Mohieddin Jafari
Mohieddin Jafari
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

دوازده قانون برای ساینس

این قانونا را آقای جان یتس از خودش درآورده. وقتی یه روز با سگش آنی رفته بوده پیاده روی و به پادکستی در مورد یه روانشناس به نام جوردن پترسون نویسنده کتاب دوازده قانون برای زندگی گوش می داده. گوینده پادکست میگه که یکی از دلایل موفقیت این کتاب این بود که بعد از چاپش کلی لیست دوازده تایی برای چیزهای مختلف توسط افراد مختلف پیشنهاد شد. جان یتس هم پیش خودش فکر می کنه که این لیست دوازده تایی را برای ساینس هم داریم یا نداریم؟ یهو یادش میفته که در طول جلسه های گروهش حین صحبت با دانشجوها و همکارانش افاضات زیادی داری که اگر اونا را مرتب کنه شاید دوازده تا بشه.

پیدا کنید «۱۲ قانون» گزار را!
پیدا کنید «۱۲ قانون» گزار را!


البته گفته که این دوازده تا کاملا شخصیه و همیشه نمیشه تعمیمش داد. یعنی مثلا ممکنه شما هم مثل من با همه اینا موافق نباشی یا با برخی هاش فقط چند درصد موافق باشی،‌ ولی خوندن این مقاله خالی از لطف نیست:

۱) چاپ کن، چاپ کن، چاپ کن

درسته که ما درگیر تولید دانش هستیم اما تا دانشی را به اشتراک نگذاریم، دانشی تولید نکردیم. بهترین راه برای اینکه این اشتراک گذاری ثبت بشه انتشار نسخه مکتوب اونه. پس تا می تونی بنویس.

۲) آزمایش بکن

بهترین ایده ها تا زمانی که آزمایش نشدن فقط یک ایده ساده هستن. بهتره همیشه اول باشی تا بهتر. پس ایده ها، مفاهیم و کشفیاتت را از ذهنت بیرون بکش و اجرا کن. اصلاح این ایده ها مرحله بعدیه کاره. بزار یه مثال برات بزنم. می دونی دومین نفری که تونست اقیانوس اطلس را به تنهایی پرواز بکنه کی بود؟ این شخص با سوخت کمتر و سرعت بیشتر این کار را کرد و بهتر انجام داد اما اسمش در لابه لای تاریخ گمشده چون اولین نفر نبود.

(من با این ایده ۵۰٪ موافقم به دو دلیل. اول اینکه گذاشتن اسم در لابه لای تاریخ را به خودی خود (فی نفسه) ارزش نمی دونم، ثانیا به نظرم ایده های اصیل (منظورم غیر دزدی) و تازه، مثل اثر انگشت می مونن و دو نفر هیچگاه دقیقا مثل هم اجراش نمی کنن. ولی با آزمایش کردن هرچه سریعتر ایده ها خیلی موافقم تا با ایده های بعدی که قراره به ذهنم برسه زودتر مواجه بشم).

۳) بنویس، بنویس، بنویس

شاید این قانون یه نتیجه فرعی از قانون یک باشه ولی خودش به تنهایی خیلی اهمیت داره. نوشتن یه مهارته که نیازمند تمرین منظم و اصلاحه. من همه را تشویق می کنم که همیشه در حال نوشتن یه چیزی باشن.

(مثلا توی ویرگول بنویس ؛) )

۴) ایده ات را بقاپ

من همیشه میگم اگه یه ایده جالب شما داری مطمئن باش حداقل یکی دیگه هم این ایده را داره. زودتر تستش کن و وقت را تلف نکن. ساینس هم شبیه صنعته. همیشه باید از اینکه ایده هات را یکی دیگه زودتر تست کنی بترسی.

(اینم ۵۰٪ رجوع شود به کامنتم در شماره ۲)

۵) مراقب کامنت ها باش

گاهی اوقات نظرخواهی از دیگران منجر به دلسرد شدن و تجربه نکردن میشه. خود من بارها شده گفتم فلان آزمایش عملی نیست و انجام دادنش بیهوده است اما بعد از گذر زمان و انجام دادن همون آزمایش توسط دیگران، فهمیدم که خیلی هم عملی بوده و کار درستی بوده.

۶) سرسخت باش

سرسخت بودن خیلی مهمه. خصوصا وقتی که اکثر گرنت هایی که می نویسی یا مقاله های ارسالیت به مجله های خیلی خوب، رد میشن. اگر یک ایده ای به لطف یک داور تبدیل به مقاله یا گرنت نمیشه لزوما به معنی بد بودن ایده نیست. شاید ایده ات را واضح نگفتی یا داور اهمیت ایده را درک نکرده. بازخوردها را ببین و دوباره تلاش کن. یادت باشه که داورها عوض میشن و بالاخره شانس برخورد به داورهای حامی به جای شکاک در تلاش های متعدد را داری.

۷) با همکارانت مرتبط باش

من عاشق طوفان ذهنی با همکارانم هستم. به نظرم بهترین قسمت همایش های علمی قسمت شامه که با دوستان و همکاران برگزار میشه. به نظرم بهترین سوال برای اینکه یه بحث تو اینجور موقعیت ها شروع کنی اینه که بپرسی: چه مشکلی را دوست داری در پنج ساله آینده حل کرده باشی؟ البته حواست باشه که برخی از آدما روی ایده هاشون خیلی حساسند و اگر در حین این گفتگو به اون ایده ها علاقه مند شدی حتما باهاشون همکاری کنی.

۸) بدون که یک تجربه هیچ وقت بیهوده نیست

من عمیقا ایمان دارم که یادگرفتن هر چیز جدیدی ارزشمنده حتی اگر در اون لحظه مفید نباشه. مثلا کدنویسی کامپیوتری برای من توی سال های کارشناسی و در حین یه دوره آموزشی فوق دکترا یه کاری بود که من در اوقات فراغتم انجام می دادم. اما همین مهارت کلید موفقیت من شد وقتی آزمایشگاه خودم را تاسیس کردم.

(با این یکی که دیگه ٪۳۰-۲۰٪. شاید یه دوره توی زندگی آدم باشه که آزمون و خطا خیلی اهمیت داره ولی فکر کنم به تدریج باید با برنامه ریزی و هدف بیشتر پیش بره. البته منظورم این نیست که آزمون و خطا کلا حذف بشه که شدنی هم نیست!)

۹) یادبگیر کد بزنی

توانایی کدنویسی کامپیوتری خیلی مهمه. حتی اگر شده یه زبان ساده کامپیوتری را یادبگیر تا بتونی بهتر داده هات را آنالیز کنی. اگر چه نوشتن الگوریتم های پیچیده تر با داشتن مهارت بالاتر کدنویسی می تونه بهتر باشه اما یه حداقلی یادبگیر که برای کارهای ساده وابسته به دیگران نباشی.

(این یکی ۲۰۰٪ موافقم بهتر بود جای این نکته بالاتر توی این لیست قرار می گرفت. مثلا #از_R_لذت_ببریم)

۱۰) همکاری کن

همکاری با آدم های مشتاق تحقیقات (عشق ساینس) خیلی اهمیت داره. همکاری با این افراد معمولا به نتایج مفیدی منجر میشه که انتظارش را نداری. اینو دیدم که میگم.


۱۱) شجاع و جسور باش

این نکته واقعا گفتنش از انجام دادنش خیلی راحتتره. بالاخره زندگی کوتاهه و خیلی وقت نداریم تا کارهای مهم و تاثیرگزار انجام بدیم. بدون که بعضی وقتها باید ریسک کرد.


۱۲) اصلاً نگو اصلاً

در مواجه با شنیدن ایده ها نگو که من می دونم که نمیشه. سعی کن فکر کنی به یه رویکردی که کمک به شدن یه ایده بکنه. یعنی سعی کن بگی چیکار کنیم که بشه.


ساینسمقالهزندگیروانشناسیبرنامه نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید