یادم نیست برای اولین بار کجا این کتاب رو دیدم. اما یادم میاد که اون زمان دنبال اصول تغذیه و سلامت بودم و مدتی بود که چند تا پست هم در این زمینه تو یکی از سایت هایی که با دوستان راه انداخته بودیم نوشته بودم.
با دیدن عنوان کتاب خیلی کنجکاو شدم که بدونم متن کتاب می تونه بار عنوان کتاب رو هم به دوش بکشه یا فقط عنوانی هست که مثل بعضی از کتاب های دیگه فقط می خواد سروصدا برپا کنه.
عنوان اصلی کتاب عبارت است از World Without Cancer نوشته ادوارد گریفین. بعدا تو صفحه ویکی پدیای نویسنده دیدم که این شخص قبل از این که این کتاب رو بنویسه در مورد فدرال رزرو و عقایدی که نسبت بهش داشته هم کتابی نوشته. خلاصه با یه سرچ راحت می تونستم ببینم که این شخص کلا آدمی هست که به دنیای اطرافش شکاک هست و هر چیزی رو به همین راحتی قبول نمی کنه. شخصی که وجود بیماریهایی با نامهایی مانند ایدز و سرطان رو قبول نداره!
کافیه نام انگلیسی کتاب رو تو گوگل سرچ کنید تا بتونید نسخه رایگان پی دی اف رو به صورت قانونی دانلود کنید. برای من جالب بود که این کتاب توسط خود نویسنده و با هزینه شخصی خودش انتشار پیدا کرده و تو خیلی از کشورها حق ترجمهای برای اون قائل نشدن و معمولا دولت ها یا شرکتهای دارویی نمیذارن همچین کتابهایی منتشر بشن.
بعد از این که شروع میکنید کتاب رو بخونید متوجه میشید که کتاب با منطق خاصی شروع میشه و با همین منطق و نمونههای عملی زیادی که تو علم پزشکی روشون کار شده جلو میره. البته همون اول کتاب هم توضیح داده میشه که این کتاب عقائد نویسنده هست و خودتون باید در موردش تحقیق کنید. همین موضوع برای من جالب بود که با چه نویسنده منطقیای طرف هستم و باعث شد جلو برم.
تو کتاب توضیح داده میشه که آنچه که امروزه با عنوان سرطان برای ما معرفی شده (چه عمدا و چه سهوا) در واقع یک نوع بیماری هست که دقیقا رابطه مستقیمی با کمبود یکی از ویتامینهای حیاتی برای بدن داره؛ ویتامینی که از اون تو کتاب با عنوان ویتامین ب۱۷ یاد میشه. نمونههایی از تاریخ علم پزشکی برامون آورده میشه که تو اون گفته میشه قبلا هم همچین مواردی تو دوران زندگی بشر وجود داشته و بشر فکر می کرده فلان مورد بیماری خاصی هست اما بعد از مدتی کشف میشه که بیماری دقیقا به خاطر کمبود فلان ماده در بدن به وجود میاومده و با مصرف اون ماده آثار بیماری کاملا از بین میرفته. یکی از مواردی که بهش اشاره میشه در مورد یک بیماری بوده که کارکنان کشتیهای باربری که مدت طولانی در سفر بودن بهش گرفتار میشدن و بعد از این که وارد خشکی میشدن و چند روزی اونجا زندگی میکردن این بیماری هم از بدنشون میرفته. مدت زیادی از این بیماری و علائم اون خبر داشتن و نمیتونستن معالجهاش کن تا دست آخر میفهمن که این بیماری به خاطر کمبود ویتامین C تو بدن افراد به وجود میاد.
بعد از این هست که تو کتاب ویتامینی با نام ویتامین ب۱۷ معرفی میشه. ویتامینی که در اثر کمبود اون تو بدن، بدن انسان عوارضی مثل سرطان از خودش نشون میده و همین که این ویتامین وارد بدن بشه عوارض سرطان خیلی خیلی کم میشه و تو موارد زیادی از بدن هم میره. به موارد زیادی از درمان سرطانهای متفاوت با این روش اشاره میشه.
اما این ویتامین ب۱۷ کجا پیدا میشه؟ غنیترین و بهترین منبع ویتامین ب۱۷ هسته شیرین زردآلو معرفی میشه. بعد از اون بادام درختی تلخ و بعد بادام درختی، بعد هسته سیب، و چند مورد دیگه. اما این موارد دارای بزرگترین منابع ویتامین ب۱۷ برامون معرفی میشن.
کتاب بخش بسیار بسیار جالبی در مورد یک روستایی داره که در قسمتی از پاکستان و کوهپایههای رشتهکوه هیمالیا هست. مردم این روستا وقتی نود یا حتی صد سالشون هست بسیار عادی هستن و کارهای روزمرهشون رو هم میتونن انجام بدن و اگر عکس مردا و زنای ۷۰ ۸۰ سالهشون رو ببینیم میگیم اینا نهایتا ۴۰ سالشون هم نمیشه.
سالهای قبل چند تا محقق برای بررسی این روستا فرستاده میشن. نتایج خیلی جالبی از بررسی سبک زندگی این روستاییها به دست میاد:
۱. این که این روستا هیچ راهی به بیرون نداشته و دسترسی بهش تقریبا غیرممکن و سخت بوده. بنابراین مواد غذایی روستا به صورت کامل توسط خود روستاییها و با محصولات خودشون به دست میاومده و مصرف میشده.
۲. بیشترین مصرف غذایی این روستا مربوط به زردآلو بوده. مهمتر و جالبتر این که هسته زردآلو خیلی خیلی مهمتر از بخش گوشتی اون بوده. در واقع مردم روستا بخش گوشتی زردآلو رو برای این میخوردن که هستهاش رو دربیارن و استفاده کنن! اگر پیش این روستاییها گوشت زردآلو رو میخوردید و هستهاش رو دور میانداختید یه بیاحترامی بوده!
۳. هسته زردآلو هم به صورت تر استفاده میشده و هم اونو خشک میکردن تا تو روزهای زمستانی هم از اون استفاده کنن و بخورنش.
۴. مصرف گوشت تو روستا بسیار بسیار پایین بوده و سالی یکی دوبار اون هم تو یکی دوتا مراسم گوشت به میزان کم خورده میشده.
۵. همونطور که قبلا هم گفتیم عمر روستاییها بسیار دراز بوده و همه هم سلامت بودن. مهمترین بخش این که هیچ سابقه سرطانی تو روستا نبوده و هیچکس به سرطان دچار نبوده.
۶. بعد از گذشت چندین سال، راه برای روستا ساخته میشه. مردم به شهر میان و میرن. مواد غذایی شهریها وارد رژیم غذایی روستاییها میشه. مصرف هسته زردآلو خیلی کمتر میشه. چند مورد سرطان دیده میشه!
کتاب خیلی سعی میکنه ما رو با این مفهوم آشنا کنه که سرطان یک نوع کمبود ویتامین هست و از اونجا که سری ویتامینهای ب تو بدن میتونن ذخیره بشن خیلی مهم هست که این سری ویتامینها مصرف بشن. سری ویتامینهای ب به مدت سالیان زیادی میتونن تو کبد ذخیره بشن و ازشون استفاده بشه. اما بعد از گذشت چندین سال اگر چیزی به اون ذخایر اضافه نشه تموم میشه و این مشکل جدی برای بدن به وجود میاره. به نظر من این کتاب، یکی از کتابهای خوب در رابطه با سلامت و مخصوصا تو زمینه تغذیه هست. اگر میتونید انگلیسی بخونید که خیلی خوب هست. این اواخر یک جایی هم دیدم که این کتاب رو به فارسی هم ترجمه کردن و به صورت اینترنتی تو ایران میفروشن. قیمت کتاب هم حدودا کمتر از سیهزار تومن بود. خیلی وقتتون رو نمیگیره و مخصوصا اینکه با خوندن بخش های اولش خودبخود مایل میشید بقیه کتاب رو هم بخونید.