ویرگول
ورودثبت نام
جواد محمودی
جواد محمودیدانشجوی ارشد روانشناسی شناختی هستم و ذهن کنجکاوی دارم، نوشتن و تولید محتوا را دوست دارم و پادکست زیاد گوش میدم، همین!
جواد محمودی
جواد محمودی
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

بر شانه‌های ضریحت تا می‌گذارم سرم را...

هر بار می‌آیم زیارت، انگار بارِ نخست است...
هر بار می‌آیم زیارت، انگار بارِ نخست است...

دیروز چهارشنبه ۱۵ مرداد بود. نود و ششمین چهارشنبه‌ی امام رضایی...

صبح زود رفتم حرم: ساعت هنوز ۶ نشده بود که کنار ضریح بودم و چقدررر صبح ها، حرم بهشتی‌تر است...

توی مسجد گوهرشاد، بعد از زیارت نشستم و اشعار رضوی را مرور میکردم، تا رسیدم به این غزل:

بر شانه‌های ضریحت تا می‌گذارم سرم را

انگار میگیری از من غوغای دور و برم را

حرفی ندارم به جز اشک: نه حاجتی نه دعایی

دست شما می‌سپارم این چشم‌های ترم را

حرم امام رضامشهدزیارت
۴
۰
جواد محمودی
جواد محمودی
دانشجوی ارشد روانشناسی شناختی هستم و ذهن کنجکاوی دارم، نوشتن و تولید محتوا را دوست دارم و پادکست زیاد گوش میدم، همین!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید