روایت ساده و کم فراز و نشیب «اوندین» میتواند گمراهکننده و موجب ساده انگاشته شدن این فیلم شود؛ اما آنچه «اوندین» را از سطح یک فیلم عاشقانه ساده فراتر میبرد، ارتباط ارگانیک میان اجزا مختلف فیلم در ساحتهای فرم و محتواست. ساختار فرمال و محتوایی «اوندین» حول محور بازنمایی «ناممکن بودن بازسازی» از طریق «تاکید بر دوگانهها» شکل گرفته است. بخش قابل توجهی از فیلم به نمایش سخنرانیهای اوندین در موزه شهرداری برلین در مورد تغییر ساختار شهری برلین پس از الحاق آلمان شرقی و غربی در پایان جنگ سرد اختصاص یافته است. در همین سخنرانیهاست که برای نخستین بار ایده «ناممکن بودن بازسازی» مطرح میشود. تمرکز اوندین در سخنرانی در مورد پروژه بازسازی کاخ برلین پس از ویرانی کامل توسط رهبران وقت آلمان شرقی بر باقی ماندن اثر آن ویرانی بر چهره ساختمان و شهر، حتی پس از بازسازی کاخ است. حال و پس از این مقدمه، میتوان در مورد توازی ویرانی و بازسازی کاخ برلین و رابطه عاشقانه اوندین با یوهان و کریستف صحبت کرد. در انتخابی جسورانه، فیلم با اتمام رابطه عاشقانه اوندین و یوهان آغاز میشود. اوندینِ دل شکسته ساعاتی بعد و در اتفاقی که گویی از دل قصههای پریان بیرون آمده (تداخل جهان واقعی و فانتزی)، با کریستف آشنا میشود. شغل کریستف (جوشکاری زیر آب) فضا را برای گشوده شدن لایه دیگر محتوایی اثر یعنی ارجاعات پرشمار به اسطوره اوندین (از ارجاعات کلامی گرفته تا دیده شدن مجسمه اوندین و پوسایدون، خدای دریا در یونان باستان، در کافه) فراهم میکند. در فرهنگ اساطیر اروپایی، اوندینها الهههایی فاقد روح و ساکن آب هستند که تنها به شرط ازدواج با یک انسان، از موهبت روح برخوردار میشوند. شروع رابطه عاشقانه پرشور و زیبای اوندین و کریستف به مثابه آغاز بازسازی رابطه پیشین و ویرانشده اوندین با یوهان عمل میکند؛ اما همچون بازسازی کاخ برلین پس از ویرانی، بازسازی این رابطه عاشقانه نیز غیرممکن است و از همین روست که کریستف در اثر سانحهای در هنگام کار، دچار مرگ مغزی میشود. حال که اوندین به ناممکنی بازسازی رابطه عاشقانه (در ساحت واقعیت) و بدست آوردن روح (در ساحت فانتزی) پی برده است، سعی میکند با ترک کردن جهان واقعی و بازگشت به قلمرو فانتزی اسطورهی اوندین، تعادل را به ساحت واقعیت در روایت فیلم بازگرداند. نکته قابل ذکر در مورد ساختمان فرمال فیلم، «تاکید بر دوگانهها» از طریق تکرار متعدد موقعیتهای مکانی شخصیتها و در مواردی حتی تکرار دقیق میزانسن سکانس نخست است. در همین راستا، رابطه پارادوکسیکال بازنمایی «ناممکن بودن بازسازی» از طریق «بازسازی» میزانسن جالب توجه است. به عنوان چند مثال، یوهان دو بار در کافه منتظر اوندین میماند و اوندین هر دو مرتبه او را از پنجره ساختمان محل کارش نظاره میکند؛ اوندین و کریستف هر کدام دو بار به کافه میروند؛ و کریستف دو بار در خانه اوندین نمایش داده میشود. به عنوان نکته پایانی، پایانبندی فیلم با نمایش ازدواج کریستف با زنی دیگر در حالی که هنوز به یاد اوندین و عشق اوست، نمایش دیگری از ایده «ناممکن بودن بازسازی» در این ساخته درخشان کریستین پتزولد است.
Undine (Christian Petzold, 2020)