در خودرو برنامه صبحگاهی آقای خیرخواه عزیز را در رادیو اقتصاد می شنیدم ، گزارشگر از کارمندان میپرسید شما دوست داشتید کارآفرین باشید و کارمند میگفت بله من مطمئن هستم اگر کارگاه خیاطی و طراحی راه اندازی میکردم حتمن موفق میشدم ...
این مطلب، در کانال عادل طالبی عزیز و به نقل از وبسایت فرشید خدایی منتشر شده بود که حاوی نکات ارزشمندی است. متن را کمی ویرایش کردم. مطالعهی آن خالی از لطف نیست:
? در خودرو برنامه صبحگاهی آقای خیرخواه عزیز را در رادیو اقتصاد می شنیدم ، گزارشگر از کارمندان میپرسید شما دوست داشتید کارآفرین باشید و کارمند میگفت بله من مطمئن هستم اگر کارگاه خیاطی و طراحی راه اندازی میکردم حتمن موفق میشدم و کارمند بعدی و کارمند بعدی همه دوست داشتند کارآفرین باشند و به زعم خودشان حتمن موفق می شدند و دست روزگار و کمبود امکانات موجب شده بود که این عزیزان کارمند باقی بمانند .
? اینروزها به قدری دورههای کارآفرینی و دانشکدههای کارآفرینی مد شده که در همه جا تبلیغ آنها را میبینیم وقتی به این کلاسها سر میزنیم شور و هیجان ایجاد کار و کسب بسیار زیاد است ، اساتیدی را میبینیم که روشهای کارآفرینی تدریس میکنند ولی خودشان به کارمندی و حقوق ماهیانه چسبیدهاند ، ولی خاطرات و تجربیات بیل گیتس را به دیگران با فخر توضیح میهند و از ریسکپذیری و خلاقیتهای استیو جابز با دقت بسیار سخن میگویند ولی بزرگترین خلاقیت زندگیشان این بوده که بک گراند فایل پاورپوینشان را که از اینترنت دانلود کردهاند تغییر دادهاند !
? برای استخدام فراخوان میزنیم همه کسانی که مصاحبه می آیند به دنبال کسب تجربه برای ایجاد یک کسب وکار توسط خودشان هستند ولی حتمن حقوق و بیمه باید باشد و توان سرمایهگذاری هم ندارند و ایکاش یک نفر پیدا شود و روی ایدههای پیش پا افتاده و تکراری و بی ارزش آنها سرمایهگذاری کند ، وقتی هم به ایشان کار میسپرید با تعجب میگویند من برای پدر و مادرم هم کار نمیکنم ، فقط کار آفرینی در خون من است و مدعی می شوند مدیریت یعنی انجام کار توسط دیگران !
? سندرم خودکارآفرین پنداری و مسوولان رسیدگی نمیکنند به گونه ای پیش رفته که صندوقهای متعدد ایجاد کردهایم که به این نیاز وافر اجتماعی و این توهم پاسخ دهیم ، دریغ از اینکه کارآفرینی آخرین چیزی که میخواهد پول و سرمایه است ، و آن کارآفرینی که با سرمایهگذاری دولتی ایجاد شود همان صنایع فشل و غیراقتصادی فعلی است که وبال گردن ملت هستند.
? موضوع نگران کنندهی بعدی این است که این همه کارآفرین چگونه باید برای کارهای آفریده شده ، فردی را بیابند ، وقتی همه سندرم کارآفرینی دارند کسی برای کار پیدا نمی شود و این موضوع به گونهای حاد شده که در یکسال گذشته با مصاحبه با بیش از پنج هزار نفر متقاضی مصاحبه شغلی موفق به جذب فقط پنج نفر شدهایم که میخواستند کار کنند و در اول راه علاقهای به انجام کار توسط دیگران نداشتند .
? توهم شدیدتر در مربیها و منتورهای کارآفرینی مشاهده می شود. بندگان خدا خودشان کارمند شرکت شتابدهنده هستند ولی به عنوان مربی کارآفرینی به خلقالله تجربیات گرانقدرشان را در 24 سالگی میفروشند و از شکستها و سختیهای راه برای کارآفرینان جوان صحبت می کنند ، کل کارآفرینی زندگیشان هم به استخدام منشیشان برمیگردد.
? من نگران این سندرم هستم ، همه به آن دچار شدهاند ، دولتمردان از فواید کارآفرینی جوانان میگویند در حالی که خود حقوق بگیر هستند ، دانشکدههای مدیریت و صنایع و کارآفرینی مملو از اساتید کارمندی هستند که به فرزندانمان توصیه کارآفرینی می کنند ولی خود حقوق بگیر هستند و در عمرشان به کسی حقوق نداده اند ، و اینها مصداق کامل دروغ گویی و یا خوش بینانه عدم صداقت این عزیزان است .
? کارآفرینی چیزهایی میخواهد که بسیار کمیاب است مانند فروختن خانه و خودرو برای راهاندازی یک کسب و کار ، مانند پذیرش ریسک ده بار شکست خوردن ، مانند پرداخت لیست بیمه کارکنان آخر ماه وقتی که باید طلاهای همسرت را بفروشی ، ایجاد تهعد سنگین و ضمانت نامه ها وقتی هنوز نمیدانی میتوانی تولید کنی یا نه ، خرید مواد اولیه نقدی و فروش نسیه و استرسها و شب بیداریهای چکهای برگشتی ، سروکله زدن با ده ها سازمان و نهاد و بنیاد برای گرفتن مجوزهای احمقانه و زاید و تلاش برای انجام کار سالم وقتی همه انتظار رشوه دارند و ….
این موارد که همگی به جسارت و عشق و سختکوشی محتاج است زیاد بیان نمیشود، ولی مثالهای زیادی از موفقیت و پولدار شدن و رفاه کارآفرینان بازگو میگردد.
? باید با خودمان صادق باشیم ، اگر جسارت چند میلیون تومان از جیب گذاشتن برای ایدههایمان را نداریم و فقط در ذهنمان ایدههایی داریم و هر روز برای استخدام رزومه میفرستیم و یا هم اکنون شاغل هستیم و حقوق میگیریم احتمالن ما کارآفرین نیستیم و بهتر است نان و ماست مان را بخوریم ! اگر استاد دانشگاه هستیم و عضو هیات علمی و هر ماه به حسابمان حقوق میریزند و درس کارآفرینی میدهیم بهتر است بگوییم که خودمان جسارت کارآفرینی را نداشتهایم !
? تعدادی هم کارگر و کارمند لازم داریم برای کارآفرینان محترم ، چه کسی مسوول تربیت این عزیزان است؟
استارتاپ تارگت