پژمانی که نمیشناسیم!
امین محمدی
موتور برنامهی «پیشگو» کمکم روشن میشود و این برنامه در دومین قسمت خود مهمان یک چهرهی پرحاشیه بود. کسی که چند ماه پیش مصاحبهاش در برنامهی «منو بشناس» با اجرای فرزاد فرزین پخش نشد و حالا بهنظر میرسد که قلم عفو بر روی اسمش قرار گرفته!
باران کوثری
با اینکه حضور پژمان جمشیدی در سمت مجری نسبت به برنامهی اول پختهتر بود اما کماکان یکی از اصلیترین مشکلات پیشگو، جمشیدی است. حالا شاید بتوان با اطمینانتر گفت که او انتخاب مناسبی برای این برنامه نبوده است. اجرای دوپارهی او کاملا برای مخاطب عادی هم قابللمس است. لحن متضاد جمشیدی در اجرای پیشگو یکی از برجستهترین نکات این برنامه است. حضور خشک و رسمی در نیمهی اول برنامه و سپس تبدیل به پژمانی که همه میشناسیم. او در ابتدای برنامه پلاتویی را اجرا میکند که بهنظر میرسد سعی شد تا در رسمیترین شکل ممکن برگزار شود. (از موزیک زیرمتن تا نوع اجرا) در بخش بعدی که باید مهمان را با یک خاطره، معرفی کند کماکان جدیت خود را حفظ میکند. و این نکته در برنامهی کوثری بهشدت برجستهتر میشود زیرا اساسا خاطرهی کوثری یک خاطره با ظرفیت کمدی است اما مشخص نمیشود که چرا اصرار بر جدی اجرا کردن مجری وجود دارد؟ آن هم در موضوعاتی که جای شوخی زیاد دارد و جمشیدی متخصص درآوردن چنین شوخیهایی است. این جدیت در بخش مصاحبهی گذشتهی برنامه هم دیده میشود. حضور جمشیدی در این بخش انگار با یک عذاب همراه است. ور رفتن دائمی با میکروفون و ساعتش و نوع قرارگیریاش بر روی صندلی میتواند موید این استدلال باشد که جمشیدی در این بخش راحت نیست. او حتی تمرکز کافی را برای اجرا ندارد. بهَعنوان مثال در این قسمت وقتی کوثری از خاطرهای اولین فیلمش در سال ۶۹ صحبت میکند و بلافاصله میگوید که آن موقع ۵ ساله بوده است، جمشیدی به صحبت او بیتوجه نشان میدهد و چند ثانیه بعد از او میخواهد تا سالی که فیلم «بهترین بابای دنیا» را بازی کرده بگوید! او شوخی را چاشنی سوالش میکند و به کوثری میگوید اگر تاریخ را بگوید سنش لو میرود، در صورتی که کوثری چند ثانیه قبل خودش به این موضوع اشاره کرده بود!
برای خواندن ادامه تحلیل کلیک کنید