تماشای نسخهی ترمیمشدهی «شطرنج باد» پس از چهل و پنج سال موهبتیست که موجب آزادسازی پتانسیلهای پیشگویانهی فیلم در باب جامعهی ایران مدرن میشود. اگر از غنای بصری (بدون شک یکی از بزرگترین دستاورهای بصری تاریخ سینمای ایران)، پلات پیچیده و نقشآفرینیهای دیدنی فیلم گذر کنیم، بررسی طبقاتی شخصیتهای «شطرنج باد» میتواند نقطهی شروع مناسبی برای تحلیل اثر از منظر «بازنمایی اضمحلال اشرافیت قجری» باشد. فضای فیلم تا پیش از سکانس انتهایی، مشخصاً بر سالهای ابتدایی قرن حاضر و ابتدای دوران رضاخانی دلالت میکند. در این بستر زمانی، شخصیتهای «شطرنج باد» را از نظر جامعهشناختی میتوان به سه دسته/طبقه تقسیم کرد: اشرافیت قجری (خانمکوچیک با بازی فوقالعادهی فخری خوروش)، تجار و بازاریان (اتابک، رمضون، شعبون) و طبقهی فرودست که در یک رابطهی ارباب-رعیتی با اشرافیت تعامل دارند (کنیزک). روند تدریجی زوال خاندان اشرافیت از ازدواج اتابک و مادرِ خانمکوچیک (که در فیلم نمایش داده نمیشود) در حکم ورود یک عضو بیرونی (به مثابهی اختلال) به دستگاه اشرافیت قجری آغاز میشود. اگر این رخداد را آغازی بر بحران بدانیم، این بحران به واسطهی تلاشهای فرصتطلبانهی دیگر اعضای طبقهی بازاری (شعبون و رمضون) برای استحکام روابط سببی با خاندان اشرافیت گسترش مییابد. در این میان، طبقهی سوم یا نوکران نیز به اقتضای شرایط و منافع خود، با اعضای هریک از دو طبقهی پیشین همکاری میکنند. بهترین نمود حضور این افراد متعدد با وابستگیهای طبقاتی و اهداف گوناگون و بعضاً متضاد در «شطرنج باد» را میتوان موسیقی متن فیلم دانست. ترکیب وهمناک و ناموزونِ صدای سازهای ضربی و بادی ممکن است در ظاهر گوشخراش به نظر برسد، اما با توجه به نکات پیشین میتواند جزو ظریفترین جنبههای فرمال اثر برشمرده شود. در انتهای فیلم که بحرانِ کشمکش میان اشراف و تجار به واسطهی از بین رفتن هر دو حل و فصل شده و کنیزک به عنوان تنها شخصیت باقیمانده و نمایندهی طبقهی فرودست درهای عمارت اربابی را باز میگذارد، دوربین در یک نمای بدون قطع به آرامی به سمت بالا حرکت کرده و با نوای اذان (نماد سنتهای اسلامی ریشهدار در فرهنگ ایران) به عنوان حاشیهی صوتی، چهرهی دگرگونشدهی تهرانِ دهه پنجاه شمسی را نشان میدهد؛ نمایشی از تولد مفهوم «طبقهی متوسط شهری» در مناسبات اجتماعی ایران مدرن از دل کشمکش میان اشراف و بازاریان و حتی پیشبینی انقلاب دو سال بعد به واسطهی ترکیب قوای طبقهی فرودست (کنیزک) و روحانیون (صدای اذان).