
جلسه کوچینگ تازه شروع شده بود.
مراجع شروع کرد به گفتن...
«کلی دوره رفتم.
اما هنوز هیچ نتیجهای نگرفتم.
بقیه جلو زدن…
من موندم.»
البته این حرفا برام تازه نبود، فقط یک گلایه معمولی نبودن.
این یعنی:
«من کافی نیستم.»
در جلسه کوچینگ با رویکرد کواکتیو قرار نیست جای مراجع فکر کنیم.
قرار نیست الکی بگیم «تو توانمندی».
او باید خودش به این آگاهی برسه.
فقط یک سؤال پرسیدم:
حاضری چقدر پول بهت بدم و برگردونمت به ۵ سال قبل؟
مکث…
و بعد:
«نه. اصلا نمیخواااام
چون واقعاً رشد کردم.
خیلی یاد گرفتم.
آدم قبلی نیستم.»
اینجا همان جاییه که در کواکتیو میگیم:
لحظهٔ رزونانس
جایی که فرد، ارزشهای خودش رو می بینه.
شروع کرد مثال آوردن:
«خیلیا میان ازم مشورت میگیرن»
«از خیلیا احترام بیشتری میبینم»
«طرز فکرم عوض شده»
اما هنوز یک مشکل دارم:
هنوز به درآمد نرسیدم.
پس رفتیم سراغ سؤال بعدی:
فک میکنی چی داری که به درد دیگران بخوره؟ و بتونی باهاش مسئله افراد رو حل کنی؟
این بار پاسخهاش با اعتماد شروع شد.
توانمندیها اومدند…
ایدهها روشن شدند…
یخ جلسه حسابی شکسته شده بود!
و ادامه پیدا کرد....
چهار ماه بعد
همون آدم:
قرارداد بست
جلسه آموزشی برگزار کرد
درآمد ساخت
و مهمتر از همه…
به خودش باور کرد
این همون کوچینگ کواکتیویه:
شریک شدن با مراجع در کشف توانمندیها
نه ارائه نسخه و راهحل.
جمعبندی
گاهی «ندیدن نتیجه» یعنی
در حال ساختهشدن هستی.
هیچ یادگیریای هدر نمیره.
فقط باید بالاخره شروع کنی.
✨ اگر فکر میکنی وقتش رسیده قفل یک باور محدودکننده برات باز بشه،
میتونیم یک جلسه ارزیابی کوچینگ داشته باشیم.
تا ببینیم اولین قدم درآمدسازی تو از کجا شروع میشود.