سخت میشود نوشت و سختتر است که ننوشت. ولی خوب، این نگارش و آمدن من به ویرگول، برای کسانی است که شاید مثل من جایی با مشکلات مشابه روبرو هستند و دارند روزانه دست و پنجه نرم میکنند. خیلی حرفها هست که از گفتنش میگذرم و دلایلش را هم البته میگویم؛ ولی به واقع سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند.
فکر کنم هر جا خانوادهای با اوتیسم سر و کار داشته باشد، بخواهد بداند بقیه این شرایط سخت و چالشها را چطور مدیریت میکنند. من هم بخش خودم را میگویم. یک پدر، یک همسر، یک انسان زحتمکش هستم. صحبتهای من رک و رو راست و بدون هیچگونه سانسور خواهد بود. پیشاپیش به خوبی خود ببخشید.
کتاب معرفی خواهم کرد، از کسانی که سری در کار دارند خواهش میکنم در پیدا کردن ترجمههای خوب برای واژهها کمکم کنند. کمی عکس، کمی داستان، کمی درد دل، کمی مطالب مرتبط با زندگی در مهاجرت و نکاتی کلیدی برای زندگی را با شما همرسان میکنم. هیچکس بلاک نمیشود.