جواد محمودی·۷ ساعت پیشروشنی، من، گل، آباولین باری که دیدمش، عاشقش شدم!من بچه بودم. خانه یکی از فامیلهای دور ما بنام آقای صداقت، رفته بودیم. آقای صداقت خدابیامرز، چند پسر و دختر…
جواد محمودی·۲ روز پیشنشیند لاجرم بر دل...سخنرانی کردن در جمع یکی ازبزرگترین لذت های و فرصت های زندگی است!از خداوند متعال میخواهم که توفیق دهد که انسان شرافتمندی باشم. شرافت در رفتا…
جواد محمودی·۴ روز پیشکه گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است...برای استراحت و رفع کسالت!شکرخدا سرگیجهام کمتر بود امروز... شده بودم شبیه مفنگیها، شیرهای ها... اصلا من چه میدانم، هر طوری شده بودم اما ح…
جواد محمودی·۶ روز پیشآره خودشه... خودِ خودشه!توی ماشین نشسته بودم... خیابان مفتح را به سمت بازار فردوسی 2 میرفتیم...اتوبوس خط 57 درست در لاین کناری ما بود... من هم که این روزها گیج و…
جواد محمودی·۷ روز پیشمطلعدوباره پیرمرد برگشت و گفت: «درست همینجا بود»!قدش خمیده بود، چشمانش سو نداشت و پوست دستش چروکیده بود. گفتم: «حاجی، توی این هوای سرد چرا از خ…
جواد محمودی·۸ روز پیشاُدخُلوها بسلامٍ آمنین... در باز شداز میان لذت های دنیا، همصحبتی و هم نشینی با رفیقی است که او هم اهل مطالعه و ادب باشد... در میان دوستانم، هستند رفیقانی که پای صحبتشان که م…
جواد محمودی·۹ روز پیشمن هنوز منتظرم...تو که یک گوشهی چشمت غمِ عالَم ببرد / حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
جواد محمودی·۱۰ روز پیشرقص عذرا انوشیروان و شهرداد روحانی (اساتید برجسته موسیقی ایران) خیلی اتفاقی در اینستاگرام به این ویدیو برخوردم! در جشن تولد آقای شهرداد روحانی (کت…