ویرگول
ورودثبت نام
جواد محمدی
جواد محمدی
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

اپیزود پنجم رادیو راه مجتبی شکوری: نشانیِ نبوغ

یکی از پادکست‌های محبوبم رادیو راه مجتبی شکوری هست. تا حالا نکات چندتا از قسمت‌هاش رو یادداشت کردم و قصد دارم طی چند پست تو ویرگول به اشتراک بذارم تا دیگران هم ترغیب بشن به شنیدن این پادکست و هم با خوندن این مطالب نکات جدیدی رو یاد بگیرن و یا مرور کنن. لذا تاکید می‌کنم که این مطالب جایگزین شنیدن خود پادکست نیست و پیشنهاد می‌کنم حتما خود پادکست رو بشنوی (لینکش رو در انتهای همین مطلب قرار می‌دم).

لینک خلاصه قسمت‌های قبلی رو هم در انتها می‌ذارم.


قسمت پنجم فصل اول: نشانی نبوغ

این قسمت درباره پیدا کردن شغل مورد علاقه‌مونه که یکی از دغدغه‌های خود من بوده و هست. این قسمت جذاب رو از دست نده.



  • مراحل پیدا کردن شغل مورد علاقه‌:

۱. کشف توانمندی‌ها: هوش‌های برتر خودت رو پیدا کن. (از کتاب کشف توانمند‌ی‌ها می‌تونی کمک بگیری و راجع به هوش‌های نه‌گانه‌ی گاردنر هم می‌تونی مطلب بخونی)

۲. واکاوی تجربیات لذت‌بخش کودکی:

بگرد و ببین تو کودکی غرق چه کارایی می‌شدی؟ (سه تا مورد پیدا کن)

در وهلهء بعد توصیف‌شون کن اون فعالیت‌ها رو؛

سوال بعد: ببین کدوم جنبه‌ش برای تو لذت‌بخش بوده؟ چرا انجامش واست لذت‌بخش بوده؟ پاسخ هات رو عام‌تر و به شیوه توصیفی بیان کن.

مثلا: من کسی هستم که دوست داشته نظم ایجاد کنه / به دیگران کمک کنه / افراد رو رهبری کنه / کار تیمی انجام بده/ حرف بزنه، ارتباط بگیره

واسه تکمیل مرحله آخر:

بیا به زمان حال و ببین به چه کاری/کسی حسودیت میشه و بهش غبطه می‌خوری؟

حالا از فیلتر عبورش بده و ببین واقعا به خود اون فعالیت علاقمندی یا صرفا بخاطر حواشی اش و درآمدش و غیره این احساس و داری...



  • هر شغلی جنبه‌های متفاوتی داره که می‌تونه نیازهای مختلف ما رو پوشش بده یا نده؛
  • خطای ذهنی: صرفا دیدن خروجی و نه پشت صحنه و فرایند؛ باید ببینی شغلی که تصور می‌کنی بهش علاقه داری پشت صحنه‌ش چه شکلیه؟ نیاز به چه تلاشی با چه حجمی دارن و چجوری اون خروجی رو بیرون می‌دن؟ و آیا این شرایط رو هم دوست دارم؟


  • تاثیر خانواده و محیط بر مسیر شغلی ما:

شغل‌هایی که پدران‌مون داشتن/آرزو داشتن در انتخاب شغل ما اثرگذاره؛

مثلا از زمان رضا شاه کم کم دولت شکل گرفت و تا الان مشاغل اداری توسعه پیدا کرده و افراد برای شاغل شدن باید مدرک می‌داشتند. یا مثلا کسی که پدرش بازاریه احتمالا خودشم بازاری می‌شه...


  • به عقیده مجتبی، این چارچوب‌ها تاثیر بسیاری بر انتخاب شغلی ما دارند.

این چارچوب تا دهه ۸۰ درست و جواب‌گو بوده ولی در حال حاضر کلی شغل جدید و متنوع به وجود اومده و دولت هم داره کوچکتر می‌شه.

نکته اینجاست که خیلی از ما تو این چارچوب‌ها محصور شدیم و باید چندتا تمرین انجام بدیم تا ببینیم این دست مشاغل واقعا خواستهء درونی ماست یا هنجار تحمیل‌شده:

۱. فهرستی از مشاغل آشنا و بدیهی تهیه کن.

2. فهرستی از مشاغلی که اصلا هیچ‌کدوم از دور و اطرافیانت بهش مشغول نیستن و کلا بیرون چارچوب و تجربه‌های زیسته خانواده‌ت هستن.

۳. بررسی کن و دریاب که آیا اون قضیهء تحمیل آرزوهای والدین برقرار هست؟ پدر و مادرت و شغل‌شون تو رو به این شغل سوق داده؟

۴. اگه مورد قبل درست هست، حالا نگاه کن آیا واقعا با درونیات تو هم سازگاره؟



  • خطای شناختی مالکیت (همون sunk cost یا خطای هزینه هدررفته هم بهش می‌گن): تو که تا اینجا اومدی! حیفه ادامه‌ش ندی! حیفه زحماتت به هدر بره... (این خطا ما رو از اعمال تغییر می‌ترسونه چون اصولا سازوکار مغز ما بر اساس بقا و امنیت ماست و نه رشد، تغییر و تحول)


  • ما نمی‌فهمیم کاری برامون مناسبه یا نه مگر این که انجامش بدیم! پس کارهایی که فکر می‌کنی دوسشون داری رو برو و حتما امتحان کن و توش کمی ماهر شو؛ تو وجود ما استعدادهای نهفته‌ای هست که با تجربه کردن امور مختلف می‌تونیم پیداشون کنیم.
  • از تجربه کردن کارای بی‌ربط نترس! (خصوصا تو دوست چندپتانسیلی یا جنرالیست من!) آره بعدا باید بالاخره متمرکز شی ولی در ابتدای کار کارهای مختلفی رو تجربه کن تا به کشف و شهود برسی. (معرفی کتاب: گستره، همه‌چیز بودن - هر دو از نشر نوین)
  • قصه گالیله: اولین کسی بود که تصویر دقیق ماه رو نقاشی کرد حالا چطوری؟ با تلسکوپش ماه رو دقیق ندید ولی با تکیه بر مهارت عالی‌ش تو نقاشی، اولین تصویر دقیق از ماه رو ترسیم کرد! چون می‌دونست اونجاها که سایه افتاده احتمالا یه برآمدگی یا فرورفتگی‌ای چیزیه...



* تست‌های استعدادیابی صرفا بر اساس تیپ شخصیتی ما، زمینه‌ها و گزینه‌هایی که احتمال علاقمندی‌مون توش بیشتره رو بهون توصیه می‌کنن؛ اما از اینجا به بعدش وظیفهء ماست که بریم و تجربه کنیم ببینیم چی به چیه

  • مثلث کالینز( نویسنده کتاب از خوب به عالی):

۱.علاقه (فکری): فکر می‌کنی چقدر به اون کار علاقه داری؟

۲.استعداد (انجام‌دادنی)؛ در عمل چقدر از پس اون کار و چالش‌هاش برمیای؟

۳. شرایط (محیط): آیا شرایط انجام اون کار برات مهیاست؟

آیا کاری در نظر داری که سه شرط بالا رو داشته باشه؟ پس منتظر چی هستی؟ زودتر شروعش کن!


  • تاثیر اعجاب‌آور شرایط فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی روی نبوغ:

نبوغ امری غالبا جمعی است و نه فردی

در جامعهٔ کنونی ما متأسفانه شرایط مساعد نیست برای نبوغ؛ جامعهٔ ما ۵ قرنه که کوتاه‌مدته و به خاطر همین آینده‌ی زندگی‌مون قابل پیش‌بینی نیست؛ بذر استعداد در خاکی با ثبات می‌روید...

جامعهٔ کوتاه‌مدت، بی‌ثبات و خشمگین و درگیر بقاست؛ مدرک-محور و بی‌سواده...



  • تاثیر ژن و تجربیات بر نبوغ:

هر دو مهم و اثرگذارن؛

خیلی‌ها استعداد ذاتی دارن ولی چون اجراش نمی‌کنن هرز می‌ره؛ خیلی‌ها هم استعداد چندانی ندارن ولی چون همون رو پرورش می‌دن به توفیق دست میابند.

  • طرز فکر (کارول دوک): تفکر ثابت vs طرز فکر رشد (این خودش یه کتابه که پیشنهاد می‌کنم حتما بخونیدش یا حداقل تدتاک‌اش رو ببینید؛ کتاب طرز فکر از نشر نوین)
  • ژن‌ها با ورودی‌های محیط فعال/غیرفعال می‌شن؛ همه چیز وابسته به تلاشه و تلاش هویت ما رو شکل می‌ده. به جای این که بگیم آفرین بچهٔ باهوش، بگیم آفرین بچهٔ کوشا.
  • کمیت، پیش‌بینی‌پذیرترین راهکار برای کیفیته... (هر قدر کمیت بیشتر باشه، احتمال افزایش کیفیت بیشتر می‌شه)
  • کایزن: بهبود مستمر؛ اقدامات کوچک پیوسته که به مرور به بهبود می‌انجامد.


  • ارسطو: دو جور زندگی داریم. ادونیک و یودایمونیک:

اولی بر مبنای لذت‌های زودگذر و جسمی و مرکزیت لذته؛ دومی شادی پایدار که از مسیر رنج و خودمحدودسازی ما نسبت به یک هدف می‌گذره.



  • منابع استعداد آدم‌ها خیلی عمیق و درونی هست و ما باید بین دو جهان (درونی و برونی) اتصال برقرار کنیم؛ اگه این اتصال برقرار شه، نبوغ حاصل می‌شه.
  • سبک‌های یادگیری انسان‌ها از یکدیگر متفاوته؛ بصری، شنیداری، انجام‌دادنی.

گاهی اوقات ما مقوله‌ای رو دوست داریم ولی چون به شیوهٔ درستی بهمون آموزش ندادن، نسبت بهش بی‌علاقه شدیم.

یه مثال جالب: هانس زیمر (موزیسین نامدار) عموما نوت نمی‌نویسه و تحصیلات موسیقی نداره بلکه با شهودش آهنگ می‌سازه و اتفاقا همین تفاوت سبکش موجب نبوغش شده.


  • نبوغ و رنج هم‌پیمانان دائمی یکدیگرند...

آدمای نابغه‌ای که در زندگی‌شون رنج‌های روحی و جسمی فراوانی رو تجربه کردن: نیوتون، داروین، آلن تورینگ، فروید، داستایوفسکی، جک لندن، ژان ژاک روسو، نیچه، کی‌یرکگارد و...

این آدما نه علیرغم بلکه به دلیل رنج‌شون تونستن نابغه بشن!

به قول توران میرهادی: رنج بزرگ رو به کار بزرگ تبدیل کن...



  • در جامعهٔ بی‌ثبات ما دور از ذهن نیست که شغلی که داریم متفاوت از استعدادمون باشه.

لذا ضمن انجام دادن شغل برای امرار معاش، نباید از رویا و استعدادی که داریم دست بکشیم. ما شاید انجام اون کار رو دوست نداشته باشیم اما آیا دلیل انجام اون کار رو دوست داریم؟

ضمن ادامه دادن اون کار، شده روزی یه ساعت، هفته‌ای یه کوچولو هر چقدر می‌تونی برای استعدادت وقت بذار

سوال نهایی: آیا آغاز می‌کنیم؟؟؟



خب امیدوارم از خوندن این مطلب لذت برده باشی. بازم تاکید می‌کنم که شنیدن خود پادکست یه چیز دیگه‌ست. پس اگه می‌خوای به قسمت چهارم پادکست رادیو راه گوش کنی، اینجا کلیک کن.

  • لینک خلاصه قسمت‌های دیگه:

اپیزود اول رادیو راه مجتبی شکوری: عشق

اپیزود دوم رادیو راه مجتبی شکوری: جادوی راه (خودشناسی)

اپیزود سوم رادیو راه: مسئله‌ی مرگ و زندگی

اپیزود چهارم رادیو راه: یک تاریخِ امیدبخش

اپیزود هفتم رادیو راه مجتبی شکوری: انسان کافی


اگه هم دوست داری به نحو موثرتری این پادکست یا هر پادکست دیگه‌ای رو بشنوی و با چندتا پادکست خفن دیگه هم آشنا بشی، شاید این نوشته‌م بتونه بهت کمک کنه:

https://virgool.io/@jmohammadi/%DB%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%86%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA-oiwbawpxe3c2


تا بعد.


شغلشغل مورد علاقهمجتبی شکوریاستعدادعلاقه
یک چندپتانسیلی کنجکاو که در تلاشه با کسب و نشر آگاهی، دنیا رو به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید