یکی از پادکستهای محبوبم رادیو راه مجتبی شکوری هست. تا حالا نکات چندتا از قسمتهاش رو یادداشت کردم و قصد دارم طی چند پست تو ویرگول به اشتراک بذارم تا دیگران هم ترغیب بشن به شنیدن این پادکست و هم با خوندن این مطالب نکات جدیدی رو یاد بگیرن و یا مرور کنن. لذا تاکید میکنم که این مطالب جایگزین شنیدن خود پادکست نیست و پیشنهاد میکنم حتما خود پادکست رو بشنوی (لینکش رو در انتهای همین مطلب قرار میدم).
لینک خلاصه قسمتهای قبلی رو هم در انتها میذارم.
این قسمت درباره پیدا کردن شغل مورد علاقهمونه که یکی از دغدغههای خود من بوده و هست. این قسمت جذاب رو از دست نده.
۱. کشف توانمندیها: هوشهای برتر خودت رو پیدا کن. (از کتاب کشف توانمندیها میتونی کمک بگیری و راجع به هوشهای نهگانهی گاردنر هم میتونی مطلب بخونی)
۲. واکاوی تجربیات لذتبخش کودکی:
بگرد و ببین تو کودکی غرق چه کارایی میشدی؟ (سه تا مورد پیدا کن)
در وهلهء بعد توصیفشون کن اون فعالیتها رو؛
سوال بعد: ببین کدوم جنبهش برای تو لذتبخش بوده؟ چرا انجامش واست لذتبخش بوده؟ پاسخ هات رو عامتر و به شیوه توصیفی بیان کن.
مثلا: من کسی هستم که دوست داشته نظم ایجاد کنه / به دیگران کمک کنه / افراد رو رهبری کنه / کار تیمی انجام بده/ حرف بزنه، ارتباط بگیره
واسه تکمیل مرحله آخر:
بیا به زمان حال و ببین به چه کاری/کسی حسودیت میشه و بهش غبطه میخوری؟
حالا از فیلتر عبورش بده و ببین واقعا به خود اون فعالیت علاقمندی یا صرفا بخاطر حواشی اش و درآمدش و غیره این احساس و داری...
شغلهایی که پدرانمون داشتن/آرزو داشتن در انتخاب شغل ما اثرگذاره؛
مثلا از زمان رضا شاه کم کم دولت شکل گرفت و تا الان مشاغل اداری توسعه پیدا کرده و افراد برای شاغل شدن باید مدرک میداشتند. یا مثلا کسی که پدرش بازاریه احتمالا خودشم بازاری میشه...
این چارچوب تا دهه ۸۰ درست و جوابگو بوده ولی در حال حاضر کلی شغل جدید و متنوع به وجود اومده و دولت هم داره کوچکتر میشه.
نکته اینجاست که خیلی از ما تو این چارچوبها محصور شدیم و باید چندتا تمرین انجام بدیم تا ببینیم این دست مشاغل واقعا خواستهء درونی ماست یا هنجار تحمیلشده:
۱. فهرستی از مشاغل آشنا و بدیهی تهیه کن.
2. فهرستی از مشاغلی که اصلا هیچکدوم از دور و اطرافیانت بهش مشغول نیستن و کلا بیرون چارچوب و تجربههای زیسته خانوادهت هستن.
۳. بررسی کن و دریاب که آیا اون قضیهء تحمیل آرزوهای والدین برقرار هست؟ پدر و مادرت و شغلشون تو رو به این شغل سوق داده؟
۴. اگه مورد قبل درست هست، حالا نگاه کن آیا واقعا با درونیات تو هم سازگاره؟
* تستهای استعدادیابی صرفا بر اساس تیپ شخصیتی ما، زمینهها و گزینههایی که احتمال علاقمندیمون توش بیشتره رو بهون توصیه میکنن؛ اما از اینجا به بعدش وظیفهء ماست که بریم و تجربه کنیم ببینیم چی به چیه
۱.علاقه (فکری): فکر میکنی چقدر به اون کار علاقه داری؟
۲.استعداد (انجامدادنی)؛ در عمل چقدر از پس اون کار و چالشهاش برمیای؟
۳. شرایط (محیط): آیا شرایط انجام اون کار برات مهیاست؟
آیا کاری در نظر داری که سه شرط بالا رو داشته باشه؟ پس منتظر چی هستی؟ زودتر شروعش کن!
نبوغ امری غالبا جمعی است و نه فردی
در جامعهٔ کنونی ما متأسفانه شرایط مساعد نیست برای نبوغ؛ جامعهٔ ما ۵ قرنه که کوتاهمدته و به خاطر همین آیندهی زندگیمون قابل پیشبینی نیست؛ بذر استعداد در خاکی با ثبات میروید...
جامعهٔ کوتاهمدت، بیثبات و خشمگین و درگیر بقاست؛ مدرک-محور و بیسواده...
هر دو مهم و اثرگذارن؛
خیلیها استعداد ذاتی دارن ولی چون اجراش نمیکنن هرز میره؛ خیلیها هم استعداد چندانی ندارن ولی چون همون رو پرورش میدن به توفیق دست میابند.
اولی بر مبنای لذتهای زودگذر و جسمی و مرکزیت لذته؛ دومی شادی پایدار که از مسیر رنج و خودمحدودسازی ما نسبت به یک هدف میگذره.
گاهی اوقات ما مقولهای رو دوست داریم ولی چون به شیوهٔ درستی بهمون آموزش ندادن، نسبت بهش بیعلاقه شدیم.
یه مثال جالب: هانس زیمر (موزیسین نامدار) عموما نوت نمینویسه و تحصیلات موسیقی نداره بلکه با شهودش آهنگ میسازه و اتفاقا همین تفاوت سبکش موجب نبوغش شده.
آدمای نابغهای که در زندگیشون رنجهای روحی و جسمی فراوانی رو تجربه کردن: نیوتون، داروین، آلن تورینگ، فروید، داستایوفسکی، جک لندن، ژان ژاک روسو، نیچه، کییرکگارد و...
این آدما نه علیرغم بلکه به دلیل رنجشون تونستن نابغه بشن!
به قول توران میرهادی: رنج بزرگ رو به کار بزرگ تبدیل کن...
لذا ضمن انجام دادن شغل برای امرار معاش، نباید از رویا و استعدادی که داریم دست بکشیم. ما شاید انجام اون کار رو دوست نداشته باشیم اما آیا دلیل انجام اون کار رو دوست داریم؟
ضمن ادامه دادن اون کار، شده روزی یه ساعت، هفتهای یه کوچولو هر چقدر میتونی برای استعدادت وقت بذار
سوال نهایی: آیا آغاز میکنیم؟؟؟
خب امیدوارم از خوندن این مطلب لذت برده باشی. بازم تاکید میکنم که شنیدن خود پادکست یه چیز دیگهست. پس اگه میخوای به قسمت چهارم پادکست رادیو راه گوش کنی، اینجا کلیک کن.
اپیزود اول رادیو راه مجتبی شکوری: عشق
اپیزود دوم رادیو راه مجتبی شکوری: جادوی راه (خودشناسی)
اپیزود سوم رادیو راه: مسئلهی مرگ و زندگی
اپیزود چهارم رادیو راه: یک تاریخِ امیدبخش
اپیزود هفتم رادیو راه مجتبی شکوری: انسان کافی
اگه هم دوست داری به نحو موثرتری این پادکست یا هر پادکست دیگهای رو بشنوی و با چندتا پادکست خفن دیگه هم آشنا بشی، شاید این نوشتهم بتونه بهت کمک کنه:
تا بعد.