نه فقط فکری برای عبور از شرایط سخت وجود ندارد، بلکه حتی فکری برای شرایط خوب هم در کار نیست. دولت در سطح روزمرگیهای خود فقط از دورههای چهار ساله خود عبور میکند. این چیزیست که با توجه به آنچه میبینم و میشنوم به جدیت میتوانم بیان کنم.
بعد از 40 سال از پایهگذاری تئوریهای جمهوری اسلامی، نه تنها ابعاد دینی این موضوع محقق نشده است، بلکه ابعاد اجتماعی و اقتصادی نیز دچار آشوبها و تناقضات جدید شده است. توسعه تناقضهای فکری و قانونی و رشد ساختارهای بیقاعده برای پرهیز از رویارویی با تناقضها، دره ای عمیق برای آینده ایران ترسیم کرده است که دیر یا زود در ابتدای آن قرار خواهد گرفت. هرچند رویارویی با مشکلات میتواند مسیری جدید برای آینده ترسیم کند اما شرط تحقق چنین موضوعی، داشتن فکر و اندیشهای بزرگ و اهدافی دقیق است؛ دقیقا چیزی که نیست!