دیوار کاذب ازدواج ،برای انان که تصمیم زوج شدن دارند
همیشه ایده هایمان نباید منطقی باشد.گاهی از روی کنجکاوی، گاهی میل به برتری یافتن باعث بروز این ایده ها میشود.مصداق این جملات "ایده ازدواج" است. گاهی حس میکنی که باید نیازهایت تغییر کند چرا که نیازهای گذشته ات دو حالت بیشتر ندارند یا براورده شده اند که لذت ان را چشیده ایم یا براورده نشده اند که فرد در این سن خاص باید به این نتیجه برسد که باید نیاز را تغییر دهد چرا که دیگر پاسخی ندارند. در واقع سوالاتی را که پاسخشان را نداریم صورت مسئله را پاک میکنیم و سوالی جدید را جایگزین میکنیم به امید انکه بتوانیم به سوالات جدید پاسخ کاملتری بدهیم.
منطق دیگر این است که فرد تمایل دارد خود را در بوته ازمایش بگذارد تا چه ازنظر هوش اجتماعی و چه از نظر ویژگی های عاطفی خود را بسنجد ولی واقعیت این است که زمینه ای که بیشتر مورد ارزیابی قرار میگیرد صبر و تحمل پذیری نظر مخالف و در مرحله بعد موضوع مدیریت غیر مستقیم امور اساسی مرتبط با خودشناسی فرد است.
کمی تعارف را کنار میگذارم، ازدواج معجزه ای نیست که قرار است رخ دهد، کسی را هم یک شب متحول نخواهد کرد. ازدواج میتواند مسیری را که در ان هستیم روشنتر کند و در دراز مدت امکان دارد بتواند مقصد را تغییر دهد که این خود باعث تغییر در مسیر حرکت و سرعت بخشیدن سرعت پیشروی به سوی هدف جدید شود. همه این تغییرات پیرو خصوصیات فردی هر کدام از طرفین و عوامل حامیِ رابطه و البته شانس است. خروجی همه موارد ذکر شده واقعیت وحشی و غیرقابل انکار یک رابطه را میسازد.
انچه که به عنوان معیار ازدواج میتوان بیان کرد، اصلی ترین ان ویژگی های فردی است. فرد باید از عقلانیت، عواطف منسجم و همسویی تفکرات عمده برخوردار باشد. پس تا زمانی که یک فرد هویتش تثبیت نشده و موضع گیری خود را در امور بنیادی از جمله اعتقادات مذهبی، سیاسی و اجتماعی مشخص نکرده تصمیم ازدواج صرفا باعث سردرگمی بیشتر طرفین میشود.
معیار بعدی مهم دیگر از نظر من سن است. یکی از عواملی که باعث میشوند دو فرد در کنار هم بمانند میزان انعطاف پذیری فکری و عملی در مقابلِ ضدِ پیش فرضیاتِ ذهنی ماست. سن مناسب در مردها 25 تا 28 و در زن ها 21 تا 25 سال و بهترین اختلاف سنی حدود سه سال است که ان انعطاف مدنظر را دارد. منظور از انعطاف نه پاگذاشتن روی امور منطقی است بلکه انجام امور منطقی به روشی دیگر است.
نکته اخر اینکه نه زمان و نه عشق به تنهایی نمیتوانند همه چیز را تغییر دهند. عشق نیاز به زمان دارد تا خود را بازیابد، تا خود را تخریب کند و از نو بسازد، عشق نیاز به زمان دارد تا متبلور شود تا سازنده شود، عشق نیاز به زمان دارد تا بارور شود. و در این میان با گذر زمان ، دردها عمیقتر ، مشکلات اساسی تر و البته لذت ها پویاتر، ماناتر و محرک تر برای به پیش رفتن خواهد بود.