برای حل ِ مسئله باید چه کرد؟
تحولات فکری ِ غرب جدید، پیامدهای متعددی در جامعه پدیدآوردهست که دست کم اثر خود را پس از قرون متوالی نشان داده. برای مثال تا چند دهه گذشته، همچنان مسئله خانواده در غرب تبدیل به بحران نشده بود. اما در حال حاضر، به اذعان خودشان چالش بزرگی در غرب به واسطه از بین رفتن نهاد خانواده به وجود آمده است.
اما راهکار دولتهای غربی برای حل این بحران چه بودهست؟
در این یادداشت برآنم که تفاوت حل بحرانها در ایران و کشورهای اروپایی را تحلیل کنم و در نهایت نتیجه و اثر این راهکارها را بسنجم.
دولتهای غربی برای حل بحران خانواده و خاصه مسئله فرزندآوری، امتیازهای بسیار زیادی به مردم اعطا کرده اند. حذف سی درصد مالیات به ازای هر فرزند، مهدکودکهای بهینه شده و ارزان و آموزش و تربیتهای بسیار جدی. برای مثال اتوبوسها آنقدر نزدیک ایستگاه اتوبوس میایستند که کالسکه به راحتی وارد اتوبوس شود. یا آموزشهای دقیق به خانوادهها برای اینکه بتوانند در چهارسال سه فرزند بیاورند و بار مسئولیت فرزندداری زودتر از روی دوششان برداشته شود. یا تلاش شیمیستها برای تولید قرصهایی که باعث تولد فرزند دوقلو بشود. و قس علی هذا...
اما در نهایت با نگاهی دقیق به آمارها، با وجود تمامی این تسهیلات، آمار چندان تغییر نمیکند. علت چیست؟
قبل از پرداختن به پاسخ این سوال، نگاهی به ایران بیندازیم. رهبر انقلاب در پی سیاستگذاری جدید درباره فرزندآوری و ازدیاد نسل است. راهکارهای دولت چیست؟ وام ۲۰ میلیونی و قرعهکشی ماشین و... !
حالا سوال اصلی اینجاست که در نهایت چه چیزی روی مسئله فرزند آوری تاثیر دارد؟
در غرب با وجود تمامی این تسهیلات، زنان و مردان حاضر به پذیرفتن این مسئولیت و تعهد نیستند و آمارها همچنان حاکی از کاهش جمعیت جوان است. در ایران چه؟ در جامعه ایران نیز، به دید من هرجا شکل و شمایل مدرنتری دارد و افراد تفکرات ِ امروزیتری (به معنای مدرن) دارند. صحبت از فرزندآوری امری مضحک است. اما در عین حال برای مثال در جامعه طلاب، با وجود فقر واضح، تلاش برای فرزندآوری و تربیت نسل آینده بسیار مشهود است!
در نتیجه چه؟
تسهیلات مادی خیلی خوب است. اما راهگشا نیست. برای حل مسائل ِ اینچنین باید مسئله را ریشهیابی کرد و ریشه را اصلاح کرد. تا زمانی که فرهنگ و تفکر غالب بر ضد مسئولیتپذیری خانوادگی و تن دادن به نوعی ایثار و فداکاری باشد، تا زمانی که فرد ِ انسان خودش را مرکز عالم بداند و تن به مرکزیت دیگران ندهد، و تا زمانی که انسان خدا را از زندگی حذف کرده باشد، با میلیاردها میلیارد تسهیلات هم مسئله حل نمیشود که نمیشود!
باید ریشه یابی کرد!
و ریشهی خراب را از بیخ کَند!
[برگرفتهازصحبتهایاستاددنیوی]