پینگلیش (فینگلیش)، ترکیب پرشین و انگلیش است. به معنی نوشتن متن فارسی با حروف انگلیسی که البته بعضیها هم بهش می گن فارگلیسی (. این تکنیک نوشتن، قبل از مرسوم شدن کامپیوترها یه شوخی بود. مثلا توی کلاس زبان یکی مینوشت:
Zoor nazan baba farsi neveshtam
و چند دقیقه طول میکشید تا کسی بتونه اینو بخونه. چون اصولا مغز ما منتظر نبود کسی کلمه فارسی با حروف انگلیسی در یک جمله مرسوم ببینه. اون زمانها حتی لوگو تایپها هم از حروف انگلیسی کمتر استفاده میکردن و مثلا این لوگوی ایران خودرو بود:
اما بعد که کامپیوترها و بخصوص ارتباطات کامپیوتری عمومی تر شد، ارسال متن یک نیاز واقعی شد و پینگلیش یکی از تنها راههاش. در دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ هنوز فارسی واقعی در کامپیوترها نداشتیم و سیستمعاملها از جدولهای اسکی (ascii) استفاده میکردن که چیزی شبیه این بود:
همونطور که میبینین نصف اول جدول (زیر ۱۲۷) حروف مرسوم انگلیسی و اعداد و کاراکترها هستن و نصف دوم چیزهای کم استفاده تر. کاری که اون زمان میشد، نصب **فارسی ساز** بود. برنامهای که مییومد شکل کاراکترهای نیمه دوم جدول (۱۲۷ به بالا) رو شبیه کاراکترهای فارسی میکرد و بعد شما میتونستین فارسی تایپ کنین. اگر هم متنی می دیدیدن که توش ü و این چیزها داشت، فارسی ساز رو اجرا میکردین و *فاسی میشد*. اما کاملا امکان داشت که شما متنی رو به این روش به فارسی بنویسین و ارسال کنین و دریافت کننده چیز درستی نگیره، چرا؟ چون یکی از سرورهایی که این رو ارسال میکرد، به جای ۸ بیت، فقط ۷ بیت رو میفهمید و در نتیجه متن شما خراب میشد. در اون زمان استفاده از پینگلیش، کاملا یک نیاز فنی بود.
بعدها با اومدن UTF8 و دوستانش، کامپیوترها تونستن همه کاراکترهای مورد نیاز *همه* زبانهای مرسوم رو بفهمن و در نتیجه مشکل *نیاز به فارسی ساز* حل شد. همچنین این روزها همه ابزارهای مرسوم، کمابیش، امکان تایپ فارسی رو دارن و عملا استفاده از پینگلیش غیرمرسوم و بد حساب میشه، حداقل فعلا در دایره ای که من میبینم.
همه اینها رو گفتم که این عکس که آرش تهران توییتش کرده رو اینجا آرشیو کنم که در آینده بتونم پیداش کنم؛ شما هم ببینین (: تلگرام اردشیر زاهدی است به پدرش در مورد سفر حج عمه.