید، ربط دهید.
اکثر کارشناسان استخدام معمولا مصاحبه را با چند سوال ساده مثل «کمی درباره خودتان توضیح دهید» یا «چرا به این کار علاقه دارید؟» شروع میکنند. این قبیل سوالات و به خصوص سوال دوم یک موقعیت عالی برای این است که شناختتان نسبت به آن شغل را ثابت کنید.
پاسخ شما باید موید این باشد که از الزامات آن نقش آگاهید و سوابقتان متناسب با این الزامات است. مثلا اگر قرار است به عنوان «مسئول شبکههای اجتماعی» در یک شرکت استخدام شوید، به این شکل سوابق خود را مطرح کنید: «من شور و هیجان خاصی نسبت به شبکهها و رسانههای اجتماعی دارم و خودم هم به شدت در این فضا فعالم. همچنین میدانم که یکی از اصلیترین وظایفم برای این شغل این است که یک تقویم محتوا برای شبکههای اجتماعی درست کنم و مطالب مورد نیاز را بر اساس جدول زمانی مشخص روی شبکههای اجتماعی شرکت شما پست کنم. من ایدههای بسیار خوبی برای افزایش تعداد فالوئرهای شما در سر دارم!»
نکته: قرار نیست دروغ بگویید. این مثالها و کل الزامات این متن با این فرض نوشته شده که شما واقعا در حیطه شغلی خودتان انسان متخصص و مجربی هستید.
یک راه دیگر برای نشان دادن این که آگاهیتان از این شغل، سطحی و در حد خواندن شرح وظایف در آگهی استخدام نیست، این است که در مورد وظایف آینده و اهداف شرکت، سوالات تخصصی بپرسید. مثلا بپرسید: «برنامه اصلی شرکت برای توسعه اینستاگرام چیست؟ افزایش فالوئر یا بالا بردن تعداد کامنتها؟ برای رشد فالوئر چه منابعی در شرکت وجود دارد؟»
خلاصه هر زمانی در طول مصاحبه شغلی احساس کردید میتوانید نکتهای مطرح کنید که حاکی از تسلط شما بر ابعاد و مختصات مختلف آن شغل باشد، آن کار را انجام دهید.
داشتن «اشتیاق حقیقی» برای کار در آن شرکت هم به اندازه شناخت عمیق شما نسبت به مختصات شغل اهمیت دارد. بله، لزوما قرار نیست شما برای مصاحبه شغلی به شرکت رویاییتان بروید، ولی بههرحال فرصتی برای اشتغال برای شما فراهم شده و باید نهایت تلاش خود را برای پیدا کردن نکات جذاب در آن شرکت به کار ببندید.
آیا آن شرکت به تازگی به عنوان یکی از شرکتهای نمونه در منطقه شما شناخته شده؟ آیا واحدی که قرار است در آن مشغول شوید، محصولات خلاقانه جدیدی تولید میکند؟ آیا مدیرعامل شرکت در سالهای اخیر به عنوان یک مدیر نمونه در آن صنعت مطرح شده است؟ در روزهای قبل از مصاحبه زمانی را به تحقیق در مورد این مسائل و رصد کردن چهره شرکت در رسانههای عمومی و اینترنت اختصاص دهید تا هنگام نشان دادن اشتیاق در مصاحبه، چیزی در چنته داشته باشید.
همزمان با تلاش برای سنجش میزان اشتیاق شما نسبت به کار، مصاحبهکننده دوست دارد بداند به درد آن شغل میخورید یا نه. در طول گفتگو دنبال فرصتی باشید تا در مورد تیمی که قرار است در آن کنید، سبک کاری شرکت و فرهنگ سازمانی آن سوال بپرسید. پرسیدن این سوالات نه تنها اشتیاق شما برای دانستن نکات جدید در مورد محل کاری بالقوه آیندهتان را ثابت میکند، که نشان میدهد آدم خبرهای هستید و لباس این شغل برازنده قامت شماست.
عملکرد یک کارمند به شکل پررنگی منعکسکننده اعتبار و قدرت مدیرش است. رئیس احتمالی آینده شما میخواهد مطمئن باشد که اگر یک روز رفت مرخصی یا نتوانست در یک جلسه شرکت کند، شما به خوبی از پس انجام امور برمیآیید. عملکرد عالی و کمنقص شما باعث میشود تا او هم معتبر و کاردرست به نظر برسد. اگر زمانی که مدیر بیچاره راهی تعطیلات شده در انجام کارها اهمال کنید یا مثلا برای نامهها و ایمیلهای رسیده اهمیتی قائل نشوید، مدیر و مدیر بالادستی او از این موضوع مطلقا خوشحال نخواهند شد.
از چه راهی میتوانید به مدیر آیندهتان اطمینان خاطر بدهید که کاملا کارمند قابل اطمینانی هستید؟ سعی کنید بفهمید ارزشهای یک کارمند خوب از نظر او چه مواردی است. از او بپرسید: «کارمند مورد نظر شما باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟» یا مثلا سوال کنید: «انتظارات شما از شخصی که قرار است در این شرکت و در این سمت شغلی مشغول شود چیست؟»
اگر پاسخی که داد به سبک کاری شما نزدیک بود، حتما کاری کنید که این موضوع را بفهمد. مثلا اگر گفت «از نظر من وجود ارتباطات شفاف در یک تیم از نان شب واجبتر است.» بگویید «صد درصد موافقم. من همیشه تلاش میکنم تا افراد تیم و مدیرم در جریان روند امور، بار کاری و در دسترس بودنم باشند. در طول سالهای کار فهمیدهام که باز نگه داشتن خطوط ارتباطی، راه اصلی افزایش بهرهوری و تحکیم کار گروهی است.»
در پایان مصاحبه اگر مصاحبهکننده از شما پرسید نکته دیگری برای گفتن دارید، صحبتهایتان را اینگونه تمام کنید: «واقعا بابت اطلاعاتی که در مورد شیوه کاری شرکت و انتظاراتتان از کارمند آینده در اختیارم گذاشتید از شما ممنونم. تصور خودم این است که تجربیات و شیوه کاری من با این موقعیت شغلی منطبق است. دوست دارم بدانید که به عنوان یک کارمند میتوانید از من انتظار پویایی، پاسخگویی و وظیفهشناسی داشته باشید.»
این سبک حرف زدن نشاندهنده این است که به کل صحبتها به خوبی توجه کردهاید و سند خوبی برای اثبات رفتار حرفهای شماست.
مصاحبه میتواند برای شخصی که آن سوی میز نشسته خستهکننده باشد، به خصوص زمانهایی که مصاحبهکنندهها مجبورند پشت سر هم با چند کاندیدای استخدام مصاحبه شغلی انجام دهند. البته این اتفاق در تمام مصاحبههای شغلی نمیافتد، ولی گاهی پیش میآید که ذهن مصاحبهکننده پریشان باشد. این پریشانی ممکن است ناشی از گرسنگی، خستگی یا عجله برای استخدام نیرو برای یک پوزیشن خالی باشد.
طبعا کنترل کردن مواردی که از بیرون باعث پریشانی و عدم تمرکز مصاحبهکننده شده از عهده شما خارج است، اما دستکم میتوانید کاری بکنید که مصاحبه حتیالامکان جذاب و سرگرمکننده پیش برود.
به یکی از دوستانتان بگویید نقش مصاحبهکننده را برای شما بازی کند و بعد از اینکه سوالات روتین مصاحبه را از شما پرسید، در مورد زبان بدن، تماس چشمی، تن و حالت صدا و محتوای پاسخهایتان به شما نظر و بازخورد بدهد. آیا زمان صحبت کردن، سر یا نگاهتان به طرف پایین است؟ یا دائم با یک لحن یکنواخت مشغول حرف زدن هستید؟ اگر شیوه حرف زدن شما به نظر خودتان و دوستتان جذاب نیاید، به نظر هیچکس دیگری هم جذاب نخواهد آمد.
یک ترفند دیگر هم هست: جوابهایتان مختصر و مفید باشد. انسانها وقتی عصبی هستند شروع میکنند به پریشانگویی و پرچانگی و این موضوع میتواند باعث مضمحل شدن فضای مصاحبه شود. سعی کنید با استفاده از این فرمول، پاسخهایتان منحصربهفرد باشد: پاسخ+مثال+نتیجه.
به عنوان مثال در پاسخ به سوال «وقتتان را چطور مدیریت میکنید؟» بگویید: «زمانم را با اولویتبندی کردن مسئولیتهایم مدیریت میکنم. مثلا اگر همزمان مشغول کار روی دو پروژه باشم سعی میکنم آن پروژهای را که پیچیدگی و سختی بیشتری دارد اول انجام دهم. این شیوه همیشه در مشاغل قبلی من جواب داده. راستش من همیشه به خاطر تواناییام در مدیریت کردن فشار کاری زیاد در زمان معین، مورد تحسین همکارهایم بودهام.»
این نکته را در ذهن داشته باشید که در جریان این مصاحبه، هدف گفتن چیزهایی که مصاحبهکننده دوست دارد بشنود نیست، هدف اصلی این است که به شکل پویا به سوالاتی که او دارد در ذهنش در مورد شما از خود میپرسد پاسخ دهید.
هدف از یک مصاحبه شغلی تنها ردوبدل کردن یک فرصت شغلی نیست، بلکه شما و مصاحبهکننده باید تلاش کنید تا در جریان این گفتگوها بفهمید که آیا برای کار با یکدیگر مناسب هستید یا نه.
توجه به نکات ذکر شده و راهی شدن با آمادگی کامل باعث خواهد شد تا به خوبی به این هدف دست پیدا کنید و مثل یک ستاره در مصاحبه بدرخشید.
«برای مطالعه مقالات بیشتر و داشتن یک مصاحبه شغلی موفق، به وبلاگ آزمون استخدام بخش خصوصی مراجعه کنید.»