به طرز اشتباهی، تمام لحظات غمانگیز اند.
انگار که غم را قاف نوشته باشم یا انگیز را با ذال.
انگار چشمانم به تر بودن؛
قلبم به تپیدن اندوه؛
و ذهنم به فکرهای آزار دهنده؛
عادت کرده باشد.
انگار خوشیها مانند یک آبنباتِ شیرین، عمرشان کوتاه است؛
و بعد دهانم، مزهی فلزِ زنگ زدهی نگرانیهایی، که زیر اشک مانده باشند،
به خود بگیرد.
#کتایون_آتاکیشیزاده
#آنچه_شبها_آشکار_میشود