تصور کنید که میخواهیم چیزی خلق کنیم! بگذارید آسان تر برایتان بگویم.
تصور کنید که میخواهیم یک هوش مصنوعی خلق کنیم! هدف ما در خلق یک هوش مصنوعی تنها اجرای دستورات نیست. ما خطی جدید از کد های نوشته شده میخواهیم.
ما به دنبال چیز هایی که خود برای هوش مصنوعی تعریف کرده ایم نیستم! ما به دنبال خلاقیت و مسیری متفاوت، هرچند کوچک و ضعیف اما خود ساخته هستیم. زمانی که هوش مصنوعی عملی خارج از انتظار سازندگانش میزند و عملش ارزشمند است! این باعث میشود که خالقان آن هوش مصنوعی به وجه بیایند.
رباتی که توانست کاری پر معنا فراتر از آن چه که ما به او آموخته ایم انجام دهد.
یا استادی را تصور کنید که در تلاش است به شاگردش چیزی بیاموزد، شاگرد یاد میگیرد هر کاری که استادش کرده را تکرار کند! این عمل مورد انتظار استاد است! کاری که من کرده ام را تکرار کن.. حتی یک حیوان هم با تعلیم میتواند کاری بیاموزد و تکرار کند! اما...
اگر شاگرد کاری کرد، کاری که استادش به او نگفته بود.. کاری که او خودش برای راحتی بیشتر و تسریع در کار ها انجام داده است.. آن زمان است که استاد به شاگردش افتخار میکند! زیرا شاگرد نه تنها تکرار کردن راه گذشتگان را آموخته بلکه خود محور عمل کردن و خلاقیت داشتن را نیز آموخته است.
خدا نیز همین گونه به ما نگاه میکند! شاید زیبا تر، شاید ساده تر.. فرقی نمیکند! خداوند جهانی را به همراه قوانینی ثابت به ما داده است. در ابتدا ما توانستیم قوانین بقا در این دنیا را بیاموزیم و آن ها را از دیگر حیوانات تکرار کنیم.
اما ناگهان انسان دست به ابداع زد! خلاقیت پیدا کرد و در نهایت.. در راه و رسم خدایی کردن آرام آرام قدم برداشت! آموخت که چگونه چیزی را بسازد و از آن استفاده کند تا بار دیگر چیزی جدید تر را خلق کند.
انسان این قدم ها را برداشت تا اشرف مخلوقات شد. قدم هایی فراتر از انتظار خالق و خودش.
حال نوبت آن است که شما چیزی را خلق کنید! چیزی فراتر از انتظار خلق کنید.. چیزی بزرگ تر از آن چه که موجود است. اگر نمیتوانید چیز جدیدی را خلق کنید مشکلی نیست! بیاموزید که چگونه از خلق شده ها استفاده کنید و با ترکیب آنان چیزی بهتر بدست آورید.
فراتر از انتظار خود باشید! از خط به خط کد هایی که خدا برای ساخت شما نوشته است استفاده کنید تا بتوانید کدی بهتر و بهینه تر در خود خلق کنید! شاید بگویید که نمیشود و یا نمیتوانید! برای این که فراتر از حد خود بروید لازم است که بی نهایت در هستی خود بگردید.
به دنبال این باشید که دلیل بودنتان چیست و برای چه اینجا هستید! هر وقت دلیل خلقتتان را یافتید میتوانید در راه رسیدن به آن دلیل.. قدم هایی متفاوت تر بردارید.
مثالی میخواهید ؟
اگر یک هوش مصنوعی بودید چگونه میتوانستید بهتر شوید؟ تا وقتی ندانید که خط به خط از کد های شما برای چه چیزی میباشد نمیتوانید کاری کنید! ابتدا باید بفهمید دلیل ساختن شما چیست و آن را درک کنید. سپس به دنبال راهی بهتر از راهی که خالقتان برایتان تعریف کرده بروید.
در خلاصه :
خود پنداری کنید! میتوانید با استفاده از مدیتیشن تمام افکار بازتان را ببندید و بدنتان را رها کنید، خود را ببنید و تنها به این فکر کنید که برای چه هستید؟ هدف خلق شدنتان در چیست؟ اگر هدفی در کار نبود.. خودتان به خودتان یک هدف دهید! هدفی که همواره به آن پایبند باشید.
بعد از آن که چرایی خود را پیدا کردید وقت آن است که چگونگی آن را نیز پیدا کنید! از تخیلتان استفاده کنید، بگذارید همه راه های ممکن و غیر ممکن برای شما نمایش داده شود. آن ها را خلق کنید و در انتها...
به فراتر از خود برسید.