نه منظورم این نیست که هی شرکت عوض کنین یا همیشه تهدید کنین که دارین میرین یا با دیدن هر چیز ناملایم بگین که «پس من میرم». فلسفه نویسنده مقاله «همیشه در حال رفتن باشید» ایدهاش اینه که همیشه جوری کار کنین که انگار دارین شرکت رو ترک میکنین. همیشه در حال یاد دادن کارهاتون به بقیه باشین، همیشه در حال این باشین که بقیه بتونن شما رو جایگزین کنن و همیشه کارهایی که میکنین رو اتوماتیک کنین. یادتون باشه که اصلی در دنیای شغلی ما می گه اگر شما غیر قابل جایگزینی باشین، هیچ وقت به جای بهتری منتقل نمیشین.
گاهی آماتورها یا کسانی که اصولا حس میکنن جاشون مطمئن نیست، سعی میکنن جوری کار کنن که مدیرشون هیچ وقت نتونه اونها رو با کس دیگه ای جایگزین کنه. این آدم ها به بقیه اطلاعات نمیدن، داکیومنت نمینویسن، کاری که میکنن رو به کسی یاد نمیدن و … و نتیجه اش چی میشه؟ اگر پوزیشن بهتری باز بشه نمی تونن به اونجا برن، اگر بخوان یک هفته مرخصی بگیرن دردسر دارن و همیشه هم استرس دارن که نکنه بقیه چیزی یاد بگیرن و از اینها جلو بیافتن و عملا خودشون هم به جز دفاع از مواضع، کاری نمی کنن و چیز جدیدی یاد نمیگیرن.
به شکلی عجیب، اگر شما میخواین کار مطمئن و بهتر و دلچسبتری داشته باشین باید جوری کار کنین که همیشه قابل جانشینی باشین. مثلا به این موارد نگاه کنین:
? کارهاتون رو داکیومنت کنین. دقیق بنویسین چیکار می کنین و مراحل و قدم های کارهایی که انجام میدین چیه. اینطوری خیلی وقت ها لازم نمی شه کار تکراری بکنین چون یکی دیگه اینکار رو می کنه و از اونطرف همه بر اساس داکیومنت های شما پیش می رن و شما رو می شناسن. این دقیقا از چیزهایی است که من در شرکت خیلی رعایت میکنم.
? اهداف بلند مدت رو هم داکیومنت کنین. بذارین همه بدونن تو تیم چه خبره، محصول داره به کدوم سمت می ره و چند ماه بعد وضع چی خواهد بود. اینطوری هیچ کس حس نمی کنه شما لازمه روز به روز مواظب محصول و کارها باشین.
? جلسات رو هم داکیومنت کنین. خوبه بنویسین هر بار کی چی گفته. حالا حتی در سطح کلی. اینطوری برای اینکه بدونن تو شرکت چه خبره یا تصمیم نهایی چیه، وابسته به شخص شما نیستن و شما به کارهای باحالترتون میرسین.
?♂️ بقیه رو هم بیارین توی جلسات! اینطوری آدم های دیگه مسوولیت های شما رو یاد میگیرن و می بینن اون پشت چه خبره. هر چقدر هر چیز شفاف تر بشه بهتره. حواستون باشه این دعوت به جلسات باعث اسپم شدن وقت و زندگی مردم نشه!
?? اطرافیان خودتون رو آموزش بدین. هدف اینه که اطرافیان شما کم کم بتونن رشد کنن و کارهای شما رو به شکل مستقل انجام بدن. اینطوری شما میتونین برین سراغ کارهای جالبتر بعدی یا حتی استراحت کنین. بخشی از این مطلب،بر می گرده به داشتن داکیومنت های خوب و قابل استفاده.
?? جایگزین خودتون رو هم آموزش بدین. شما لازمه برین سراغ کارهای بهتر پس خوبه که یک نفر کم کم بتونه نقش قدیمی شما رو بازی کنه.
? به بقیه قدرت بدین. اگر قراره بخشی از کار شما به بقیه سپرده باشه، اونها باید آدم های قوی و با اعتماد به نفسی بشاین. اجازه بدین اونها هم تصمیم بگیرن و کارها رو پیش ببرن. همیشه کارهای مهمتر و جالبتری هست که شما به سراغش برین.
? شما نباید مرکز ارتباط اصلی باشین. اگر کسی سوالی فنی داره یعنی داکیومنت ها خوب نیستن. اگر کسی شخصی سراغ شما میاد یعنی سیستم پرسش و پاسخ یا لیست پستی شرکت کارا نیست.
?? و کارها رو به بقیه بسپرین. حواستون باشه که آدم ها، فکرهای مستقل دارن. قرار نیست اگر کاری رو به کسی سپردین اون صد در صد اون کار رو مثل شما انجام بده. تا وقتی روش اون قابل دفاع منطقی است لازم نیست عین امتداد ذهن شما باشه (: دادن کارها به دیگران باعث رشد و توانمندی بقیه میشه.
? و یاد بگیرین! اینهمه وقتی که داره خالی میشه بهترین فرصت است برای یاد گرفتن و استفاده از چیزهای جدید. حواستون هست دیگه؟ قراره شما همیشه در حال استعفا باشین و مهمترین چیز برای کسی که داره استعفا میده، یاد گرفتن مهارت های جدید برای مصاحبه های شغلی بعدی است. همیشه در حال یاد گیری باشین تا از بودن در شرکت لذت ببرین.
حواستون باشه که اگر هنوزم فکر می کنین یاد دادن به بقیه و باعث رشد اونها شدن، برای شما خطر ایجاد میکنه یعنی یک مشکل بزرگ در جایی که کار می کنین و البته شاید هم در خودتون هست. اگر ما حوصله مون از کار سر می ره دلیلش اینه که دائما داریم کار تکراری ای که بلدیم رو انجام میدیم. در حالی که قراره کار تکراری شما، کار جدید و باحال یک نفر دیگه باشه و شما یه قدم به جلو برداشته باشین و درگیر کار باحال و جدیدی باشین که لازمه اش یاد گرفتن است. اینطوری کار هیمشه جالب خواهد بود.
یک جمله هم برای مدیرها: بهترین نیروی شما، نیرویی است که باعث پیشرفت کل تیم میشه.