میرسه روزی که آدمها دو دسته میشن. یه عده باورشون نمیشه، میخندن بهمون که واقعاً؟ یعنی اینجوری بوده؟ بقیه شاید حتی بغض هم بکنن که در این حد؟! بعد ما بگیم ای بابا مهم نیست گذشته. بگذریم دیگه چه خبر؟
---------------------------------
یادم میاد زمانی رو که سختترین کار دنیا خرید نوار بهداشتی بود. امتحان، درد و هر مشکل دیگهای میرفت تو حاشیه. شرمندگی اینکه چهجوری تو چشمای فروشندهی سر کوچهی دانشگاه که هر روز میبینمش نگاه کنم و بگم یه بسته نوار بهداشتی لطفاً، هزار برابر از دردی که میکشیدم بدتر بود.
---------------------------------
کل شب رو از درد نخوابیدم، رسیدم سر کار، گفتن لایو داریم باید بری جلوی دوربین.
+من؟ این شکلی؟
-بههرحال برنامه رو نمیشه کنسل کرد.
...سعی داری به زور صاف بشینی و سعی کنی گریهات نگیره، اشاره از پشت دوربین که حداقل یه کم بخند.
میخندم.
---------------------------------
وای یعنی چی؟ بگم پریودم؟ حواست هست چی میگی؟
+مسخرهاش میکنن!
-آبروش میره!
---------------------------------
فقط یه روز وقت داری برای امتحان، همون روز میشه روز اول دورهی ماهانهات، یه شال گنده پیچیدی دور کمرت، چای نبات دستت که اگر سردردت اجازه بده سعی کنی کلماتی رو که میبینی به مغزت برسونی.
---------------------------------
آقایی رو برای اولین بار میدیدم. سردرد، حالت تهوع و کمردرد سر پا موندن رو برام سخت کرده بود.
-حالتون خوبه؟ خستهاید؟ مطمئنید مشکلی ندارید؟
برای چند لحظه سکوت کردم ولی هیچ دلیلی برای راست نگفتن پیدا نکردم.
+نمیدونم شنیدنش معذبتون میکنه یا نه، من روز اول دورهی ماهانمه، یه مسئلهی کاملاً طبیعیه و هیچ مشکلی نیست.
---------------------------------
قاعدگی بیماری نیست که همراه با خودش انتظاری از کسی بهدنبال داشته باشه، مسئلهی آزاردهنده برای من چیز دیگهایه.
حتی خیلی از زنها هم با این موضوع مثل یک چیز سری و خصوصی برخورد میکنن. تمام چیزی که میخوام اینه وقتی از یک زن میپرسن چرا حالت خوب نیست، مجبور نباشه هر بار به یک دروغ و سناریوی جدید فکر کنه!
شاید برای خود من غیرممکن بود زمانی پریود رو یه چیزی عین سرماخوردگی، طبیعی ببینم، ولی وقتی کارم به حوزهی زنان مرتبط شد و مطالعه و صحبت درمورد این مسائل روتین شد دیگه هیچ چیز عجیبی وجود نداشت.
همکار آقایی دارم که میگه زنها از چیزی که میخوان عقب نکشن، براش تلاش کنن ما مردها هم همراهیشون میکنیم. نوشتم که به اندازهی خودم تلاش کرده باشم.