پس از سالها مطالعه در زمینه های هوش مصنوعی، روانشناسی، جامعه شناسی و حتی زیست شناسی به نتایج جالبی دست یافتم که با شما در میان می گذارم.
همیشه علاقمند خواهم بود که نظرات خود را به من اطلاع دهید. باتشکر از شما
روش بقا و رشد و تصمیم گیری موجودات هوشمند، و در راس آنها انسان، همگی در جلوی دیدگان ما قرار دارند.
مثلا تعداد زیادی از پرندگان در جاهای مرتفع از درخت تا کوه ها و ساختمانهای بلند لانه می سازند و صد البته که این ضامن امنیت آنهاست.
حال در نظر بگیرید که برخی از پرندگان حتی قادر به پرواز نیستند.
چرا؟
این گونه ها معمولا راه کار دیگری دارند یا به دلیل شرایط محیطی خود دشمنی سریع و چابک ندارند.
مثلا شتر مرغ با دویدن و پاهای نیرومند از پس خطرات بر می آید یا یک نوع طوطی بزرگ و سنگین در جزایر واقع در اقانوسیه دشمن جابک زمینی ندارد و همچنینست پرنده مشهور کیوی.
تغییر شرایط البته در مورد همین پرندگان سنگین با آوردن سگ توسط انسان باعث کاهش نسل آنها شد تا جایی که برخی از پرندگان مناطق اقیانوسیه منقرض یا در خطر انقراض قرار گرفتند.
پس فاکتور شرایط و مطابقت با تغییر ناگهانی شرایط از فاکتورهای مهم هوشمندیست.
در زمانی دور انسانها ساعتهای زیادی باید برای انجام کارهای مکانیکی وقت صرف می کردند که با اختراع دستگاه های بخار در دوران جدید کارها به آنها سپرده شد.
سپس انقلاب دوم صنعتی و سوم صنعتی در سرعت و کیفیت کارها بهبود پیدا شد و برخی از کارهای ذهنی و محاسباتی به ماشین ها و کامپیوتر و روباتها صنعتی سپرده شد،
در این مدت هوشمندی برخی از انسانها با پیش بینی آینده همراه بود و از خیل عظیم کارگران و مهندسین بیکار عده ای کم به یادگیری نظارت و روش کار با ماشین های مکانیکی ، الکترونیکی و رایانه ها پرداختند و آینده خود را تضمین کردند.
پس آینده نگری که چیزی جز پیش بینی روند تغییرات از زمان حال نیست، فاکتور دیگریست که فاکتور اول را کاراتر می کند، زیرا علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. یا بهترست بگوییم پیشگیری بهتر از درمان است.
سخنی در مورد خطاهای آماری و محاسباتی از طریقِ میانگین و میانه
همه می دانیم، میانگین n عدد می شود مجموع ارزش آنها در فراوانی، تقسیم بر جمع فراوانیها
مثلا میانگین قیمتِ دَه کیلو سیب، به قیمت چهل هزار تومان و شش کیلو پرتقال به قیمت سی هزار تومان با دقت دو رقم اعشار به صورت زیر است
(5×40+30×6)÷11 = 34.54
که حاصلِ قابل اتکایست، زیرا فاصله قیمت ها، خیلی زیاد نیست.
حالا میانگین نمرات یازده دانشجو در درس هوش مصنوعی با دقت دورقم اعشار
(6×1+5×20)÷11= 9.63
اکنون با اتکا به میانگین صرف،این کلاس، یک کلاس تنبل و بدون بازده نشان داده می شود، درحالی که نزدیک به نیمی از کلاس، از نوابغ هستند و توانسته اند امتحانی که شش همکلاسی آنها،با سختی و کوششِ فراوان، فقط توانسته اند نمره یک را کسب کنند، با نمره بیست پشت سر بگذارند.
این یک خطای فاحش در تصمیم گیری ایجاد خواهد کرد، و در صورتی که هوش مصنوعی یا مدیر گروه رایانه و فناوری، بر اساس معدل کلاس قضاوت کند احتمال حذف استاد و یا حذف رشته در دوره بعد،برای این گروه بالا خواهد بود.
دلیل آن انحراف معیار بالاییست که در فاصله نمرات نهفته است.
چند سال پیش وامی از یک موسسه اعتباری در خواست کردم، که مبلغ قابل توجهی بود، در سیستم حسابداری سنتی که البته با رایانه اتوماسین شده است، افراد به دنبال معدل حساب می گردند ولی من با استفاده از روش ریاضی و اثبات فاصله انحراف معیار بالا موفق به اخذ وام مذکور شدم.
در مورد میانه نیز از این قرار است که اگر فاصله اعداد زیاد باشد میانه عددی غیر قابل اتکا خواهد شد.
مثال اعداد زیر را ببینید
10000،2000،30،4،5،6،7
4،5،6،7،30،2000،10000
میانه می شود عدد سی که این نیز نتیجه ای بسیار گمراه کننده است.
همچنین بدست آوردن جواب از طریق معدل نیز چندان قابل اتکا نیست!
اگر انحراف معیار دادها زیاد باشد نباید از روشهای میانگین و میانه برای تصمیم گیری استفاده کرد.
یک ترفندی که سیاست مداران و دغل بازان اجتماعی در عرصه جامعه میزنند دقیقا به ضعف میانگین در استدلال و هوشمندی بر می گردد،
برای مثال میانگین درآمد شهروندان است، از آنجا که که درآمد افراد مختلف فاصله زیادی دارد این عدد غیر قابل اتکاست.
بعنوان نمونه
در نظر بگیرید در شرکتی کوچک مدیرعامل سی و نه میلیون حقوق می گیرد به علاوه ی ششصد میلیون پول حق سهام از شرکت، و ده نفر کارمند آن او هر کدام هفت میلیون می گیرند میانگین درآمد افراد شاغل در شرکت مذکور می شود بیش از شصت و پنج میلیون تومان که اصلا قضاوت قابل اتکایی نیست و خطای زیادی دارد در حالی که ده کارمند هفت میلیون می گیرند که این بیش از پنجاه و هشت میلیون تومان با واقعیت فاصله دارد،
.
(10×7+600+49)÷11=65.36
تاکید بر قضاوت بر اساس لحظات اخیر
در مسائل جهت یابی مانند اپلیکیشن های هوشمند گوگل مپ ، ویز ، نشان و بلد همگی دچار خطای قضاوت بر اساس لحظات اخیر هستند آنها حرکت مکان یاب موبایل افراد حاضر در مسیر را مد نظر گرفته و مسیر پیشنهادی ارائه می کنند، اما رانندگان خبره خیلی سریعتر به هدف می رسند چرا؟
چون آنها پیش بینی بر اساس مسافت و لحظه احتمالی حضور در مکان با تعطیلی ادارات و مدارس یا رونق بازارهای خرید در ساعات و روزهای خاص هفته را مد نظر می گیرند اما نرم افزارهای هوشمند فوق اینگونه نیستند.
قضاوت بر اساس اتفاق های گذشته
موفقیت و شکست موجود هوشمند بر اساس اتفاق گذشته تعریف نمی گردد بلکه بر اساس زاویه دید تحلیلی نسبت به توانمندیهای خود اتفاق می افتد.
پنج سگ شکاری از پنج والد و نژاد مختلف برای شکار روانه می کنیم در پنج فصل مختلف و در پنج شرایط متفاوت هر سگ پنج نتیجه متفاوت می دهند.
دادها قابل اتکا نخواهند بود اگر ما نژاد و والد و توانایی های آنها و محیط را نادیده بگیریم و چون صرفا سگ ایکس نسبت به سگ زی در پنج سال متوالی در فصل تابستان در منطقه کوهستانی زاگرس مرکزی بازده عالی داشته است. زیرا سگ زی متعلق به مناطق هموار جنوب بوده و در دشت های هموار واکنش و مهارت بهتری داشته و در بالا رفتن از کوه چابکی دویدن در دشت را ندارد و عکس قضیه برای سگ ایکس صادق است.
تنها اتکا به اتفاق های گذشته مانند این است که از لاکپشت صحرایی در مسابقه با لاکپشت دریایی در دریا، به این نتیجه برسیم که لاکپشت دریایی در تمام شرایط حتی در خشکی سریعتر از لاکپشت صحرایست!
واکنش همیشگی بدون در نظر گرفتن تفاوت
موجودات هوشمند به اندازه تفاوتهای خود رشد کرده و موفق می شوند.
پنج مرد هجده ساله در واکنش به یک حیوان درنده در یک دشت، پنج واکنش مختلف نشان می دهند!
یکی در دشت شروع به فرار و دویدن می کند،
یکی از درختی در آن نزدیکی بالا می رود،
و دیگری به رود خانه می پرد،
یکی از ترس، خود را در پرتگاهی در آن نزدیکی می اندازد ،
و آخری با تکه چوبی ضخیم به سمت گرگ حمله می کند.
کدام آنها تصمیم هوشمندانه تری گرفته است؟
برای حل مسئله باید توانایی افراد را در نظر بگیریم وگرنه جواب بر اساس سوال مبهم است، همچنین نوع حیوان درنده ذکر نشده و توانایی ها او نادیده گرفته شده که این نیز به جواب خطا منجر خواهد شد،
زیرا شیر و کفتار و سگ وحشی توانایی بالا رفتن از درخت و شنا کردن ماهرانه را ندارند و در عوض پلنگ و یوز پلنگ در بالا رفتن از درخت ماهر هستند، همچنین سرعت دو حیوان آخر بسیار سریع است و فرار در دشت تقریبا غیر ممکن می باشد ولی در مورد آب امتناع بیشتری دارند! همچنین است شکار یکی از مردان توسط درنده مذکور که خطر را از دیگران رفع می کند یا انتخاب حیوان درنده مثلا شیر که علاقه کمتری به دنبال کردن دارد در صورتی که سگسانانی چون کفتار و سگ وحشی انتخاب اول خود را بر حمله از پشت و دنبال کردن می گذارند ولی از حمله کننده هراس زیادتری دارند و در مورد شیر حمله به او، او را مصمم تر می کند و انتخاب شخص حمله کنند را به همراه دارد.
بررسی سناریوها بر اساس توانایی ها و واکنش ها در صحنه ما را به جواب صحیح خواهد رساند حال اگر اتفاق با گرگ رخ می داد حتی مسئله پیچیده تر می شد، گرگ در زمین سرعت خوبی دارد و از آب پرهیز کمتری دارد ولی از درخت نمی تواند بالا برود و اضافه کنید حمله به چند هدف و مجروح کردن آنها جزو عادات گرگ است برخلاف حیوانات قبلی حرص و ولع در این سگسان بسیار زیاد است و پس از تعقب مرد فراری و کندن تکه ای از بدن او به سمت مرد درون رودخانه می رود و پس از خفه کردن او را به ساحل انداخته و به حمله و گریز با مرد چوب به دست درگیر شده، که اگر مرد جوان ماهر باشد بر او چیره شده وگرنه پس از زخمی کردن او، به زیر درخت رفته پس از تلاش بی ثمر، دوباره به سراغ زخمی اول رفته و به او مجددا حمله می کند، پس تنها هوشمند حادثه گرگ آن کسی خواهد بود که بالای درخت رفته است.
همچنین خطرناک ترین موجود در کل این موجودات پلنگ و یوز هستند که در آب و خشکی و فرار و حمله و روی درخت کارکرد مناسبی دارند البته اولویت آخر در آب است و این یعنی احتمال نجات در آب بیشتر است.
در مورد شیر، درخت و آب بهتر از حمله و فرار است، اما درخت در مورد شیر هوشمندانه ترین روش است.
در مورد گرگ قطعا درخت بهترین است و پس از آن حمله با چوبدستی، چون در تعقیب و شنا استاد است و به دلیل حرص و طمع ذاتی به یک قربانی راضی نمی شود و به زخمی کردن هرچه بتواند دست میزند ولی چون جثه ضعیف تری از حیوانات قبلی دارد با چوبدستی ممکن است از پای در آید.
در مورد کفتار، که اکتفا به صید می کند و از تعقیب کردن خوشش می آید، مرد فراری بدترین مورد و بهترین و هوشمندانه ترین گزینه درخت است، پیداست مرد حمله کننده، مقدارِ مرزی است.
راستی لطفا بگویید، احمق ترین و قربانی اول حادثه کیست؟!😉