به عنوان یک کوچ من مرتبا سوال می کنم: " چطور شما متوجه می شوید چه کسانی کوچ پذیر هستند؟"
به نظر من کوچ پذیر بودن به معنی اشتیاق داشتن، آماده بودن و قادر به انجام واکنش از جانب خود در برابر محرک ها، نگرش ها و رفتارها و در نظر گرفتن اثرات این ها در محیط و دیگران است.
کوچ پذیری شامل توانایی و تمایل به مسئولیت پذیری درقبال درک خود از دیگران و قبول بازخوردها و انجام اقداماتی است که بیشترین تاثیر را در ما برای رسیدن به اهدافمان دارد. این امر مستلزم این است که شما عقاید و دیدگاههای خود را که هیچ گاه مورد سوال قرار نمی دادید را به چالش بکشید تا مشاهدات درونی خود را با مشاهدات بیرونی خود بصورت متواضعانه و بی طرفانه ترکیب کنید.
گاهی اوقات برای این که معنی یک پدیده را بفهمیم، بهتراست ببینیم آن پدیده چه چیزی نیست. پس ما برای پاسخ به این سوال، 5 موردی که افراد کوچ پذیر نیستند را بیان می کنیم:
هر موقعیت و شرایطی یک داستانی پشت آن است. زمانی که شما در مورد داستان خود تعریف می کنید و مدام از اطرافیانتان، رئیستان، شرکت محل کارتان، و ...(هرکسی غیر خودتان) صحبت می کنید به این معنی است که شما نقش یک قربانی را در این داستان بازی می کنید و دیگران، داستان شما به پیش می برند این باعث خواهد شد که دیدگاه متفاوتی نسبت به آنچه که در واقعیت وجود دارد را برای شما رقم بزند.
در حالی که کوچینگ به شما کمک می کند که دیدگاهها و عقاید و نگرش های خود را به چالش بکشید و یک داستان قدرتمند از خودتان بسازید که در آن شما تمایل دارید از سرزنش کردن محیط و دیگران دست بردارید و بازیگر اصلی این داستان باشید.
توانایی قرار گرفتن در مقابل بازخورد دیگران و سنجش و مقایسه دیدگاه خود با دیدگاههای دیگران، بخش بحرانی و سخت مربیان توسعه می باشد. از آنجایی که هرکس واقعیت را از نظر خودش درک می کند، چه شما موافق باشید چه نباشید، هرکسی به برداشتی از واقعیت دارد. آن چه که مهم است تاثیر نگاه افراد بر زندگی یکدیگر است. بنابراین افراد در دادن بازخورد به یکدیگر باید این مسئله را در نظر بگیرند. در صورتی که دیدگاه شما نسبت به بازخورد، یک نگاه منفی و بی معنی باشد بنابراین شما در مقابل بازخورد دیگران گارد گرفته و آن را رد می کنید در این صورت کوچینگ نمی تواند به شما کمک کند و اصطلاحا فرد کوچ پذیر نمی باشید.
زندگی های امروزی باعث شده است که افراد بیش از پیش تلاش کنند، کار کنند و خود را برای کسب درآمد درگیر و پر مشغله کنند. به طوری که در طول یک روز یا هفته، زمان کافی برای خود ندارند. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که زمان ندارید خود را درآینه ببینید و از خود سوال کنید " کارها را به چه صورت انجام می دهید؟" و یا " شما چه کسی هستید؟" در عوض فقط کار می کنید، مطمئنا شما برای پیشرفت و توسعه فردی خود زمان نخواهید گذاشت و تاثیری در زندگی خود نخواهید دید.
کوچینگ، آموزش و مشاوره دادن نیست. در تمام فرایند های کوچینگ که پیرامون راه حل ها و منابع و داشته ها صحبت می شود، شما باید بار جلسه را به دوش بکشید. شما باید با باسخ دادن به سوالات در مورد خودتان ، یک چاه عمیقی در درون خود حفر کنید و آنچه را که برای تغییر نیاز دارید از آن خارج کنید. شما تنها کسی هستید که در ارتباط با خودتان می توانید یک برنامه تدوین کنید و به آن برنامه عمل کنید. شما تنها کسی هستید که می تواند رفتار خود را تغییر دهید. نقش شما فاعلی می باشد و بازیگر اصلی این فرایند هستید.
اگر شما فکر کنید که نسبت به موقعیت و شرایط فعلی خود تسلط کامل دارید و چیز جدید و نویی وجود ندارد که شما بخواهید به آن بپردازید و در موردش یاد بگیرید، همچنین تصور می کنید که درست فکر می کنید، از منظر فرایند کوچینگ ، کوچ پذیر نمی باشید. زیرا این تفکر ثابت در شما باعث می شود که شما سخت دیدگاهها و دانسته های خود را به چالش بکشید و تفکر در مورد دیدگاههای متفاوت با دیدگاه شما ، یک پدیده غریب برای شما می باشد.