دسترسی به منابع اطلاعاتی اینترنت، بررسی تحلیلهای علمی و تجاری کار و کسبهای موفق یا شکست خورده دنیا در منابع مدیریتی بینالمللی را به بخش مهمی از شیوههای دانشافزایی مدیران تبدیل کرده است.
الگوبرداریها و بهینهکاویهای بسیاری از بنگاههای موفق داخلی از منابع بینالمللی موید این نکته است.
در کنار گزارشهای پیمایشی کار و کسبهای معتبر و بزرگ بینالمللی، مطالعات موسسات و دانشگاههای مطرح جهانی نیز یافتههای کاربردی و پژوهشی شگرفی را در اختیار مدیران قرار داده است که علاوه بر مقالات و سپیدنامهها، بسیاری از معروفترین کتب مدیریتی نیز ماحصل پژوهشهای بزرگ و بعضا طولانی مدت اساتید بنام مدارس کار و کسب روی بنگاههای کوچک و بزرگ امریکا، تا حدودی اروپا و اخیرا اندکی شرق آسیا است.
ولی در ایران بغیر از معدود زندگینامهها، یا گزارشهای عملکردی برخی بنگاههای بزرگ، پژوهش قابل اتکا و استنادی که از درون آنها بتوان به مختصات خاص بنگاهداری در ایران و شیوههای مدیریت سازمان پی برد یافت نمیشود.
شما چند پژوهش (و نه صرفا گزارش) سراغ دارید که مثلا رفتار سازمانهای موفق، رهبران ممتاز، فرهنگ سازمانی و اصول مدیریتی بنگاههای با رشد سریع و پایدار بازار داخل را تحلیل کرده باشد؟
همانطور که ژاپنیها، کرهایها و اخیرا چینیها با الگوبرداری از همتایان غربی خود تلاش کردند سبک مدیریت، بنگاهداری و بنگاه سازی خود را تبیین و توصیف کنند ما نیز نیاز داریم خودشناسیمان را عمیقتر کنیم و از دام تحلیلهای سطحی، محدود و من درآوردی (در اصطلاح قدیم راننده تاکسیای و اخیراً تلگرامی) فاصله بگیریم.
واقعیت این است که همانطور که نسخههای حکمرانی هاروارد و استنفورد لزوماً همه آنچه در غرب میگذرد را تشریح نمیکنید و تنها قابی محدود از یک پانوراما را روایت میکنند کتب و مقالات بنگاهداری غرب و شرق هم بدون نگاشت و تطبیق حداکثر کارایی خود را نخواهد داشت.
از سوی دیگر شرایط خاص ایران در یک صد سال گذشته پس از مدرنیزاسیون پهلوی و پنجاه سال گذشته پس از مبارزات و پیروزی انقلاب و پانزده سال گذشته پس از تحریمهای روزافزون، هزار نکته باریکتر از مو و پیدا و پنهان دارد که نیازمند پژوهش است.
چرا نباید نقشهای مدیریتی، الگوهای تعالی، روشهای کارآفرینی و نوآفرینی، سبکهای مدیریت تغییر یا بحران، موضوع مسولیت اجتماعی بنگاهها، مدلهای حل تعارض و راهکارهای افزایش بهرهروی سازمانی در پهنه تاریخ و جغرافیای معاصر واکاوی شود؟
همانطور که مصرف گرایی صرف در فناوری و تولید مذموم و زوالپذیر است در اصول مدیریت کار و کسب نیز میبایست نکوهش شود و باز هم این همه نیاز به خودشناسی بیشتر دارد.
برای شناخت دنیا اول باید خودمان را بشناسیم.