jodi
jodi
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

از تفلیس به باتومی

با تماسی که با من گرفتن قرار شد برم دریاچه ی لاک پشت و منتظر شم تا بیاین پیشم و توجیه شم که باید چه اقداماتی انجام شه

رفتم سر قرار وجودم پر از حس های متضاد و متناقض بود...

دو نفر بودن اون پسر ایرانی با یه پسر گرجی که جثه و اندام بزرگی داشت قدش خیلی بلندتر از پسر ایرانی بود موههای سرش کم بود و صورتش بی روح بود... پول رو ازم گرفتن و گفتن از تفلیس باید بریم باتومی که یه شهر ساحلی کنار دریای سیاه هست، اونجا از طریق راه دریای سیاه بعد از چندبار قایق و کشتی عوض کردن میرسیم به مرز بلغارستان، اونجا آشنا دارن و میتونن منو برسونن داخل مرز بلغارستان، اونجام آشنا دارن که منو برسونه یونان و بعدم که آلمان!

وسایلم رو دیدن و گفتن بهتره لپ تاپ رو نبرم هم سنگینه هم اینکه بقیه ممکنه هوس کنن بدزدنش، گفتم میزارم زیر سرم و مواظبشم ولی بدون لپ تاپم واقا نمیتونم جایی برم بهش نیاز دارم... قبول کردن و گفتن اونا مسئول وسایل من نیستن و همه چی پای خودمه...

من تفلیس بودم اونجا که علامت قرمز زدم باید زمینی میرفتیم باتومی

بعد ازونجا که خط نارنجی رو کشیدم باید میرفتیم از دریای سیاه عبور میکریدم تا برسیم بلغارستان



مهاجرت من
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید