برای اهمالکاری یا تعلل تعاریف زیادی ارائه شده است . اما از اونجایی که میخوام در این مقاله کاربردیترین روشهای مقابله با اهمالکاری رو بهتون بگم و قضیه رو نپیچونم پس سراغ سادهترین و کاربردیترین ایدهها میرم:
تعلل یعنی وقتی ما با کار مهمی که باید انجام بشه مواجه میشیم به جای اینکه اون کار رو انجام بدیم و کلکش رو بکنیم، خودمون رو با کارهای ساده و بی ارزش مشغول میکنیم!
چرا از زیر کار درمیریم؟ جوابش خیلی ساده است؛ چون مغز ما یه جوری ساخته شده که از احساسات منفی لحظه ای دوری کنه بنابراین مغز ما قبل از شروع هر کاری پبیش بینی میکنه که آیا انجام اون کار لذت داره یا درد؟ به این کار مغز تخمین احساسی میگن.
اما نکته اینجاست که مغز ما همیشه درست تخمین نمیزنه و نمیتونه درست پیش بینی کنه که چقدر یه کاری لذت بخش یا دردآوره. چرا؟ به دو دلیل:
اول اینکه به موارد منفی، وزن و اهمیت خیلی زیادی میده.
مثلا فرض کن که جشن تولد صمیمی ترین دوستته و قراره تو بهترین کافی شاپ شهر برگزار بشه، کلی هم واسش تدارک دیدن: کیک، میوه، شربت، عکاس اختصاصی و البنه شام! بقیهی دوستات هم هستن و حتی قراره که بعد از شام پانتومیم و مافیا بازی کنین...
همه چیز خوبه تا اینکه متوجه میشی که متاسفانه یه نفری که ازش خوشت نمیاد هم دعوت شده! چه کار میکنی؟ منطقی اینه که بگی ((میرم فوقش با اون زیاد صحبت نمیکنم یا محل نمیزارم بهش)). اما خب مغز ما ممکنه همه اون برنامه های لذت بخش رو فیلتر کنه و فقط همون یه نفر رو بیاره جلو جشمت و درنتیجه بی خیال رفتن به تولد بشی (دقیقا برای خود من همین اتفاق افتاد).
دوم تاکید مغز روی احساسات و شرایط کنونی و تعمیم دادن این حس به آینده!
مثلا امشب باید بری پیش دوستت و ازش در مورد یه نرمافزاری که میخوای یاد بگیری سوال بپرسی. اما الان که ظهره سردرد داری و چیکار میکنی؟ گوشی رو برمیداری و قرار امشب رو کنسل میکنی. غافل از اینکه هنوز چند ساعت تا شب مونده و شاید یکی دو ساعت دیگه خوب بشی!
بنابراین یه خلاصه بگم :
تعلل چی بود؟ تعلل یعنی تصمیم میگیریم که به جای انجام دادن یه کار مهم ، یک یا چند کار بیارزش انجام بدیم.چرا همچین تصمیم اشتباهی میگیریم؟ بهخاطر اینکه مغز دوست داره که از احساسات منفی لحظهای فرار کنه.
سوال؟
مغز در مورد کاری که هنوز انجام ندادیم چجوری میفهمه که اون کار لذت داره یا حس منفی ؟ از طریق تخمین احساسی! چرا تخمین احساسی مغز ممکن اشتباه باشه؟ به اینخاطر که مغز به موارد منفی وزن سنگین تری میده + مغز احساسات کنونی رو به آینده تعمیم میده
شرایط رو جوری فراهم کنیم که وقتی خواستیم بین انجام یک کار مهم و یا به تعویق انداختنش تصمیم بگیریم، توانایی انتخاب تصمیم درست رو داشته باشیم. با این شش تا راهکار میتونی که اهمالکاری رو کنار بگذاری و بالاخره اون کار سختی رو که مرتب به تعویق مینداختی انجام بدی.از حال خوبمون مراقبت کنیم
باید از وضعیت احساسی خوب خودمون محافظت کنیم که کسی یا چیزی حس خوب ما رو خراب نکنه تا بتونیم کارهای مهم خودمون رو انجام بدیم.
چه اقدامات کوچکی میتونیم انجام بدیم؟
برنامه صبحگاهی داشته باشیم: هرکاری که اول صبح حالمونو خوب میکنه مثل ورزش یا خوندن کتاب یا قرآن
روالهای روزانه داشته باشیم: دقیقا بدونیم صبح که از خواب پا میشیم تا شب چه کارهایی انجام میدیم. بدون برنامه روزمونو شروع نکنیم!
از روزهای مهم خودمون محافظت کنیم؛ شاید نتونیم که برای همهی روزهای زندگی این کارها رو انجام بدیم اما لااقل از روزهای مهم و حساس زندگی محافظت کنیم. مثلا من اگه میخوام از پایان نامهام دفاع کنم، روز دفاع حتما کمتر به شبکه های اجتماعی سر بزنم یا اخبار بد بخونم یا مثلا مشاجره خانوادگی داشته باشم!
سر مغزمون کلاه بذاریم: وقتی میخوایم یه کار سختی رو انجام بدیم و مرتب به تعویق میندازمیش، به خودمون بگیم که قرار نیست من این کار رو تموم کنم فقط قراره که امروز شروعش کنم همین! و از کوچکترین اقدام ممکن هم آغاز کنیم.
فرمول دو دقیقه برای کارهای سخت:
اگه انجام اون کار دو دقیقه یا کمتر طول میکشه همون لحظه انجامش بده و خودتو خلاص کن. ( مثلا : تلفن زدن به کسی که ازش خوشمون نمیاد! )
اگه اون کار بیش از دو دقیقه طول میکشه؛ به خودت بگو که من الان دو دقیقه از این کار رو انجام میدم و بعد از دو دقیقه تصمیم میگیرم که آیا کار رو ادامه بدم یا نه؟ (احتمالا در بیشتر مواقع ادامه میدی )
راستی تو خیلی مواقع وقتی یه کاری رو شروع میکنی به تدریج علاقه هم میاد!
مثلا میدونی اگه بخوای کسبوکارت رو شروع کنی ممکنه همه مسخرهات کنن یا انرژی منفی بدن بهت، پس از لحاظ ذهنی خودتو آماده میکنی: من کارمو ادامه میدم و اجازه نمیدم که حرف های دیگران مانع انجام کارم بشه.
یا مثلا امتحان آمار داری و این درس رو سه بار حذف کردی (دقیقا خودمو میگم)، با خودت میگی که من این درس رو با وجود سخت بودن پاس میکنم و در مقابل سختی ها هم کم نمیارم.
ابزار، شرایط، امکانات و همهی اون چیزایی که لازمه رو قبل از انجام کار آماده کن.
مثلا میخوای فردا بری ورزش صبحگاهی. امروز کفش و لباس ورزشی رو دم دست بزار، چهار تا آهنگ خوب هم واسه فردا دانلود کن!
همیشه مغز برای از زیر کار در رفتن، بهانه میاره.
مثلا میگه که یه لحظه برم اینستاگرام رو چک کنم و بعدش میام مقاله رو بنویسم! یه لحظه رفتن همانا و دیگه بیخیال مقاله شدن همان!
گول مغزت رو نخور!
اولویت کار مهم رو با یه کار پست و بیارزش عوض نکن حتی برای یک لحظه!
ایدهآلگرا نباش!
ایدهآلگراها همون آدمای ترسوییاند که از مواجه شدن با شرایط واقعی فرار میکنن.
از امروز بیا قول بدیم که به جای اینکه در دام ایدهآلگرایی بیفتیم و مرتب کارها رو به تعویق بندازیم، کارها رو معمولی و حتی با عیب و نقص انجام بدیم. هیچ ایرادی نداره که یه کاری نقص داشته باشه! یاد باشه فقط دیکتهی نوشته نشده غلط نداره! کاری رو که باید انجام بدی انجام بده، اگه مشکلی داشت اصلاحش کن!
برای اینکه دیگه ایدهآلگرا نباشی، زمان انجام دادن یه کار رو معیار قرار بده نه کیفیت رو!
نگو که من میخوام بهترین مقاله کلاس رو بنویسم! بگو من میخوام در سریعترین زمان ممکن مقاله ام رو تحویل استاد بدم.
از زیر کار دررفتن، فقط یک عادت تصمیم گیری است ـ البته یک عادت اشتباه در تصمیم گیری ـ و عادت چیزی نیست که بتونیم تو یک لحظه تغییرش بدیم. حداقل یک یا دو ماه طول میکشه که عادتی در ما تغییر کنه. بنابراین روی این تمرکز کن که از الان تا دو ماه دیگه تمام تلاشتو بکنی که کار مهمی رو به تعویق نندازی! به حرفایی که به خودت میزنی توجه کن! به خودت بگو که من میتونم اون کار مهم رو انجام بدم.
و یه چیز خیلی مهم! فقط چندتا کار مهم و اساسی هست که زندگیتو متحول میکنه، پس اون کارهای مهم رو به تعویق ننداز!
پی نوشت:
در مطالب این مقاله بصورت ضمنی از مطالب استاد بقوسیان در وبینار آناتومی تعلل استفاده شده است.