Jamile Ehsani| جمیله احسانی
Jamile Ehsani| جمیله احسانی
خواندن ۵ دقیقه·۵ ماه پیش

20 خطای شناختی رایج که ممکن است با آن‌ها مواجه شویم

خطاهای شناختی یا تعمیم‌های شناختی، الگوهای فکری نادرستی هستند که باعث می‌شوند ما واقعیت را به شیوه‌ای تحریف شده ببینیم. این خطاها می‌توانند منجر به احساسات منفی، اضطراب، افسردگی و تصمیم‌گیری‌های نادرست شوند.

خطای شناختی
خطای شناختی

در ادامه، با کمک ابزار هوش مصنوعی gemini، 20 مورد از رایج‌ترین خطاهای شناختی را با هم بررسی می‌کنیم:

  1. همه یا هیچ: در این خطا، ما رویدادها را به صورت سیاه و سفید می‌بینیم. یعنی یا همه چیز خوب است یا همه چیز بد. مثلاً اگر یک امتحان را خراب کنیم، ممکن است فکر کنیم که در همه چیز شکست خورده‌ایم.
  2. بزرگنمایی یا کوچک‌نمایی: در این خطا، ما اهمیت رویدادها را بیش از حد بزرگ یا کوچک می‌بینیم. مثلاً اگر یک انتقاد کوچک از طرف دوستمان بشنویم، ممکن است فکر کنیم که او از ما متنفر شده است.
  3. تعمیم بیش از حد: بر اساس یک یا چند رویداد منفی، نتیجه‌گیری می‌کنیم که همیشه همین اتفاق خواهد افتاد. مثلاً اگر یک بار در یک مصاحبه شغلی شکست بخوریم، ممکن است فکر کنیم که هرگز نمی‌توانیم کار خوبی پیدا کنیم.
  4. خواندن ذهن: بدون هیچ مدرک مشخصی، فکر می‌کنیم که دیگران درباره ما چه فکر می‌کنند. مثلاً ممکن است فکر کنیم که همکارمان از ما خوشش نمی‌آید، در حالی که هیچ مدرکی برای این ادعا نداریم.
  5. پیش‌بینی بدبینی: همیشه بدترین حالت ممکن را تصور می‌کنیم. مثلاً قبل از یک امتحان، ممکن است فکر کنیم که حتماً آن را خراب خواهیم کرد.
  6. برچسب‌زنی: به خود یا دیگران برچسب‌های منفی می‌زنیم. مثلاً ممکن است بگوییم "من آدم بی‌عرضه‌ای هستم" یا "او آدم بدی است".
  7. شخصی‌سازی: رویدادهای خارجی را به خودمان ربط می‌دهیم. مثلاً اگر رئیسمان از ما انتقاد کند، ممکن است فکر کنیم که او از ما متنفر است.
  8. بایدها و نبایدها: برای خودمان قوانین سفت و سختی تعیین می‌کنیم که باید دقیقاً به آن‌ها عمل کنیم. مثلاً ممکن است فکر کنیم که همیشه باید کامل باشیم.
  9. عاطفه گرایی: بر اساس احساساتمان قضاوت می‌کنیم. مثلاً اگر احساس ناراحتی کنیم، ممکن است فکر کنیم که همه چیز بد است.
  10. توجیه: برای رفتارهای منفی خودمان بهانه می‌آوریم. مثلاً ممکن است بگوییم که به دلیل خستگی نتوانستم به موقع به سر کار بروم.
  11. تقسیم‌بندی دوگانه: افراد و رویدادها را به دو دسته خوب و بد تقسیم می‌کنیم. مثلاً ممکن است فکر کنیم که یا باید موفق باشیم یا شکست بخوریم.
  12. فیلتر ذهنی: فقط به جنبه‌های منفی توجه می‌کنیم و جنبه‌های مثبت را نادیده می‌گیریم.
  13. بایستی‌های باید بودها: تصور می‌کنیم که همه چیز باید طبق خواسته‌های ما پیش برود.
  14. کنترل کاذب: فکر می‌کنیم که می‌توانیم همه چیز را کنترل کنیم.
  15. بایدها و نبایدهای اخلاقی: برای خودمان استانداردهای اخلاقی بسیار بالایی تعیین می‌کنیم و اگر به آن‌ها عمل نکنیم، خود را سرزنش می‌کنیم.
  16. تفسیر نادرست: به رویدادها تعبیرهای منفی می‌دهیم. مثلاً اگر کسی به ما لبخند بزند، ممکن است فکر کنیم که به ما مسخره می‌کند.
  17. تعمیم بیش از حد از جزئیات: بر اساس یک جزئیات کوچک، قضاوت کلی می‌کنیم.
  18. توجیه پسینی: بعد از وقوع یک رویداد، دلیلی برای آن می‌تراشیم که با باورهای ما سازگار باشد.
  19. تفکر سیاه و سفید: فقط دو حالت ممکن را می‌بینیم: موفقیت کامل یا شکست کامل.
  20. مسئولیت‌پذیری بیش از حد: احساس می‌کنیم که مسئولیت همه چیز بر عهده ماست.

شناخت این خطاهای شناختی گام مهمی در جهت تغییر الگوهای فکری منفی است. با آگاهی از این خطاها، می‌توانیم آن‌ها را شناسایی کرده و با افکار منطقی‌تر جایگزین کنیم.

راهکارهای عملی برای مقابله با 20 خطای شناختی رایج

در ادامه، برای هر یک از خطاهای شناختی که پیش‌تر معرفی شد، یک راهکار عملی و ساده پیشنهاد می‌شود:

  1. همه یا هیچ: به جای اینکه همه چیز را سیاه و سفید ببینید، سعی کنید موقعیت‌ها را در طیف وسیعی از احتمالات ارزیابی کنید.
  2. بزرگنمایی یا کوچک‌نمایی: از خود بپرسید که آیا این رویداد واقعاً به اندازه آنچه فکر می‌کنم مهم است؟ آیا شواهدی برای تأیید افکار اغراق‌آمیز من وجود دارد؟
  3. تعمیم بیش از حد: از تعمیم دادن یک رویداد به همه رویدادها خودداری کنید. سعی کنید هر رویداد را به صورت جداگانه بررسی کنید.
  4. خواندن ذهن: به جای حدس زدن افکار دیگران، سعی کنید با آن‌ها صحبت کنید و از خودشان بپرسید که چه فکر می‌کنند.
  5. پیش‌بینی بدبینی: به جای تمرکز بر بدترین حالت ممکن، سناریوهای مختلف را در نظر بگیرید و سعی کنید به نتایج مثبت فکر کنید.
  6. برچسب‌زنی: به جای برچسب زدن به خود یا دیگران، سعی کنید رفتارها را توصیف کنید. به جای اینکه بگویید "من آدم بدی هستم"، بگویید "در این موقعیت، من فلان کار را انجام دادم."
  7. شخصی‌سازی: از خود بپرسید که آیا این رویداد لزوماً به خاطر من اتفاق افتاده است؟ آیا عوامل دیگری ممکن است در این رویداد نقش داشته باشند؟
  8. بایدها و نبایدها: به خودتان اجازه دهید که انسان باشید و گاهی اوقات اشتباه کنید.
  9. عاطفه گرایی: سعی کنید احساسات خود را از واقعیت جدا کنید. از خود بپرسید که آیا احساسات من لزوماً نشان دهنده واقعیت است؟
  10. توجیه: به جای توجیه رفتارهای خود، سعی کنید مسئولیت آن‌ها را بپذیرید و برای تغییر آن‌ها تلاش کنید.
  11. تقسیم‌بندی دوگانه: به جای تقسیم‌بندی افراد و رویدادها به دو دسته خوب و بد، سعی کنید تنوع و پیچیدگی آن‌ها را بپذیرید.
  12. فیلتر ذهنی: به طور عمدی به دنبال جنبه‌های مثبت رویدادها بگردید.
  13. بایستی‌های باید بودها: از خود بپرسید که چرا همه چیز باید طبق خواسته‌های من پیش برود؟
  14. کنترل کاذب: بپذیرید که نمی‌توانید همه چیز را کنترل کنید و سعی کنید روی چیزهایی که می‌توانید کنترل کنید تمرکز کنید.
  15. بایدها و نبایدهای اخلاقی: به خودتان اجازه دهید که انسان باشید و گاهی اوقات اشتباه کنید.
  16. تفسیر نادرست: به جای عجله در قضاوت، سعی کنید اطلاعات بیشتری جمع‌آوری کنید و سپس نتیجه‌گیری کنید.
  17. تعمیم بیش از حد از جزئیات: از تعمیم دادن یک جزئیات کوچک به کل تصویر خودداری کنید.
  18. توجیه پسینی: از خود بپرسید که آیا این توجیه منطقی است و آیا شواهدی برای تأیید آن وجود دارد؟
  19. تفکر سیاه و سفید: به جای دیدن دو حالت ممکن، طیف وسیعی از احتمالات را در نظر بگیرید.
  20. مسئولیت‌پذیری بیش از حد: به یاد داشته باشید که شما مسئول همه چیز نیستید و گاهی اوقات وقایع خارج از کنترل شما رخ می‌دهند.

توجه: این راهکارها تنها نمونه‌هایی هستند و ممکن است برای هر فرد متفاوت باشند. برای مقابله موثر با خطاهای شناختی، بهتر است با یک متخصص روانشناسی مشورت کنید.

نکته مهم: تغییر الگوهای فکری زمان‌بر است و نیاز به تمرین مداوم دارد. صبور باشید و به خودتان فرصت دهید تا این تغییرات را ایجاد کنید.



خطاهای شناختیخطای شناختیسوگیری شناختیخطای ذهنی
یک کارشناس سئو که به مسائل روانشناسی علاقه داره... اینجا مطالب روانشناسی تولید میکنم.از این مطالب استفاده کنین ولی بهشون استناد نکنین چون من متخصص روانشناسی نیستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید