[ویرایش نشده]
ما در تلاش برای ساخت تجربۀ کاربری بینظیر، اغلب به سمتِ ساختِ چیزی جدید، یا نمایشِ آیندهای درخشان میرویم. امّا اغلب در تلۀ نوآوری میافتیم. تلۀ نوآوری، هنگامی اتفاق میافتد بیشتر انرژی و وقت خود را صرف چیزهای جدید میکنیم در صورتی که به مشکلات فعلی توجه کافی را نداریم.
برای ساخت تجربۀ کاربری عالی نیاز به تمرکز به زمانِ حال داریم. در واقع، مشکلات کاربران به شکل دردناکی زمینی و اغلب واضح است و این وظیفۀ ماست که این دردها را برطرف کنیم، در این وضعیت شاید چیز جدید خلق نکنیم، اشکالی ندارد، موفقیت افزودنی است.
چند شرکت زیر را که به عنوان پیشروهای تجربۀ کاربری به حساب میآیند در نظر بگیرید:
نتفلیکس
نتفلیکس به شما اجازه میدهد که هر فیلمی - دقیقاً مشابۀ بسیاری از خدماتدهندگان اجارۀ فیلم - که میخواهید کرایه کنید، امّا با انجام در منزل شخصیتان و ارائۀ فیلمهای پیشنهادی عالی آن را آسان میکند. موفقیت آنان، با حذف مشکلات تحمیلی توسط تقریباً همۀ شرکتهای اجارۀ فیلم یعنی اخذ هزینۀ دیرکرد بدست آمد. گاهی، یک تجربۀ خوب نتیجۀ افزودن نیست، گاهی نتیجۀ حذف کردن است! نتفلیکس مشکل جدید را حل نکرد، بلکۀ مشکلی قدیمی را حل کرد.
زاپوز
زاپوز یکی از زمینیترین محصولات قابلتصور را میفروشد: کفش. امّا با حل یکی از مشکلات شایع و بیصورتِ شرکتهای تحت وب یعنی خدمات فروش بَد توانست بایستد و بدرخشد. خدمات، یکی از قدیمیترین مشکلات بازار است. در هر سن و سالی، فراهمسازیِ خدماتِ خوب، یک تجربۀ کاربری عالی است.
جتبلو
جتبلو کاری ساده انجام داد، و آن افزودن صفحۀ نمایش به پشتِ صندلی هواپیماها بود. هیچکدام از تکنولوژیها نو نبودند، امّا تجربۀ کنترل سرگرمی در پرواز چیزِ جدیدی بود. بدین سبب، آنان بهسرعت تجربۀ کاربریِ پرواز را بهبود دادند.
شرکتهای مذکور، مشکلات آینده را حل نکردند، آنان مشکلات شناختهشده و موجود را حل کردند. و این چگونگی فراهم ساختن یک تجربۀ کاربری عالی با تسکینِ دردهای شناختهشدۀ دنیا را به ما میآموزد. پس به هنگام مواجهه با مسائل، روی مشکلات فعلی تمرکز کنید، نه آینده.
"طراحی خوب، حل مشکلات است." – جفری وین
در واقع میتوان گفت، حل مشکلات، یک طراحی خوب است.
گاهی انتخاب برخی ویژگیها همچون “1px inner glow” یا بازآرایی چند بلاک از مطالب، عذابآور میشود. اغلب، برای حلِ مشکل، باید مفروضات را حذف کرد و تکنیکهای حل مسئله، به جهتِ تشخیص صحیح مشکلات را اعمال کرد، که در ادامه به بعضی از این تکنیکها خواهیم پرداخت:
کایزن (یا پنج چرا)
روند پنجبار "چرا؟" پرسیدن در حین کار؛ که رابطۀ علت-و-اثر را به منظور یافتن ریشۀ مشکل جستوجو میکند.
فرض بازگشتی
معکوس کردن همۀ مفروضات به منظور ایجاد نوآوری.
تقلید
سرمایهگذاری روی مشکلاتی مشابهای که در رشتۀ دیگری حل شده.
خروجی این روشها به صورت ایدهآل، یک اعلانِ مشکلِ عملپذیر است. این اعلان، به فرآیند ساخت یک تجربه که نهایت انتظار کاربران است کمک میکند.
همانطور که برتراند راسل گفته است، "بزرگترین چالش هر متفکری [طراحی] اظهار مشکل در راهی است که منجر به یافتن راهحل میشود."
این نگاشته، ترجمۀ درسِ دوم از سلسله درسنامههای «52Weeks of UX» است و در وقتهای آتی، نسبت به ترجمۀ بقیۀ دروس اقدام خواهم کرد.