فرقی نمیکند که برای چه سمتی میخواهید استخدام شوید و یا اینکه نوع مصاحبه شما چگونه است؛ مصاحبه تلفنی، مصاحبه حضوری یا مصاحبه آنلاین؛ سؤال «لطفاً خودتان را معرفی کنید و از سوابق تحصیلی و کاری خود بگویید» یا نسخه غیررسمیتر آن «کمی در مورد خودت بگو» اغلب اولین پرسشی است که مسئول مصاحبه خواهد پرسید. حتی اگر مرحله سوم مصاحبه شما با یک شرکت یا جلسه مصاحبه با مدیرعامل باشد، با وجود اینکه مدیرعامل رزومه شما و همچنین نظرات مصاحبه کنندگان قبلی را در مقابل خود میبیند، بازهم از شما خواهد خواست که کمی در مورد خودتان توضیح دهید.
در این مقاله میخواهیم از دلیل سازمانها برای پرسیدن این سؤال تکراری و آسان برای شما بگوییم و سپس بهترین روش پاسخ به این سؤال را آموزش دهیم. در نهایت با ارائه چند نمونه جواب به این سؤال مصاحبه سعی داریم شما را با اولین و آسانترین سؤال مصاحبه آشنا کنیم. چرا که پاسخی اطمینانبخش و اصولی به این سؤال نهتنها میتواند اولین تأثیر مثبت (first impression) را در مصاحبهکننده ایجاد کند، بلکه علاوه بر این میتواند اعتمادبهنفس شما را برای ادامه جلسه افزایش دهد.
با اینکه شما همه چیز را در مورد خودتان میدانید، پاسخ به این سؤال معمولاً چالشهایی را با خود به همراه دارد و میتواند استرسزا و پیچیده باشد. دلیل چالشبرانگیز بودن این سؤال این است که یک سؤال باز و بدون محدودیت است. شاید وقتی میخواهید به این سؤال جواب بدهید به این فکر کنید که «خب، چه میخواهی بدانی؟ از کل زندگیام کدام بخش را برای جواب دادن به این سؤال انتخاب کنم؟»
خوشبختانه، این سؤالی است که میتوانید پیش از جلسه خودتان را برایش آماده کنید و از این معرفی اولیه به نفع خودتان استفاده کنید تا در ادامه مصاحبه موفق باشید.
مانند تمام سؤالات دیگر مصاحبه، بهتر است اول قصد و نیت سؤالکننده را درک کنیم تا به تأثیرگذارترین پاسخ برای این سؤال برسیم.
یکی از اهداف اولیه سؤالکننده این است که فضا را کمی برای سؤالات بعدی مساعد کند یا بهقولمعروف «یخ طرف مقابل را آب کند». معمولاً در ابتدای هر مکالمهای استرس بالایی وجود دارد و این سؤال راه خوبی است تا شما بهعنوان مصاحبهشونده یا کارجو شروع به صحبت کنید.
کاربرد دوم این پرسش این است که راهنمایی برای ادامه مصاحبه است؛ یعنی بسته به اینکه کارجو چه پاسخی میدهد، کارفرما سؤالات بعدی را بهصورت زنجیروار خواهد پرسید و بهاینترتیب جریان سادهای از مکالمه ادامه مییابد.
بهغیراز هدف تسهیلگری مکالمه، این سؤال میتواند به هدف اصلی کارفرما، یعنی «شناخت بهتر شما» کمک کند.
اگر جواب خوبی به این سؤال بدهید، مدیر منابع انسانی یا هر شخصی که با شما مصاحبه میکند، اطمینان کسب خواهد نمود که شما به مهارت ارتباط مؤثر و شفاف مجهزید، نسبت به سایرین واکنش درستی نشان میدهید و خود را بهصورتی حرفهای معرفی میکنید.
شیوههای مختلفی برای پرسیدن این سؤال وجود دارد که هر مصاحبهکننده بنا به سلیقه خود آن را مطرح میکند:
برای ساختاربندی بهتر پاسخ به این سؤال میتوانید یک فرمول ساده را در نظر بگیرید که شامل زمان حال، گذشته و آینده میشود:
حال: کمی در مورد شغل کنونی خود، حوزه آن و یکی از موفقیتهایی که اخیراً در این کار به دست آوردهاید بگویید
گذشته: به مصاحبهکننده بگویید چطور به این جا رسیدید و از تجربیات مرتبط با شغل و شرکتی که برای آن درخواست دادهاید صحبت کنید
آینده: بگویید در ادامه راه به دنبال چه هستید و چرا به این حوزه علاقهمندید و برای آن گزینهای مناسب محسوب میشوید
این البته تنها راه پاسخ به این سؤال نیست؛ بسته به اینکه میخواهید چه چیزی را بهعنوان عامل اصلی درخواست برای این شغل مورد تأکید قرار دهید، میتوانید برای مثال با گذشته شروع کنید و به کاری که در حال حاضر انجام میدهید برسید و در نهایت از اهدافتان برای آینده (و البته ارتباطش با شغل و سازمان کنونی) بگویید.
از این فرصت استفاده کنید! بهتر است مدت زمانی کوتاه را صرف گردآوری و مطالعه شرح شغل و تحقیق در مورد سازمان کنید. بهاینترتیب میتوانید در قدم بعدی داستان خود را بر اساس تحقیقاتتان بهگونهای تنظیم کنید که کاملاً مشخص باشد چرا به شغل موردنظر علاقهمند هستید و میخواهید در آن شرکت مشغول به کار شوید.
در واقع، نیازی نیست کل پاسخ خود را برای هر شرکت و هر سمت شغلی تغییر دهید. کافی است یک قالب کلی اختصاصی برای خود داشته باشید و فقط بخشهایی از آن را برای هر شرکت یا شغل تغییری کوچک دهید، تا دلیل منطقی شما از حضور در جلسه مصاحبه و درخواست شغلیتان مشخص شود.
از آن جایی که بهتر است پاسخ خود را مرتبط با شغل و سازمان موردنظر تنظیم کنید، آن را در چارچوب حرفهای حفظ کنید. هر کشور نوعی عرف یا هنجار برای ارتباطات حرفهای و مصاحبه شغلی دارد. در برخی نقاط دنیا صحبتکردن از مسائل شخصی در جلسه مصاحبه ممکن است ایراد چندانی نداشته باشد، درحالیکه در سایر نقاط ممکن است این کار شما را غیرحرفهای نشان دهد.
معقولترین کار این است که در مورد خانواده و سرگرمیهایتان در این بخش از مصاحبه صحبت نکنید؛ مگر اینکه مورد خاصی باشد که بخواهید برای نشاندادن تطابق با موقعیت شغلی برای این موضوع استثنا قائل شوید.
درعینحال که پاسخهای خود را حرفهای نگه میدارید، نباید از دلیل اشتیاق خود نسبت به موقعیت کنونی غافل شوید، حتی اگر نیاز باشد کمی از چارچوب کاملاً حرفهای خارج شوید و تا حدی وارد حوزه شخصی شوید.
واقعیت این است که کارشناسان و مدیران منابع انسانی هم ترجیح میدهند بهجای مکالمه با یک ربات، با یک انسان دارای شور و هیجان صحبت کنند. آنها خوشحال میشوند ببینند شما از علاقه خود در دوران کودکی حرف میزنید و آن را به فرصت شغلی سازمان آنها مرتبط میدانید. این نوع صحبتها کمک میکند ارتباط بین شما و مصاحبهکننده برقرار شود تا به درک بهتری از شما و دلیل تناسب شما با شغل دست پیدا کنند.
پاسخ به سؤال «کمی در مورد خودت بگو» نباید شبیه به یک دفاعیه از رزومه شما باشد، چرا که کارفرما رزومه شما را خوانده است. بهتر است از این فرصت برای ارائه اطلاعاتی استفاده کنید که در قالب رزومه ممکن نبوده است. پاسخ به این سؤال تنها برای ایجاد ارتباط مصاحبه کننده و کارجو نیست. نحوه پاسخگویی شما به این سؤال میتواند نشانهای از هوش و توان مذاکره شما در جلسات احتمالی آینده با همکاران و مدیرانتان و همچنین نحوه صحبت شما در جمع، باشد. اینکه بدانید از چه و برای چه مدتی صحبت کنید، اطلاعات زیادی در مورد شما به مصاحبهکننده ارائه میدهد.
مدت مشخصی برای پاسخ به این سؤال مصاحبه از پیش تعیین نشده است. شاید برخی کوچهای منابع انسانی یا مشاوران کاریابی به شما بگویند که ۳۰ ثانیه یا کمتر مدتزمان کافی برای این پرسش است، اما برخی دیگر یک دقیقه را زمانی کافی و ۲ دقیقه را حداکثر مدتزمان پاسخ به این سؤال بدانند.
هرچند مصاحبه کنندگان حرفهای کنترل خوبی روی حرکات و رفتار خود دارند و اطلاعات کمی در مورد نظر واقعی خود نسبت به شما و محتوای صحبت شما نشان میدهند، سعی کنید در حین صحبت به رفتار و زبان بدن او توجه داشته باشید. بهاینترتیب اگر احساس کردید فضا در حال یکنواخت شدن است، پاسخ را کوتاه کنید. همچنین اگر نشانههایی از ابهام در حالت چهره وی مشاهده کردید، توضیحات بیشتری در مورد صحبتهایتان ارائه دهید تا شفافیت بیشتری حاصل شود.
?
خودتان هم میدانید که جلسه واقعی مصاحبه و اولین باری که این سؤال از شما پرسیده میشود، زمان خوبی برای فکرکردن به پاسخ آن نیست. به جواب خود قبل از هر مصاحبه فکر کنید و پاسخ به این سؤال را بلندبلند تمرین کنید. میتوانید حتی با یک دوست این تمرین را انجام دهید. از او بخواهید از شما سؤال را بپرسد، به او پاسخ دهید و اگر به نظرش اطمینان دارید بپرسید از جواب شما چه حسی داشته و چه برداشتی در مورد شما پیدا کرده است.
مرز مشخصی بین حفظ کردن و تمرینکردن وجود دارد. سعی کنید این مرز را پیدا کنید و بهجای حفظ کردن کلمهبهکلمه پاسخ، کلیت ساختار آن را تمرین کنید. چرا که بههیچوجه نمیخواهید این حس را به مصاحبهکننده بدهید که از یک متن روخوانی می کنید. سعی کنید شیوه بیان تان طبیعی باشد.
درست مانند هر مکالمه مؤثری، بهتر است طرف مقابل مکالمه را بشناسید. همانطور که پیشتر در این مقاله گفته شد، در هر مرحله از فرایند مصاحبه برای یک فرصت شغلی، از ارزیابی تلفنی گرفته یا مراحل نهایی مصاحبه، با سؤال «در مورد خودت بگو» مواجه میشوید. اما این بدان معنا نیست که هر بار باید همان جواب مرحله قبل را بدهید.
بسته به اینکه چه شخصی مقابل شما قرار دارد، میتوانید روی مهارتهای نرم یا سخت خود تمرکز بیشتر یا کمتری داشته باشید و یا طول مدت صحبت خود را تنظیم کنید. معمولاً مدیران رده بالاتر زمان کمتری دارند و به دنبال کسب اطلاعات بهصورت مستقیم هستند. برای مثال زمانی که با مدیر مستقیم آینده خود صحبت میکنید، تأکید بیشتری روی مسائل فنی داشته باشید.
اما وقتی با مدیرعامل یا مدیریت ارشد شرکت مصاحبه دارید، پاسخ را کوتاهتر نموده و آن را با تأکید بر نقش خود در راستای دستیابی به مأموریت با حفظ ارزشهای سازمان تعدیل کنید. پس هوشیار باشید. چون میتوانید در مراحل اولیه مصاحبه با ارزشها و مأموریت اصلی شرکت بیشتر آشنا شوید، تا از این اطلاعات برای مصاحبه با مدیرعامل استفاده کنید.
ممکن است بهتازگی اخراج شده باشید، اما در پاسخ به اولین سؤال مصاحبه، بهتر است حرفی از آن نزنید. اگر واقعاً نیاز هست در مورد مسائل منفی صحبت کنید، شاید بهتر باشد آنها را به بعد از شکل گرفتن مکالمه و آمادهشدن زمینه صحبت در مورد اتفاقات بد موکول کنید.
پس بهجای درد و دل کردن در مورد تعارض با مدیر قبلیتان یا مشکلات اقتصادی و خانوادگی که دلیل جستوجوی کار شده، در پاسخ به سؤال «کمی در مورد خودت بگو» روی بخشهای مثبت زندگی حرفهای، انگیزهها و توانمندیهای خود تمرکز کنید. صبر کنید تا مصاحبهکننده در مورد دلیل تغییر شغل و یا جستوجوی کار شما بپرسد تا بتوانید بهصورتی حرفهای در مورد آن صحبت کنید.
بسیاری از متخصصین منابع انسانی بر این باورند که از اولین کلمات و جملات کارجو؛ حتی نحوه سلام کردن، دستدادن و تماس چشمی، میتوانند تشخیص دهند که فرد برای همکاری مناسب است یا خیر. به جز رعایت کردن نکات کلیدی در ارتباط اولیه با مصاحبهکننده که در مقالهای دیگر در ایران اچ آر بیشتر از آن خواهیم گفت، لازم است از اولین جملاتی که به زبان می آورید بیشترین استفاده را برای تاثیرگذاری مثبت بر مخاطب استفاده کنید. این اولین جملات دقیقا پاسخ شما به سؤال «کمی در مورد خودت بگو» است.
آمادگی شما برای پاسخ به این پرسش و اعتمادبهنفس شما در نحوه پاسخگویی نکات زیادی برای شناخت شما به کارفرما ارائه میدهد.
تمام موارد بالا بهصورت تئوری ایدههایی برای پاسخ به این سؤال ساده و درعینحال مهم میدهند، اما مثالهایی از پاسخهای خوب و کاربردی برای این پرسش سرنخ خوبی برای رسیدن به پاسخ ایدهآل مخصوص شما خواهند بود. به مثالهای ذیل توجه کنید:
«بسیار خب، من الان در شرکت «الف» مسئول ارتباط با مشتریان سازمانی هستم که در این کار با مهمترین مشتریان شرکت در ارتباطم. قبل از این کار، در آژانسی مشغول به کار بودم که با سه برند اصلی دارویی در کشور کار در ارتباط بودم. با اینکه واقعاً از کارم لذت میبردم، علاقهمند شدم که با کارکردن با یک شرکت مشخص دارویی در این زمینه دانش عمیقتری به دست آورم. به همین خاطر هم در مورد این فرصت شغلی در شرکت «ب» مشتاق هستم.»
«بله حتماً! من همیشه نوشتن و صحبتکردن در جمع را دوست داشتم، حتی زمانی که دبیرستانی بودم. این باعث علاقه من به ادامه فعالیت در زمینه نویسندگی شد. به همین خاطر در پیشدانشگاهی ویراستار ماهنامه مدرسه شدم. علاوه بر نویسندگی، لازم بود با نحوه مدیریت تیم و فرایند نویسندگی بیشتر آشنا شوم. بعد از پیشدانشگاهی بهعنوان مدیر شبکههای اجتماعی وارد شرکت «پ» شدم…
علاوه بر مدیریت شبکههای اجتماعی، کار نوشتن و تألیف محتوای شبکههای اجتماعی و بلاگ شرکت را انجام میدادم. برای یکی از محصولات شرکت نیاز به آمادهسازی برنامه بازاریابی بود که در طی انجام این کار متوجه اشتیاقم نسبت به بازاریابی محصول شدم. بعد از تغییر شغل به بازاریاب محصول و مدیریت راهاندازی دو محصول موفق در سال گذشته، فهمیدم وقت بهدستآوردن نقشی جدید است. متوجه شدم در بازاریابی محصولاتی که دوست دارم و استفاده میکنم موفق ترم. پس بهمحض دیدن آگهی شغلی شما درخواستم را برای این شغل ثبت کردم، چون شخصاً یکی از مشتریان ثابت محصولات شما هستم.»
«بیش از پنج سال است که در حوزه بازاریابی کار میکنم؛ بیشتر هم در زمینه مدیریت اکانت و مدیریت پروژه. اخیراً بهعنوان مدیر پروژه ارشد بر کمپینهای بازاریابی و مدیران پروژه نظارت دارم. حالا به دنبال بالابردن تجربه خود در صنایع مختلف، بهخصوص فین تک، هستم. به همین دلیل دوست دارم با آژانسی مثل شما همکاری کنم.»
برگرفته از The Muse