نگاه من به داده باز
پیش از این که شروع به خواندن این نوشته کنید باید به شما اطلاع دهم که آنچه در این متن می خوانید تحلیل شخصی من در ارتباط با موضوع داده باز و کنش های صورت گرفته پیرامون این موضوع در کشور است. در واقع تلاش دارم تا در اینجا با نگاهی انتقادی وضعیت دادههای باز در کشور را مورد بررسی قرار دهم و کمتر به سراغ تعاریف و کاربردهای آن خواهم رفت. دلیل این رویکردم در آن است که در وهله اول محتوای تحلیلی در ارتباط با داده های باز کمتر نگارش شده است و از طرف دیگر داده باز و بحث های مربوط به تعریف و استانداردهای آن به دلیل این که این موضوع در ذیل و حاشیه جنبش نرم افزار اوپن سورس و فرهنگ آن تعریف شده اند، راحتتر در دسترس قرار گرفته و در کشور ما رواج پیدا کرده اند و شاید تمرکز من بر روی تعاریف و کاربردها نه تنها باعث بهتر شدن تعاریف بلکه باعث دورتر شدن شما از اصل مطلب شود.
در این جستار کوتاه به دنبالآن هستم که موضوع داده باز را با نگاه انتقادی از پنجره سیاست گذاری و آن هم در حوزه تعریف مساله در سیاست گذاری، و در کانتکست فعلی جامعه ایران بررسی کنم. آنچه در ادامه میخوانید، تحلیل من از علت عقب ماندگی کشور در حوزه داده های باز از سایر کشورهای دنیا است.
بی توجهی به کانتکست در جهت به کارگیری داده های باز
توسعه استفاده از یک تکنولوژی در یک کشور با به کارگیری یک نمونه توسعه یافته از آن تکنولوژی در جغرافیایی دیگر، و بدون توجه به الزامات محیطی آن، می تواند به صورت کلی ما را به راه اشتباه هدایت کند؛ و بیشتر از آن که به سمت بالا بردن بهرهوری و استفاده از فواید تکنولوژی پیش رویم، ما را در دام کژکارکردهای یک تکنولوژی بیاندازد. این موضوع در ارتباط با تکنولوژی هایی که بُعد نرم و انسانی آن ها بر بُعد فنی آنها غلبه دارد خود را بیشتر نشان می دهد.
اگر با اغماض و سهلگیری و بدون توجه به برخی از تعاریف سختگیرانه، دموکراسی، قانون اساسی، تفکیک قوا و مفاهیمی از این دست را به عنوان یک تکنولوژی در نظر بگیریم، شاهد آن هستیم که این موارد(به عنوان یک تکنولوژی) در پیاده سازی بسیاری از چالشهایی را در کشور ایجاد کرده اند که بر کسی پوشیده نیست. به عنوان مثال می توان از چالش های آنها به دو انقلاب در فاصله کمتر از 100 سال ناشی از آنها اشاره کرد! البته الزاما این چالش ها نتایج منفی نداشته است اما توجه به الزامات محیطی در به کارگیری هر یک میتوانست ما را در پیادهسازی هر یک از آنها موفقتر سازد . لذا به نظر نگارنده توجه به بسترهای محیطی در استفاده از تکنولوژیها، به ویژه مواردی که اثرات جدی در حوزه انسانی و اجتماعی دارند، از الزامات برای پیاده سازی آن ها است.
داده محوری و مدیریت مبتنی بر داده و شواهد
استفاده از داده و شواهد در تصمیم گیری و یا همان مدیریت مبتنی بر داده و شواهد ، نیز یک توانمندی مدیریتی (فناوری مدیریتی) است. این فناوری، که علی رغم آنکه این روزها بسیار بر سر زبان هاست، اما در عمل فاصله زیادی تا پیاده سازی واقعی آن داریم. در ارتباط با داده های باز نیز ما با مسالهای مشابه روبرو هستیم. برنامه های داده باز در دنیا بیش از آن که یک موضوع در حوزه آی تی باشند، در بستر اجتماعی و سیاستی معنا پیدا میکنند. این طور به نظر می رسد که ابعاد مختلف محیطی در خطمشیگذاری و تحلیل های مربوط به داده های باز در کشور مورد توجه قرار نگرفته است. یعنی تحلیلگران و سیاستگذاران و به طور کل کنشگران علاقهمند به این حوزه در کشور ما، به بستری که این تکنولوژیِ انسانی (بخوانید تکنولوژی شهروندی یا تکنولوژی در حوزه علوم انسانی)، در آن توسعه یافته است توجهی نداشتهاند و به صورت مشابه قصد پیاده سازی آن در کشور ایران که زمینههای متفاوت محیطی دارد را داشتهاند.
حتی با یک تحلیل محیطی ساده می توانیم شاهد تفاوت در بسترهایی که در آن داده های باز توسعه یافته است، مانند ساحتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری و قانونی در کشورهای غربی با کشور خودمان باشیم. البته این موضوع بدان معنا نیست که ما در کشور نباید به سمت داده های باز میرفتیم. به نظر نگارنده یکی از دلایلی که امروز دادههای باز آن طور که باید و شاید به توفیق مشابه کشور های اروپایی و آمریکا نرسیده است بیتوجهی کانتکست و چرایی به وجود آمدن دادههای باز در پیادهسازی و به کارگیری آن است. در واقع بیسیاستی و نداشتن راهنمایی برای تصمیمات در باز کردن دادهها در کشور سببساز آن شده است که ما چنان که باید نتوانیم مانند سایر کشورها از دادههای باز بهرهمند شویم.
آیا موضوع داده های باز را به درستی متوجه شده ایم ؟
اگر پیگیر موضوع دادههای باز در کشور بوده باشید، میدانید که این موضوع به مساله فساد در ایران گره خورده است. به جرئت می توان گفت که بخش قابل توجهی از تلاشهای پیشگامانه در حوزه دادههای باز در ایران در راستای مبارزه با فساد در بخش دولتی صورت پذیرفته است. شاید باید گفت که ما دادههایی را باز کردهایم ولی متوجه نشده ایم که این ابزار برای مساله ای دیگر ابداع و استفاده شده است و یا حداقل با توجه به وضعیت حکمرانی در کشور ما استفاده از آن برای حل چالشهای مربوط به شفافیت و مبارزه با فساد در کشور ما بسیار آرمانگرایانه است.
من از موضع شهروند سپاسگزار عزیزانی هستم که در ارتباط با داده های باز فعالیت های ترویجی و یا رسمی و سیاستگذارانه داشتهاند و توانستهاند به سختی علاوه بر ترویج این مفهوم، دسترسی به دادههایی را با استاندارد دادههای باز در سطح جهان برای شهروندان فراهم سازند اما در نهایت این طور فکر میکنم که ما هنوز نتوانستهایم داده باز داشته باشیم چرا که به ریشههای مساله ای که در اثر آن دادههای باز شکل گرفته است، توجه نکردهایم.
شکل گیری هر جریان فراگیری در دنیا و در علوم انسانی دارای ریشه و علتهای اساسی است و دادههای باز و اشاعه برنامههای مربوط به آن نیز از این قاعده به دور نیست. همه ما میدانیم که کشورهایی که در حوزه داده باز پیشگام بودهاند اگر بهترین کشورهای دنیا از منظر شفافیت نباشند، حداقل از منظر مبارزه با فساد و شفافیت در جایگاه های پایین در میان کشورهای دنیا قرار نداشتهاند. پس در چنین شرایطی انتشار داده های باز چه ضرورتی داشته است و به چه دلیلی باید این کشورها داده های باز را توسعه داده باشند؟
نوآوری باز
این طور به نظر می رسد که موتور توسعه و گسترش داده های باز در کشورهای پیشگام موضوع، بیش از آن که سیاسی بوده باشد، اقتصادی بوده است. در رقابت اقتصادی میان کشورهای مختلف بحث فناوری و نوآوری از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در واقع کشورهایی که بتوانند اقتصاد نوآوری و فناوری خود را سریعتر و قویتر توسعه دهند، در نهایت میتوانند با استفاده از مزیت رقابتی ایجاد شده جایگاه اقتصادی بهتری در دنیا پیدا کنند.
در چنین شرایطی توجه و تمرکز کشورها بر روی تکنولوژی و نوآوری به شدت افزایش یافته است و این سرمایهگذاری و توجه باعث ارتقا در این حوزه شده است. یکی از مفاهیمی که اخیرا در همه کشورهای دنیا به ویژه در کشورهایی توسعه یافته در حوزه اقتصاد نوآوری مورد توجه و اقبال قرار گرفت است، موضوع "نوآوری باز" است. در نوآوری باز این ادعا مطرح می شود که دوران استفاده از ساختارها و سازمان های بسته (درونی) در توسعه تکنولوژی ها به پایان رسیده است و مجموعه های تکنولوژیک باید با استفاده از همیاریهای یکدیگر در بتوانند به توسعه تکنولوژی بپردازند .اما در این میان جایگاه دولت چیست؟
دولت در چنین شرایطی، و صد البته با با توجه به ویژگیهای دولت در کشورهای پیشگام داه باز و نوآوری باز، باید تسهیلگری در جهت توسعه زیر ساخت نوآوری باز را فراهم آورد؛ به این معنی که باید در چارچوب اختیارات خود و با توجه به توانمندیهای جامعه، صنعت و نهادهای علمی و تکنولوژیک امکانات مورد نیاز از جانب خود را در این حوزه به فراهم کند. در این راستا مجموعهای از وظایف برای دولتها و بهتر بگوییم برای حکومتها در این حوزه تعریف شد که همگی یک هدف مهم داشت و آن هم این بود که مجموعه هایی که در حوزه علم و فناوری فعال هستند در کنار یکدیگر با همکاری هم بتوانند تکنولوژی هایی را توسعه دهند و از قِبَل آن اقتصاد توسعه یابد. اصلاح قوانین و مقررات حوزه حق ثبت اختراع و مالکیت معنوی یکی از مواردی است که برای تسهیل هممکاری های بین بخشی و به وقوع پیوستن نوآوری باز در این مجموعه به شدت مورد توجه قرار گرفت. در واقع دولت به عنوان یک بازیگر تلاش کرد تا از جانب خود با توسعه در قوانین کپی رایت و پتنت و مالکیت معنوی، اطمینان خاطر در میان فعالان دیگر از مجموعه های علمی مانند دانشگاه ها و یا مجموعه های فناوری ماننند شرکت های بخش خصوصی را برای شرکت در فرایند نوآوری باز را ایجاد کند .
گام مهم دیگری که دولت ها برای توسعه نوآوری باز برداشتند و بر روی آن تاکید بسیار زیادی داشتند، آزاد کردن اطلاعاتی بود که تاکنون نزد دولت ها قرار داشت. در واقع موفقیت برنامه های داده باز و علاقه به انتشار آنها از جانب دولت ها به این دلیل بود که داده های باز قسمتی از پازل نوآوری باز بودند.
دولت ها داده هایی که تاکنون نزد آن ها قرار داشت را در اختیار همه بازیگران در بخش های دیگر قرار دادند تا بتوانند از نوآوری های مربوط به دولت و نوآوری های دیگر که در بخش های مختلف اتفاق می افتد، حمایت کنند. توجه به این مساله، یعنی موضوعیت و پیشران داده های باز بسیار حائز اهمیت است. انتشار داده های باز قطعا باعث افزایش شفافیت در بخش دولتی شده است ولی در نهایت هدف اصلی حمایت دولت ها از داده های باز و انتشار آن ها ایجاد ارزش اقتصادی برای جامعه است و معمولا نتایج این هدف گذاری به صورت برمیگردد.
من بعید می دانم که اگر شما روزی از شهردار نیویورک و یا شهردار لندن بپرسید که داده های باز در وهله اول چه کمکی به شما و شهروندان شما می کنند بر این تاکید کند که داده های باز در مقابل فساد قرار گرفته اند . هدف شهرها و کشورها و نهادهای بین المللی از شرکت در برنامه های داده باز و توسعه سیاست ها در این حوزه در نهایت توسعه اقتصادی و افزایش رقابت و کسب منفعت از این طریق است.
این نکته، نکته ای است که در کشور ما مغفول مانده است . در واقع ما از دری وارد داده های باز شده ایم که حداقل در وهله اول مورد توجه سایر شهرها و کشور ها نبوده است. صد البته موضوع شفافیت و مقابله با فساد ناشی نبود شفافیت، از اواویت های فعلی کشور است اما تاکید بیش از حد بر روی این موضوع سبب شده تا داده های باز در خدمت هدفی که برای آن طراحی شده است قرار نگیرد و از همه مهمتر از راهکارهای اصلی مبارزه با فساد نیز در مواردی مورد غفلت شود
عدم توجه به ذینفعان و شکل نگرفتن اکوسیستم داده باز
سیاست گذاری در کوتاهترین و شاید پرمغزترین تعریف خود به معنای تصمیم دولت در انجام برخی از کارها و انجام ندادن برخی دیگر است. تمرکز ما در موضوع داده های باز بر محور شفافیت و مبارزه با فساد در حکومت و تغییر دادن طرف های عرضه و تقاضای داده باز، باعث شده است که هیچگاه اکوسیستم داده در کشور شکل نگیرد.ما در همه دنیا شاهد آن هستیم که داده های باز در یک چارچوب زنده در حال انتشار هستند. یعنی سیستم به دلیل طراحی درست در مسیری پویا قرار گرفته است و در عمل با استفاده از منابع و ارتباطات داخلی خود به صورت خودکار به روز شده و بدون تزریق انرژی و منابع خارجی به حیات خود ادامه می دهد.
چنین مجموعه ای که از بازیگران مختلف تشکیل شده است را یک اکوسیستم داده باز می نامیم . مجموعه ای که پویا بدون نیاز به تزریق انرژی و منابع اضافه که در جهت درست حرکت می کند.
اما ما به دلیل آن که از مسیر اشتباه وارد موضوع داده شده ایم با دشواری های فراوان در این حوزه روبرو هستیم. با عوض شدن نقش بازیگران (حاکمیت، بخش خصوصی، شهروندان و دانشگاهیان) و نقطه فوکوس در داده باز ، اکوسیستم داده های باز در عمل هیچ وقت در ایران شکل نگرفته است. در واقع از آنجایی که تاکنون نتوانستهایم ذینفعان خود را به درستی مدیریت و منتفع سازیم، و در اکوسیستم طرف های عرضه و تقاضا را به درستی طراحی کنیم با وضعیت موجود تا ابد نیازمند تزریق منابع مالی و معنوی از بیرون خواهیم بود.
بی توجهی به الزامات برای اجرا سیاست های داده باز در کشور
نه در کشور ما که در همه جهان، تولید سند و سیاست نسبت به اجرا و مداخله اثر بخش پیشی دارد. در واقع همه علاقه به دست گرفتن قسمت نرم سیاست گذاری و برنامه ریزی دارند و طرف سخت این حوزه همواره به فراموشی سپرده شده است . نهایت این امر آن است که در میدان عمل آنچه با عنوان سیاست مطرح میشود نمی تواند راهگشا و نتیجه بخش باشد و سردرگمی و تسلط سلیقه ها در این اجرا در بخش های مختلف در دولت بسیار مشهود است .
در ارتباط با داده های باز نیز متاسفانه چنین شرایطی دیده می شود . من علاقه ای به بحث درباره موضوع قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات ندارم. باری آنچه برای من مهم است آن است که کنشگران در حوزه سیاستگذاری ما ( چه داده باز و چه غیر آن ) سیاستگذاری و مدیریت در بخش عمومی را به معنای نوشتن چند جمله بر روی کاغذ می دانند و اینطور می اندیشند که اوامر ایشان به صورت خودکار تبدیل رویه خواهد شد. من در میان کنشگران موضوع داده باز نیز میلی به طراحی درست سیاست های داده باز نمی بینم.
اهداف در حوزه داده باز همانطور که پیش تر به آن اشاره کردم با چشم اندازی اشتباه (و شاید بدون چشم انداز) انتخاب شده است. در میان اهداف انتخاب شده نیز رویه ای معکوس نسبت به سایر نقاط جهان که از ابزار داده باز استفاده میکنند، شاهد هستیم. یعنی هم اهداف به اشتباه انتخاب شدهاند و هم اولویتگذاری اشتباهی در میان همین اهداف اشتباه وجود دارد. از طرف دیگر باید به این موضوع توجه کرد که صِرف وجود سیاست، دستور العمل و قانون به معنای اجرای آنها نیست. در عمل بسیاری از سیاستها و برنامهها در هر جامعهای وجود دارد که بدون وجود هیچ قانونی پیاده و اجرا می شود و موارد بسیاری نیز به خصوص در کشور ما وجود دارد که علی رغم وجود قانون مصوب هنوز هیچ اثری از اثر بخش شدن آن قانون در جامعه وجود ندارد و حتی قانونگذار و مجری آییننامه و مقررات مربوط به ان را ابلاغ نکرده و آن را به فراموشی سپردهاند. در نهایت عدم وجود پشتوانه و ضمانت اجرایی و نبود سازمان و ساختارهای حکومتی مناسب برای این موضوع آن را محکوم به شکست کرده است.
پینوشت
اگر پژوهشگرِ خطمشیگذاری هوش مصنوعی و یا کنشگر در سطوح مختلف مدیریتی باشید حتما نیاز به مطالعه مجموعهای از اسناد مربوط به این موضوع دارید .در AI Policies and Plans Repository مجموعهای قابل دانلود از
استراتژیهای ملی در حوزه هوش مصنوعی،
خط مشی گذاریهای در حوزه هوش مصنوعی،
انواع نقشهراه در حوزه خط مشی گذاری هوش مصنوعی،
انواع گزارشهای معتبر سیاستی معتبر در بعد حاکمیتی هوش مصنوعی،
انواع ابزارهای تحلیلی برای توسعه و ارزیابی هوش مصنوعی،
رتبهبندیهای مختلف در ارتباط سیاست گذاری هوش مصنوعی،
و معرفی منابع معتبر آموزشی و علمی در ارتباط با هوش مصنوعی است.
اطلاعات بیشتر و نحوه دسترسی به این پروژه را در پست زیر بخونید
درباره AI Policies and Plans Repository
از طریق کانالهای زیر میتوانید با من در ارتباط باشید:
ایمیل من: javadsadeqi@gmail.com
آیدی تلگرام من: https://t.me/javaadsaadeghi