یوسف قاسمی
یوسف قاسمی
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

قواعد، مدیریت ریسک، کنترل امید، ترس و طمع در ترید

آنچه در زیر می خوانید گزیده ای از مصاحبه با یکی از تریدرهای موفق به نام برنت پنفولد (Brent Penfold) است. وی صاحب سایت indextrader.com.au است. یکی از کارهای برجسته ای که این تریدر کرده این بوده که در طول مدت زمانی تمامی معاملات واقعی را که می گرفته در سایت خود منتشر می کرده است. این کاری است که هر کسی آن را انجام نداده است. سه کتاب هم منتشر کرده است که در زمینه معامله گری هستند. او یک تریدر کاملا مکانیکال است که بدون دخل احساسات و شهود در معاملات، کار خود را انجام می دهد.

Brent Penfold برنت پنفولد
Brent Penfold برنت پنفولد

برنت از اینکه یک معامله گر کاملا مکانیکی است بسیار خوشحال است. بهترین مزیت این نوع ترید این است که تنها کاری که می کند بعد از دیدن داده های مورد نیاز، فشردن چند دکمه و معامله گرفتن در جهتی است که ستاپ می گوید.

او یکی از کتابهایش را با این سوال آغاز می کند که چرا بیشتر تریدرها می بازند؟ جواب این سوال این است: چون ما انسان هستیم. همین انسان بودن خصوصیات ویژه ای دارد که باعث می شود در معاملات بازنده شویم. مثلا همیشه دوست داریم راه میانبری برای موفقیت داشته باشیم؛ چون تنبل هستیم. و چون تنبل هستیم بعضی چیزها را از نظر می اندازیم. هر کسی که اطلاعات مناسبی را یاد گرفته باشد لزوما همیشه هم نمی تواند تصمیمات درست بگیرد. در معامله گری احتمالا بیشتر افرادی که می بازند، اطلاعات لازم برای کسب سود مستمر را دارند، اما این دلیل نمی شود که بتوانند به سود مستمر دست یابند.

اولین قاعده ای که برای سودده شدن در بازارهای مالی نیاز است آماده شدن و اقدام های مقدماتی است. بدین معنی که ببینیم واقعا برای معامله گری سودده آماده هستیم یا نه. برای این کار باید از وجود تعدادی مسئله آگاه باشیم و قبولشان هم کرده باشیم. اولین مساله آگاه بودن از نهایت سختی در این شغل است. مارکت هیچ راه آسانی برای سود کردن ندارد. روش مارکت این است که کاری می کند تا بیشتر معامله گران بازنده باشند. پول را از معامله گران ضعیف گرفته و به معامله گران قوی می دهد.

وین ریت بالا در معامله گری به معنای موفقیت نیست. این که شما بیشتر مواقع نظر درستی در مورد مارکت داشته باشید یک چیز است و اینکه بتوانید از این نظرات پول دربیاورید چیز دیگری. نباید همیشه نگران این باشیم که آنچه در مورد بازار فکر می کنیم درست از آب دربیاید. نیازی به این کار نیست. تنها هدف ما در این میان باید مدیریت ریسک باشد. در تمام تجارتها اگر بخواهید پول بیشتری دربیاورید باید ریسک بیشتری بکنید. نمی توانید با ریسک ناچیز، پول زیادی به دست آورید. آنچه در معاملات انجام می دهید مدیریت این ریسک ها است؛ چون اگر ریسک زیادی بکنید احتمال این که بیشتر سرمایه خود را از دست بدهید هم بالاتر می رود.

مردم معمولا وقتی از ترید حرف زده می شود در مورد لپ تاپ و نشستن کنار ساحل در غروب و معامله گرفتن در این شرایط حرف می زنند. ولی واقعیت این نیست. این شغل، شغل بسیار سختی است چون تماما با روحیات خود شخص سروکار دارد. این شغل کاری می کند که معامله گر با خودش بجنگد.

هیچ کس نمی تواند به طور مستمر جهت بازارها را درست پیش بینی کند. کسی که بتواند به صورت صحیحی ببازد در طولانی مدت در این شغل برنده خواهد شد. بیشتر مردم بازنده های خوبی نیستند. آنها از استاپ استفاده نمی کنند. یا استاپ های خود را جابجا می کنند. مدیریت ریسک بلد نیستند یا اگر بلد هم باشند آن را اجرا نمی کنند. آنها نهایتا خودشان، خودشان را از دور خارج می کنند. سود کردن در مارکت کار آسانی است. آنچه واقعا شما را به چالش می کشد برخورد با ضررهایتان است. برخورد مناسب با ضررها کار هر کسی نیست.

