زهرا جعفری | دانشجوی کارشناسی کارگردانی تلویزیون – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: 4 دقیقه

شعر تیتراژ، بهعنوان بخشی از هویت یک سریال، تأثیر زیادی بر احساسات و خاطرات مخاطبان دارد. در ایران، تیتراژها همواره نقشی فراتر از یک موسیقی ساده داشتهاند و اغلب به بیان دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و احساسی جامعه پرداختهاند. در دهههای ۶۰ و ۷۰، تلویزیون به عنوان رسانه اصلی سرگرمی، تأثیر زیادی در شکلگیری فرهنگ عمومی داشت و تیتراژهای ماندگار، حس نوستالژی و همزادپنداری عمیقی در ذهن مخاطبان ایجاد میکردند این تاثیرگذاری تا حدی پیش رفت که متولدین دهههای ۶۰ و ۷۰ آن موسیقیها را در فهرست پخش گوشیها و زنگ تماسهای خود قرار دادند.
در این دهه، موسیقی تیتراژها غالبا ساده، تأثیرگذار و همراه با شعرهایی عمیق و مفهومی بود. به دلیل محدودیتهای تولید، از موسیقیهای ارکسترال کمتر استفاده میشد و بیشتر تیتراژها بر پایه مفاهیم انسانی، اجتماعی و اخلاقی ساخته میشدند.
نمونه شاخص آن سریالهای مذهبی و اجتماعی مانند «سلطان و شبان» و «هزاردستان» که از موسیقیهای پرمفهوم و حماسی در تیتراژهای خود استفاده میکردند.
مردم در دهه ۶۰، تلویزیون را اصلیترین منبع روایتهای اجتماعی و فرهنگی میدانستند. تیتراژهای احساسی و با مفاهیم عمیق، به ویژه در شرایط جنگ و سختیهای اقتصادی، باعث ایجاد همبستگی و احساس تعلق در بین مردم میشد.
در دهه ۷۰، با توسعه تلویزیون و تنوع ژانرهای سریال، تیتراژها نیز شخصیت مستقلتری پیدا کردند. در این دوره، برای اولین بار، خوانندگان مشهور در اجرای تیتراژهای تلویزیونی حضور پیدا کردند و این روند، تیتراژها را به بخشی از حافظه فرهنگی مردم تبدیل کرد. مثل تیتراژ سریال «خانه سبز»، با صدای خسرو شکیبایی که مفاهیمی چون عشق، خانواده و امید به آینده را در شعر خود منعکس کرد.
در این دوره، مردم با تیتراژها نه فقط بهعنوان بخشی از سریال، بلکه بهعنوان قطعات موسیقی خاطرهانگیز ارتباط برقرار میکردند. بسیاری از آهنگهای تیتراژ، به محبوبیت زیادی رسیدند و حتی بعد از پایان سریال، همچنان در ذهن مردم باقی ماندند.
در دهههای ۸۰ و ۹۰، تیتراژها به اوج محبوبیت خود رسیدند و به طور رسمی، به یکی از ابزارهای مؤثر در جذب مخاطب برای سریالها تبدیل شدند. برخی سریالها، بهویژه آثار طنز و اجتماعی، از تیتراژهایی استفاده کردند که همسو با فضای داستان بود و باعث ماندگاری بیشتر آنها شد. شعر این سریالها، بازتابدهنده مشکلات اجتماعی و اقتصادی قشر ضعیف جامعه بود.
تیتراژ این سریالها، بهویژه با صدای مجید اخشابی، تأثیری عمیق بر ذهن مردم گذاشت، این تاثیر به حدی بود که مردم به واسطه تیتراژ سریال به پای تماشای آن مینشستند. به عبارتی دیگر، تیتراژ سریال قلابی برای تماشای آن بود. این سریالها از تیتراژهایی با مضامین طنز، اجتماعی و جوانپسند استفاده کردند.
شعر و موسیقی تیتراژها، بهجای تأکید بر احساسات غمگین، بیشتر روی ریتم شاد و محتوای طعنهآمیز نسبت به مشکلات زندگی شهری تمرکز داشت. این سریالها، با استفاده از موسیقی محلی و بومی، حس نوستالژی و ارتباط فرهنگی قویتری ایجاد کردند.
تیتراژ این سریالها، با تلفیق موسیقی فولکلور و شعرهای ساده اما تأثیرگذار، توانستند حس همبستگی و اتحاد میان مردم را تقویت کنند.
خلق خاطرات جمعی
بسیاری از تیتراژها، بهویژه در دهههای ۷۰ و ۸۰، به بخشی از خاطرات مشترک مردم تبدیل شدند. هنوز هم شنیدن تیتراژ سریالهایی مانند «متهم گریخت» یا «خانه به دوش» حس نوستالژی و یادآوری دوران قدیم را زنده میکند.
همزادپنداری و تأثیر اجتماعی
تیتراژهای سریالهایی مثل متهم گریخت و خانه به دوش، حرف دل قشر ضعیف جامعه را میزدند و باعث ایجاد حس همدردی و درک متقابل در مخاطبان شدند.
ارتباط با فرهنگ بومی
سریالهایی مثل پایتخت و نون خ، از موسیقیهای بومی در تیتراژهای خود استفاده کردند که باعث شد حس تعلق به فرهنگ ایرانی تقویت شود.
رشد جایگاه موسیقی تیتراژ
در سالهای اخیر، موسیقی تیتراژ از یک عنصر فرعی، به بخشی مهم از هویت سریالها تبدیل شده است. خوانندگان معروفی مثل احسان خواجهامیری، رضا یزدانی و محسن چاوشی با اجرای تیتراژهای تأثیرگذار، توانستند ارتباط عمیقتری با مخاطبان برقرار کنند. هر کدام از این موسیقیها باعث شدند که تصویر ذهنی مخاطب در سریال با آن موسیقی یادآور همان فضا شود. تیتراژها، بازتابدهنده احساسات و دغدغههای اجتماعی مردم در هر دوره بودهاند. برخی از آنها، مانند متهم گریخت و خانه به دوش، توانستند پیامهایی عمیق درباره زندگی قشر ضعیف جامعه را منتقل کنند.
سریالهایی مثل پایتخت و نون خ، از طریق موسیقی بومی، حس ملیگرایی و ارتباط فرهنگی را تقویت کردند. تأثیر این تیتراژها باعث شده که حتی پس از پایان سریال، در حافظه جمعی مردم باقی بمانند و حس نوستالژی را زنده کنند.
در نهایت، شعر و موسیقی تیتراژ، چیزی فراتر از یک مقدمه یا پایانبندی برای سریالها است؛ بلکه پلی است میان احساسات مخاطب و داستانی که روایت میشود.
این مطلب در نبضنگار شماره 30نشریه نبض دانشگاه صداوسیما (ویژهنامه نوروز 1404) منتشر شده است.