رویاها اصالتا افکاری هستند که وجود مادی ندارند. پدیده هایی هستند که عینیت واقعی ندارند،ممکن است رفتار هایی خلاف قوانین عالم موجود داشته باشند یا طبق قاعده ی عالم باشند.
ولی همه در یک چیز مشترک هستند،چیزی هستن که رخ نداده و برای رخ دادن نیازمند سلسه مراتب هستند.
نیازمند اسباب و مراحلی برای افتادن،حتی عجیب ترین رویاها هم اگر به درستی بررسی شوند، قدم های لازم را به درستی دیده شوند، رخ می دهند.
رویاهای دسته اول که خلاف قاعده عالم هستند رو اینجا کاری ندارم باهاش ،مثلا پرواز کردن یا هر چیزی که خرق عادت هستند.
در مورد رویاهایی که با قواعد عالم سازگار هستند ، مثل هر چیزی که امکان پذیره.
رویاها برای هرکس بر اساس ماهیت و سختی که برای رخ دادن دارند ، دسته بندی می شوند ،مثلا نوشیدن آب خنک رو در نظر بگیرید.
برای کسی که در بیابان گیر کرده و رو به موت است ، رویایی بس بزرگ است ولی برای کسی که یخچال داره خیلی کار سختی نیست.اراده کنه دسترس پذیر میشه براش،شخص دارنده رویا میزان دسترسی پذیری اون رو مشخص میکنه،اگه شرایطش فراهم باشه کار ساده ای است براش و اگه شرایطش رو نداشته باشه سخته و شاید هم غیر ممکن.
رویاها شبیه به یک مسیر هستند ، یک مسیر پر پیچ و خم ، از نقطه ای که خواستن و اراده درونی و چیزی کاملا ذهنی هستند شروع میشود و به پدیده ای که برای رخ دادنش باید مقدمه چینی کرد ،کارهایی کرد ،مراحلی را طی نمود نیاز دارند.
اصطلاحا فرایند چیدن و نوع حرکت بین قدم های لازم برای رخ دادن یک رویا را استراتژی میگن.
مثلا استراتژی چیدن برای رسیدن به موقعیت شغلی خاص یا بالا رفتن از یه قله رو در نظر بگیرید ،قاعده ذهنی که داریم برای رسیدن به قله یا رویای سازنده اصلی ،بالا رفتن از قله است ولی وقتی که نیاز داریم چنین چیزی رو در عالم واقع با قواعد و قوانینی که عالم رو شرح می دن ،پیاده کنیم، باید کلی مرحله رو طی کنیم. مراحلی که وابستگی زمانی نسبت به هم دارند و همگی بخشی از رویای اصلی هستند و نهایت قدم ها ،رسیدن به قله است.
برا همین فکر میکنم چیزی که در مورد رویاها مهمه ،فرایند استراتژی چیدن و تصور درستی از زنده کردن اون رویا است.
اینکه باید درک درستی از رویا باشه و همینطور به قول کتاب هنر جنگ : پنج عنصر اصلی استراتژی رو پیاده سازی کرد و درک کرد :
1- مسیر
2- آب و هوا
3- زمین
4-رهبری
5-نظم
در کتاب هنر جنگ این پنج عنصر به زبان جنگی نوشته شده ولی به راحتی میشه ریشه یابیش کرد که چگونه برای چیزی که در ذهن داریم ،مسیری رو بسازیم که به رخ دادنش ختم بشه.
پیشنهاد میکنم کتاب هنر جنگ رو بخونید ، جمله های کوتاه و عمیقی داره.
شاید رویاها عصاره زنده بودن هر شخصی باشن، هر شخصی به چیزی زنده است چیزی که وجود نداره و تلاش میکنه به وجودش بیاره