اگر به دنبال موفقیت در این بازار آمده اید هدفتان نباید تشخیص جهت درست مارکت باشد، هدفتان باید مدیریت ریسک صحیح باشد.

کار دومی که بعد از مدیریت ریسک در بازار باید انجام دهید متدلوژی است. متدلوژی به معنای یافتن راه و روش خودتان و ستاپ هایی که مناسب روحیات شما باشند، ساعت کاری، روش بستن معاملات در سود و مواردی از این دست. در این مورد می توانید آموزش ها و کتاب های زیادی را در دسترس داشته باشید که نمی توان هیچکدام را در یک نوشته جمع بندی کرد.

اگر بخواهیم در مورد روانشناسی معامله گری حرف بزنیم می توانیم بگوییم که چهار عامل مهم در این زمینه تاثیرگذار هستند که باید درکشان کنیم. امید، ترس، طمع و درد. این چهار مورد دقیقا مواردی هستند که معاملات شما را تحت تاثیر قرار میدهند.

امید زمانهایی به سراغ شما می آید که شما در معامله ی بدی گیر کرده اید و احتمالا استاپ هم ندارید و امیدوارید که قیمت به نقطه ورود شما برگردد تا بدون ضرر از معامله خارج شوید و اگر قیمت به میزان زیادی از ورود شما دور شده باشد و در ضرر زیادی باشید امیدوارید که قیمت حتی اگر به نقطه ورود شما هم نرسد کمی به آن نزدیک شود تا با ضرر کمتری از معامله خارج شوید. بهترین روش مقابله با این مورد این است که استاپ داشته باشید. تا وقتی استاپ نداشته باشید نمی توان گفت که معامله گر منطقی و منظمی هستید.

طمع زمانی است که در سود هستید اما می خواهید بیشتر از این سود به دست آورید. بهترین روش برای مقابله با طمع این است که ریواردها و تارگت های ثابتی برای خود در نظر داشته باشید و به محض اینکه قیمت به این نواحی رسید از معامله خارج شوید.

ترس معمولا زمانی به سراغ شما خواهد آمد که می خواهید وارد معامله شوید. من تا حالا کسی را ندیده ام که با ورود به یک معامله مرده باشد. نباید از اتفاقاتی که بعدا در مارکت برایتان پیش خواهد آمد بترسید. چون اگر این ترس را داشته باشید قطعا با مشکل مواجه خواهید شد و نخواهید توانست وارد معاملات شوید. آنچه من برای مقابله با ترس انجام دادم این بود که منتظر می ماندم تا ستاپم تشکیل شود، همین که ستاپ تشکیل می شد با مقدار ضرری که برای خودم تعیین کرده بودم وارد معامله می شدم و بعد از آن اصلا مقدار دلاری اکانتم را نگاه نمی کردم. این که در این ترید ببازم یا ببرم برای من مهم نیست، چون می دانم سرجمع معاملاتم احتمال قوی مثبت خواهد بود و اگر سر ماه یا حتی سر سال هم منفی باشم به دلیل مدیریت ریسکم در حدی نیست که باعث از بین رفتن حسابم شود. همین که این مورد را متوجه شده و فهمیده باشید دیگر ترسی از معاملات نخواهید داشت.

بیشتر کتابهای روانشناسی در مورد امید، ترس و طمع در معاملات حرف زده اند اما موردی وجود دارد که بیشتر کتابها و دوره ها یا سمینارهایی که درباره روانشناسی وجود دارند حرفی از آن به میان نیاورده اند و آن چیزی نیست جز احساس درد در معامله گری. احساس درد در مواقعی که استاپ (و مخصوصا استاپ های پشت سر هم) می خورید، احساس درد در زمانی که قیمت کمی مانده به ورودتان برمی گردد و طبق تحلیل تان پیش می رود اما شما نتوانسته اید دلاری از این روند کسب کنید، احساس درد در زمانهایی که شکست های پی در پی می خورید و از بازار ناامید می شوید. این درد در سطوح مختلفی برای هر معامله گری نشان داده می شود. مردم باید بدانند که اگر می خواهند معامله گر شوند بارها این دردها را احساس خواهند کرد و باید با آنها کنار بیایند و بعد از مدتی شاید هم از آنها لذت ببرند!


مدیریت ریسکامیدترسطمعترید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید