معمولا برای هر کسی این موقعیت پیش می آید که می خواهد تمرکز کند اما حواسش به هر چیزی جمع می شود اِلا به درس. مصیبت این روز های من هم همین است.ما آدمها معمولا وقتی میخواهیم روی یک موضوع خاص تمرکز کنیم یا یک چیزی پیش می آید که حواسمان پرت شود و یا آن سلول های بازیگوش مغز از سر کلافگی گفتگویشان گرم میشود. درمورد من هم همینطور است که وقتی کتاب برمیدارم، یکی از سلول های مغزم گشته اش میشود، بعد طی مسیر آشپزخانه یادم می آورد که میتوانستم در بحثی که یک سال پیش با فلان آدم داشتم جملات کوبنده تری بکار ببرم و آن زمان لازم نبود آن قدر با ادب مینشستم.
اصلا تصورات عجیبی که وقتی که خودم می آیم میبینم زیادی فکر کرده ام. یا مثلا مغز آرام گرفته و حوصله ی سرگرم کردنم را ندارد اما یک شب قبل امتحان من را وادار به فیلم دیدن و بالا پایین کردن پیج ها میکند.
حقیقت این است که، تمام اینها طبیعی است و مغز دارد کار خودش را میکند. در حقیقت مغز تلاش میکند شما را سرگرم کند، چون شما نیاز به سرگرمی دارید و فعالیتی که در حال حاضر انجام میدهید کاملا حوصله سربر است و یا عوامل حواس پرتی اطراف شما به اندازه ای هستند که شما نمیتوانید روی یک موضوع تمرکز کنید. مثلا دارید یک مقاله ی ویرگول مینویسید اما کلمات روان نمیشوند که بریزند توی دست هایتان تا تایپ کنید، چون حواستان به این است که چرا فلانی پیام نمیفرستد و یا چرا فلان بلاگر این همه استوری گذاشته و میترسید تخفیفی چیزی در انتظار شما باشد که نکند از دست بدهید.
دوستان! دارم اینها را که اینجا مینویسم تجربه است و نوعی قول به خودم که حواسم را بیشتر جمع کنم. حقیقت این است که شما چند مرحله را برای رسیدن به تمرکز طی نکرده اید و بخاطر همین است که نمیتوانید آرام یک گوشه بنشینید و کارتان را بکنید. علاوه بر آن شاید رفتار هایی مثل کمال گرایی در شما هست که نمیتوانید آن را کنترل کنید و باعث شده نتوانید از پس خواسته هایتان بر بیایید، پس مستقیما به سمت گوشی موبایلتان میروید و حتی زحمت استراحت به مغزتان را نمیدهید که فکر کند الان توی چه جهنمی افتاده اید، بعد با دیدن موفقیت های روز افزون اینستاگرامی ها که حتی پشت پرده اش را نمیدانید شروع میکنید سرزنش کردن ابر و باد و مه و خورشید و فلک و از جمله خودتان.
چرخه را گرفتید یا دوباره توضیح بدهم؟
حال که ماجرا را از یک وجهه ی دیگر نگاه کردیم، میخواهم برایتان از مراحلی که لازم است برای رسیدن به تمرکز طی کنید صحبت کنم. البته این مراحل آن چیزهایی نیست که همه ی مان میدانیم. مراحلی که شامل؛ دور کردن عوامل حواس پرتی، سرگرم کننده کردن فعالیتی که انجام میدهیم با جایزه دادن به خود، قطع کردن نوتیفیکیشن ها، رفتن به مکانی که در آن بتوانیم تمرکز کنیم و غیره میشود. من میخواهم درباره لیست “ اگه حس میکنی گم شدی اینو بخون” ای که در موبایلم نوشته ام صحبت کنم. چون من با کنار گذاشتن گوشی ام نمیتوانم سلول های مغزم را سر جایشان بنشانم.
معمولا عدم تمرکز برای من زمانی رخ میدهد در موقعیت های خاصی هستم و آنها را به مرور زمان جمع آوری کردم و همراه توضیحات در یادداشتهای موبایلم نوشتم تا همیشه دم دست باشند. این موقعیت های حواس پرت کن عبارت اند از؛
نظر شما چیست؟ چه عواملی هستند که شمارا از تمرکز دور میکنند؟ برایم بنویسید