امیر عرب
امیر عرب
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

از موسیقی تا پرواز

استنلی کوبریک کارگردان افسانه ای سینما می‌گوید: حس خوب یک اثر چیزی است که همان لحظه از آن می‌گیرید نه آنچه بعد بیایی خوبی های اثر را تعریف بکنید. البته فکر نکنم با همین ادبیات بیان کند ولی مفهومش همین بود.

از دبیرستان به واسطه معلم ادبیات سال دوم، به ادبیات علاقه مند شدم. خدا رو شکر که همین استاد ما در دانشگاهی که قبول شدم هم یک کرسی مثنوی خوانی دارد که هنوز پای کلاس هایش می‌نشینم. این علاقه به حدی بود که سال سوم دبیرستان تصمیم گرفتم در المپیاد ادبی شرکت کنم که متاسفانه برای مرحله سوم آن قبول نشدم. اما آن دوران چیزی بیشتر از نمره و مدال برای من داشت: عاشق شدن.

پرواز عشق
پرواز عشق


از سال اول دانشگاه موسیقی را با ساز سه‌تار آغاز کردم که اگر بگویم یک کار را چندین سال مداوم انجام دادم همین ساز بود.

خلاصه این ها را گفتم که به اینجا برسم؛ آن زمانی که معلمان ادبیات یکی یکی مفاهیم متن و نصر ادبی را برایم می‌شکافتند انگار هر لحظه دری از یک دنیا جدید برایم باز می‌شد. کم کم هم این شعر ها رو از موسیقی پیگیری کردم. با صدای شجریان و تار لطفی به لرزه در ‌می‌آمدم. تا سه‌تار عبادی گریه کردم و با تار علیزاده لذت می‌بردم. زمانی که به درکی از وزن و عروض می‌رسید، کمی هم موسیقی بدانید آنجاست دیگر روح در بدنتان نمی‌مانند. آنجاست که متوجه می‌شوید مولانا چرا سماع می‌کرد. آنجاست که حافظ را حس می‌کنید، با سعدی مباحصه می‌کنید، با باباطاهر عاشق می‌شوید و با اخوان ناامید.

زمانی که از مقدمات ساز گذشتم و ردیف را شروع کردم، دیگر این ناخن به سیم کشیدن است که بر تو حاکم است.

دیگران قرعه قسمت همه بر عشق زدند

دل غم دیده‌ی ما بود که هم بر غم زد

شاید رسیدن به این غم است که ما را به پرواز می‌کشاند. این غمی که شاعران و عارفان هر دم ازش سخن می‌گویند. تا به حال فکرش را کرده‌اید که چه گونه غم می‌تواند لذت بخش باشد؟ این غمی که حافظ آن را گنج می‌داند.

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

رشته کلام بگسست. معذورم بدارید.

شب خوش


موسیقیشعرحافظمولاناسنتی
مسافر دنیای لیلی پوت‌ها. < اندر احوالات شخصی امیر عرب نسخه دیجیتال>
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید