Misssmile
Misssmile
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

اولین نوشته من و غلبه بر کمال گرایی

امروز 15 خرداد 1401

اولین نوشته من در ویرگول قرار هست منتشر شه

این روزا شدیدا درگیر نوشتن پروپوزالی هستم که 2 ساله ازش فرار می کنم، نمی‌دونم چرا؟! تراپیستم میگه بخاطر مسئله کمال گرایی هست که درگیرشم...راست می‌گه! نزدیک 3 سال(شاید 4 سال) هست که به همه پیشنهاد می کنم تو ویرگول بنویسید و خودم... هیچ! هی فکر میکنم خب قراره چی بشه و چی بنویسم که همه بگن واو!!! همه تحسین کنن و سیل کامنت ها سمتم روانه بشه و یهو جایزه نوبل ادبی دریافت کنم و اشک ذوق بریزم و با تندیسی که دستمه برم پشت میکروفن و همه دست و جیغ و از عمه بزرگ تا خاله کوچیک شاعرم تشکر و قدردانی کنم و دست مادر و پدر رو قهرمانانه ببوسم و در روزنامه ها بنویسن که این زن ایرانی چه کرده :)))))

خب رویا پردازی بسه!(میخواستم در ادامش بنویسم....این زن ایرانی چه کرده... همه رو دیوونه کرده،مامانش موهاشو عروسکی شونه کرده "لطفا با ریتم قری بخونید")

ذهنم پره، پره از افکار مختلف، دلم میخواد بنویسم...دقیقا ظهر یکشنبهِ تعطیلی که فرداش بعد یه هفته باید برگردم سرکار و هنوز پروپوزالم تکمیل نشده و بابا دعوام کرده برو بقیه شو بنویس -یه کم نفس بگیرم- ولی من زده به سرم بیام و اینجا از کمال گرایی بگم و بنویسم...

نوشتن خوبه، خیلی خوب! برای من پر از حس آزادیه... مخصوصا الان که می‌خوام عالی نباشم و در یه حد متوسط ولی خوده خودم باشم و بنویسم.

حرفمو کوتاه می‌کنم در مورد غلبه بر کمال گرایی بگم... عمل کردن، شروع کردن و...شاید تنها راه غلبه بر کمال گرایی هست (نظر منه غیر متخصص) خب در این لحظه من اولین نوشته خودمو قراره در یه فضای عمومی منتشر کنم و بازخورد بگیرم.

حرفم اینه...به خوب و بد ماجرا فکر نکنیم...نترسیم از قضاوت شدن...

نترسیم از اینکه بد بشه! اصلا بد بشه... اصلا بقیه فکر کنن بده... چی میشه مگه؟؟؟

سعی می‌کنیم اعمال و دست نوشته‌ها و محصولات و رفتار و... بهتر کنیم و بازخورد بگیریم.

کسی مگه سعی کردن رو ازمون گرفته؟؟ مگه کسی می‌تونه بگه خوب تر و بهتر نشو؟؟ مگه کسی می‌تونه جلومونو بگیره؟(تو رو خدا یه وقت سیاسی و سیاه نمائی نکنین که ای وای وضعمون فلانه و بقیه نمی‌ذارن و...)

همه حس‌های خوب و بد سرچشمه‌اش از درونمون هست، درون‌مونو دریابیم و نذاریم خودمون یا هرکس دیگه بلندپروازی‌های قشنگومونو سرکوب کنه...

میرم بقیه پروپوزال رو بنویسم و قرار گذاشتم با خودم که تا آخر هفته جاری جمع و جورش کنم، در عین حال که موضوعشو دوست ندارم ولی مواردیو بهش اضافه کردم که انگیزه بشه برام و برای ادامه دادن مسیر پایان نامم اندک لذتی برای خودم قائل شم.

قرار بعدی نوشتن باشه جمعه همین هفته و از تموم کردن پروپوزالم و ترس از استاد راهنمام میگم :) و دوست دارم از انگیزه‌ها و خواست های درونیم بیشتر بنویسم و چه خوب میشه چندتا رفیق باحال اینجا پیدا کنم که از تجربه های قشنگشون برام بنویسن.

اینم اضافه کنم که چه واسط کاربری ساده و قشنگی داره ویرگول...آدم دلش نمیاد صدای تایپ کردنش قطع شه!

یا دلش نمیاد این صفحه سفید و قشنگ و بی تکلف رو رها کنه

لطفا برای دریافت جایزه نوبل ادبی منو یاری کنید و کامنت بذارید :)

کتاب در خصوص کمال گرایی اگر میشناسین و توصیه‌اش راه گشا هست لطفا دریغ نکنید!

در حالی که عطر پونه و نعنا و سیر به مشامم میرسه...بدرود میگم.

شاد باشید

کمال گراییتازه واردانگیزه درونی
یه عاشق نوشتن که عشقشو رها کرده بود و حالا دوباره می‌خواد شروع کنه :) لبخند، بدوبدو و سرگشته و حیران دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید