کتایون آتاکیشی‌زاده | Katayoon Atakishizadeh
کتایون آتاکیشی‌زاده | Katayoon Atakishizadeh
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

من بریدم؛ خسته شدم؛ اما تموم نشدم!

غم‌انگیز است که ما شمع نیستیم؛
تا با اندوه‌هایمان،
اشک‌ ریخته؛
آب شده؛ کوتاه آمده و تمام شویم.

#کتایون_آتاکیشی‌زاده
#آنچه_شب‌ها_آشکار‌_می‌شود

•••

.
من بریدم؛ خسته شدم؛ اما تموم نشدم.
خیلی بده که آدم هرچقدر هم که غصه می‌خوره نه خودش تموم می‌شه نه غصه‌هاش.
با نگاه و ایما و اشاره، با بحث و فریاد و گلاویز شدن؛ هرکاری کردم که بری... و در نهایت من آسیب دیدم... اما تو از بین نرفتی.
انقد محکم پات رو روی گلوم فشار می‌دی که گاهی شک می‌کنم اصلا می‌شنوی چی می‌گم؟ اصلا این فشاری که بهم میاری اجازه می‌ده صدایی از حنجره‌ی من خارج بشه؟
تو اسلحه نیستی که نخواسته من رو بکشی؛ سیانور نیستی که به خواست من، من رو از بین ببری؛ اما اجازه‌ی زندگی هم بهم نمی‌دی.
انگار مدام تهدیدم می‌کنی برای هرکاری که می‌خوام انجام بدم.
تو موفقی! من دارم به زندگی ادامه می‌دم و تو مثل ی عرق سرد تو تمام لحظات زندگیم روی تنم می‌شینی و برام ی درد عمیق تداعی می‌کنی که یادم بیاد من الان دارم می‌خندم! اما اصلا حالم خوب نیست!
و بهم احساس گناه بدی بابت ناشکری که می‌کنم در حالی که الان (!) بابت چیزی غمگینی نیستم اما حالم خوب نیست. عذاب وجدانم رو بیدار می‌کنی و منطقم رو تو مشتت فشار می‌دی و من مدام تکرار می‌کنم :« وقتی ناراحت نیستم پس نمی‌تونم حال خوبی نداشته باشم!».
تو موفق شدی چون من الان از مبارزه و ادامه دادن این جنگ خسته‌م. من با چشمای تو خالی و سرد نگاهت می‌کنم و تو می‌تونی به جای منی که از همه جا خسته شده ادامه بدی.
تو می‌تونی به جای من زندگی کنی و مشکل اینه که... مشکل اینه که... وقتی کنترل زندگی دست توعه... هیچ کاری نمی‌کنی!
نمی‌خوای وادارم کنی گریه کنم؟ جیغ بکشم؟ عصبانی بشم؟ تو می‌تونی از من هرچیزی بخوای و مجبورم کنی که انجامش بدم اما فقط
وادارم می‌کنی که هیچ کاری انجام ندم.
تکرار نفس کشیدن و شمردنشون؛ تنگ شدنشون اما بریده نشدن؛ بند نیومدن‌شون.

#کتایون_آتاکیشی‌زاده
#آنچه_شب‌ها_آشکار‌_می‌شود

کتایون آتاکیشی‌زادهغریقغم و اندوهنویسندگیغم‌انگیز است که ما شمع نیستیم
از من چیزی جز نوشته‌ها باقی نخواهد ماند!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید